جنایات نامحسوس
نویسنده: گییرمو مارتینس
مترجم: ونداد جلیلی
گییرمو مارتینس نویسندهی جوان آرژانتینی دکترای منطق ریاضیات دارد و به منطق، فلسفه، ادبیات و روابط بینابینی این موضوعات بسیار علاقهمند است. کتاب «جنایات نامحسوس» نتیجهی اجتماع این علاقهها و مطالعات است. او در این رمان، در قالب یک داستان معمایی و جنایی، به زبانی بسیار ملموس به موضوعاتی از قبیل فلسفهی «ویتگنشتاین»، اصل عدم قطعیت «هایزنبرگ»، نظریههای «گودل» و بسیاری نظریات فلسفی یا متأثر از فلسفه میپردازد و اینها همه را در یک روایت داستانی پرکشش و بسیار محکم و اندیشیده جا میدهد. کتاب «جنایات نامحسوس» در زمان چاپش جایزهی «پلانهتا» (۲۰۰۳) گرفته، به زبانهای زیادی ترجمه شده و فیلم بدی (بنا به کلیشهی معمول اقتباس، که متاسفانه اینجا بیشازحد تلاش شده عامهپسند هم باشد و حتا ملیت آرژانتینی شخصیت داستان آمریکایی شده است) از آن ساخته شده است که انشاءالله نصیحت من را میپذیرید و نمیبینید. کتاب بسیار متنوع و گیراست و خواندن دارد.
حلبیآباد
- نام نویسنده : سزار آیرا
- نام مترجم : ونداد جلیلی
خویشاوندی با خورشید و باران
پیر پائولو پازولینی
مترجم: ونداد جلیلی اکنون سرانجام برادران بزرگتر رو به تو میآورند دمی از بازیهای خوفناکشان دست میکشند از غفلت پیوستهشان برون میافتند و از خود میپرسند: «شاید مریلین، مریلین کوچک، راهنمای ما بوده باشد؟» و اکنون تو خواهرک تو که همیشه بیاهمیت بودی خواهرک فقیر که همیشه لبخند بر لب داشتی پیش از همگان از آستانهی جهانی میگذری که به سرنوشت مرگش وا نهادهاند.دشمن
واقعا در جزيرهاي كنار مردي به نام كروزو گرفتار شده بودم. مردي انگليسي كه براي من به قدر لاپلنديها بيگانه بود. وقتي از كلبه بيرون رفتم جمعه را جايي نديدم و از اين بابت خوشحال بودم. قدري از راه رفتم و جايي نشستم تا خودم را جمع و جور كنم.دستهاي گنجشك لاي بوتهها جا خوش كرده بودند و با كنجكاوي سرشان را عقب و جلو ميبردند. اصلا نميترسيدند چون از ازل هيچ آسيبي از نوع بشر نديده بودند. بايد از آمدن به جزيره پشيمان ميشدم؟ بخت مرا به جزيره كروزو آورده و گرفتار كرده بود. در دنياي بخت مگر بهتر و بدتر وجود دارد؟ تن به امواج ميسپاريم و در چشم به هم زدني هوشياريمان سست ميشود. خوابيم و وقتي بيدار ميشويم سمت و سوي زندگيمان را گم كردهايم. چه هستند اين چشم به هم زدنها كه تنها سيستم دفاعي در برابرشان هوشياري ابدي و غير انساني است؟ شايد شكافها و رخنههايي باشند كه صدايي ديگر، صداهايي ديگر، از درون آنها كلام را به زندگي ما مي دهند. به چه حقي گوش شنيدن اين صداها را نداريم؟
راههای برگشتن به خانه
- نام نویسنده : آلهخاندرو سامبرا
- نام مترجم : ونداد جلیلی
آلهخاندرو سامبرا یکی از شاعران و نویسندگان معاصر مهم آمریکای لاتین اهل شیلی است. جوان است، کم رمان مینویسد و رمانهاش کوچک است. نکتهی اصلی کتابهای او روایت شاعرانه و فورم بسیار دقیق تکنیکی است. یکی از خصوصیات آثار او، مثل اغلب آثار نویسندگان معاصر برجستهی آمریکای لاتین، وحدت مفهومی و فورمی و نگارشی است. «راههای برگشتن به خانه» آخرین رمان چاپشدهی او است و ماحصل خصوصیات آثار او را در خود دارد. «راههای برگشتن به خانه» به مسالهی نسل جوان شیلی امروز و مشکلات اقلیتهایی میپردازد که همهی مسایل پیرامونشان را حلشده نمیدانند و بنابراین زندگی سختی دارند، نمیگذارند دیگران بهجاشان فکر کنند، هنوز از موهبت دردناک استفادهی خواسته و ناخواسته از ابزار «تردید» در تفکر برخوردار اند و بین دو جبههی معمول و خاطرجمع «اینطرفی» و «آنطرفی» گرفتار ماندهاند. داستان اما داستانی عاشقانه است.
