در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 9 24 36

اردوگاه عذاب

45,000 تومان
هرتا مولر مترجم: شروین جوانبخت

در یک صبح یخ‌زده در ژانویه‌ی 1945، گشت نظامی به خانه‌ی لئوآبرگ هفده ساله آمد تا او را به اردوگاهی در شوروی بفرستند. لئو پنج سال از زندگی‌اش را در کوره‌های کُک‌پزی می‌گذراند، سنگ بار می‌زند، آجر می‌سازد، ملات مخلوط می‌کند و با گرسنگیِ بی‌رحم حاکم بر اردوگاه کار اجباری‌اش مبارزه می‌کند: یک بیل زغال‌سنگ به اندازه یک گِرم نان ارزش دارد. هرتامولر، برنده جایزه نوبل، با موشکافی بی‌طرفانه و شور شاعرانه‌اش، دنیای درهم‌ریخته اردوگاه کار را با تمام پوچی‌های ذهنی و جسمی‌اش به تصویر می‌کشد. مولر، از زبان لئو همه وصف‌ناشدنی‌ها را بیان می‌کند؛ لئویی که از شدت گرسنگی به نکته‌سنجی توهم‌آمیز و در عین‌حال عمیقی رسیده است. در تک‌تک تصویرسازی‌های مدهوش‌کننده، اشیای روزمره هدفی جدید پیدا می‌کنند: جعبه گرامافون به چمدان تبدیل می‌شود، دستمال جیبی نقش چشم‌زخم را می‌گیرد، یک لوله جداری قرارگاهی می‌شود برای عشاق... اما قلب فقط به ماشینی برای خون رسانی تقلیل می‌یابد، و نفس با ضرب‌آهنگ بیل‌هایی که در هوا تاب می‌خورند، می‌رود و می‌آید. گرسنگی فرشته‌ای سیری‌ناپذیر می‌شود که روز و شب اردوگاه را به تسخیر خود درمی‌آورد، اما در عین‌حال حریف پای تمرین است و چنان ضربه‌های سهمگینی حواله می‌کند که لئو ارتباط ناگسستنی‌اش با زندگی را از یاد نبرد.

سرزمین گوجه‌های سبز

تومان

   هرتا مولر

   غلامحسین میرزا صالح

هرتا مولر (به آلمانی: Herta Müller) (زاده ۱۷ اوت ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقاله‌نویس رومانیایی‌تبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل ادبیاتشد.. مخالفتش با پیوستن به دستگاه امنیتی چائوشسکو، سبب شد که او را از ادامه ی کار معلمی بازدارند. هرتا مولر، قبل از آن که در سال ۱۹۸۷ ، از کشورش به آلمان مهاجرت کند بارها از طرف دستگاه امنیتی رومانی تهدید به مرگ شد.

کتاب سرزمین گوجه های سبز، در زمینه ی ادبیات سیاسی نوشته شده و از جمله جوایز آن جایزه ادبی ایمپک دوبلین و کلایست (بزرگترین جایزه ادبی آلمان) است. هرتا مولر اکنون در آلمان زندگی می کند.

رمان درباره زندگی چهار جوان از اقلیت آلمانی کشور رومانی در زمان دیکتاتوری چائوشسکو است.

کتاب سرزمین گوجه های سبز، نمادی از خفقان است.

در پشت جلد کتاب دو چشم سیاه ترسیده می بینی، نگاهی وحشت زده پشت میله هاست. لب هایی خاموش و بسته… این جاست سرزمین گوجه های سبز.

در ورق ورق کتاب، دست هایی را می خوانی که بی اختیار باید دست بزنند و چشم هایی که گریستن را حتی اجازه می خواهند

و شعرها و دفترها و کلیدهایی در سراسر کتاب است که همواره دزدیده می شود.