رد گم
آلهخو کارپانتیه
ترجمهی ونداد جلیلی
رمان روایتی است از اینکه چگونه زندگی ملال انگیز انسان مدرن می تواند در بطن رابطه ای فرسوده و با ظاهری نمایشی، آدمی را به سمت سراشیبی سقوط ببرد و ریشه خلاقیت هایش را بخشکاند. تلاش قهرمان داستان برای نجات خود و بازگشت به زندگی، با رجعت به دل طبیعت دست نخورده دوباره رنگ و رویی می یابد. از این منظر نگاه نویسنده یاد آور کلیات ایده ای است که روسو در زمینه زندگی ایده آل مطرح می کند، یک نوع طبیعت گرایی و رجعت به خویشتن که با گریز از تمدن دست ساخته آدمیان همراه است. تمدنی که در رمان کارپانتیه آدمی را به سمت نابودی کشانده است و برای شخصیت اصلی رمان جز رنج به ارمغان نیاورده و او دغدغه جز رهایی از آن ندارد.
رد گم اثری است غنی، سرشار از معنانی گوناگون که در لابلای رخدادهای رمان خودنمایی می کنند، رئالیسم جادویی در فضای این رمان بستری برای خلق تاثیر گذاری بیشتر جوهر طبیعت است، طبیعتی جادویی که وا واپسین گریزگاه آدمی محسوب می شود. اگر چه رمان کارپانتیه از خط داستانی مشخصی برخوردار است که به عنوان تمهیدی برای همراه کردن مخاطب مورد استفاده قرار گرفته است اما آنچه در این رمان از اهمیت بیشتری برخوردار است، مضامین و ایده های جذابی ست که نویسنده خیال بازگویی شان را دارد. بنابراین خواننده ای که کتاب را تمام می کند می داند بازهم به سراغ آن خواهد رفت اما این بار بدون آنکه اهمیتی برایخط داستان قائل باشد، بلکه در جستجوی مضامین درونی رمان که با کنار رفتن داستان هر بار بیش از پیش خود را نشان می دهند.
«آلهخو کارپانتیه» انقلابی در رمان آمریکای لاتین به پا کرد. او ناتورالیسم را به اوج رساند و خالق رئالیسم جادویی بود. کارپانتیه زبان اسپانیایی باروک را در نگارش ادبیاتی به کار بست که به جای تقلید از واقعیت، آن را تقویت میکند و بسط میدهد… ما وارثان میراث زبان و خلاقیت او هستیم. ما همه بازماندگان کارپانتیهایم.
کارلوس فوئنتس
کارپانتیه یکی از مهمترین نویسندگان اسپانیاییزبان است.
ماریو بارگاس یوسا
رئالیسم جادویی که با «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز مشهور شد، اساساً از ابداعات کارپانتیه است… کارپانتیه بیتردید نابغهی ادبیات آمریکای لاتین در مهمترین دورهی ادبی این قاره، نیمهی دوم قرن بیستم، است.
هارولد بلوم
در هر نسل، نهفقط در یک کشور بلکه در سراسر جهان، فقط معدودی شاهکار و انگشتشماری نابغهی ادبی، آن هم بسیار بهندرت، دست میدهد… «رد گم» شاهکاری نبوغآمیز و حاصل کار نویسندهای نابغه است.
جی. بی. پریستلی
زندگی خصوصی درختان
- نام نویسنده : آلهخاندرو سامبرا
- نام مترجم : ونداد جلیلی
خانوادههایی هست که سر ساعت نُهِ شب مردشان خودش را به مشروب میسپرد و زنشان به اتو زدن لباسها، بیخبر از سرنوشت بچهها که در ایوان بازی میکنند و ادای زخمی شدن درمیآورند، یا در تاریکی اتاقشان سر میکنند، یا در دستشویی با صابون حباب میسازند. خانوادههایی هم هست که حین گفتوگوهای جدی در اتاقنشیمن گذشتن شب را نظاره میکنند. همینطور خانوادههایی که در این ساعت شب به یاد مُردگانشاناند و هالهای از درد چهرهشان را در برگرفته است. نه کسی بازی میکند و نه کسی حرفی میزند: بزرگترها نامههایی را بازنویسی میکنند که هیچکس نخواهد خواندشان و بچهها سؤالهایی میکنند که هیچکس پاسخشان نخواهد داد.
شام
داستان رمان شام (2006) در شهر كوچك پرينگلس ميگذرد كه زادگاه سزار آيرا است و كودكياش در آن گذشته است. همهي مكانهاي آمده در متن وجود خارجي دارد و بعيد نيست كه بسياري از نامها هم واقعي باشد. اگرچه آيرا در رمانهايش بيشتر واقعيت را در خيال و خيال را در واقعيت باز ميگويد. سزار آيراي آرژانتيني را در كار گرداندن داستانهايش بر محوري در ميانهي عناصر متافيزيكي و امور ملموس استاد ناميدهاند و گفتهاند در بداهه سازي چنان جسارتي به خرج ميدهد كه آنچه براي ديگران ديواري خشتي مينمايد، براي او دنيايي از امكانات نويسندگي ميگردد. شام كه اين دو صفت خلاقهي او را به خوبي نشان ميدهد، پس از دو رمان ديگرش كنگرهي ادبيات و حلبي آباد، از نسخهي اسپانيايي كتاب به فارسي ترجمه و منتشر شدهاست.
فرزندخوانده
قصه های کوتاه و خارق العاده
خورخه لوئیس بورخس و آدولفو بیوی کاسارس در قصههای کوتاه و خارقالعاده مجموعهای از روایتهای داستانی گرد آوردهاند که اغلب بیش از آنکه به داستان کوتاه شبیه باشد به حکایت و متل میبرد و البته، همان گونه که در پیشگفتار اشاره کردهاند، نحوهٔ گزینش و گردآوری و گاه ویرایش و تغییر این قطعات نیز به شیوهای است که تأثیر شاخههای فرعی، فنون روایی و ابزارهای پرداخت داستاننویسی به کمترین اندازه و تمرکز قصهها بر «روایت داستانی» باشد. یکی از مهمترین اهداف گردآورندگان این مجموعهٔ کمنظیر و خواندنی، که منابعی بسیار گسترده دارد و چکیدهای است از انبوه مطالعاتشان که در یک جلد کتاب در اختیار خوانندهاش گذاشتهاند، ادراک جوهر روایت داستانی است. متونی بس متفاوت از دورههای متنوع تاریخ بشر و ملل گوناگون و انبوهی مؤلفان، از هزار و یک شب، حکایات کهن شرقی و قطعاتی از پلوتارک، سیسرون و دیدرو گرفته تا آثار نویسندگان متأخر و معاصری مانند کافکا و پل والری و گاه نویسندگانی که اطلاعات زیادی از حیاتشان در دست نیست، در این کتاب گرد آمده است. روایتی از خود بورخس به همکاری دلیا اینخنیئروس (که در زمینهٔ ادبیات ژرمن با بورخس همکاری کرده است)، حکایتی از کاسارس و قصهای از سیلوینا اوکامپو (نویسنده، شاعر و همسر کاسارس) نیز در کتاب آوردهاند. امید است که گیراییهای خاصه و بازنویسی خلاق این متون اسباب لذت بردن خوانندگانش باشد. قصههای کوتاه و خارقالعاده از متن اصلی اسپانیایی به ترجمهٔ فارسی درآمد که انتشارات لوسادا در آرژانتین منتشرش کرده است.
کشتیبان واتیکان
کشتیبان واتیکان، روایتی است در وصف کریستف کلمب و قصد پاپ پیوس نهم در قدیس گردانیدن او که استادی آلخو کارپانتیه را در سرایش داستان و دانش زبان به روشنی نشان میدهد. نویسندۀ بزرگ کوبایی در این رمان درخورترین اسناد را برای «کشف» شخصیت «کاشف آمریکا» و نیز شناخت واقعیت زمان و مکان او به دست میدهد و از این زمینه بهره برده به افسانههای دور و نزدیک گریزهای فراوان میزند، دگرگونیهای زمانی و نیز استمرار گذشته را در حال به هنرمندی باز مینماید و چگونگی پدید آمدن قارۀ آمریکایی که امروز میشناسیم و مردمان آن را، که به بیان هستی شناسانۀ کارپانتیه نه اینجاییاند و نه آنجایی، در بسطی داستانی بازمیگوید از سرگذشت انسانی که روانگویا دارد و با این حال چون چنگی است که دستی به آوازش درآورده باشد هرچند آواز را از آنِ خود پندارد.
کنگرهی ادبیات
سزار آیرا
مترجم: ونداد جلیلی
سزار آیرا (1949) از مهمترین نویسندگان امروز امریکای لاتین است، بیش از هشتاد عنوان کتاب، اغلب رمان و داستان بلند، به انتشار رسانده است و بیشتر آثارش را در بیست و پنج سال گذشته به زبانهای دیگر ترجمه کردهاند.
نویسندهای روشنفکر و صاحبسبک است که از جملهی مهمترین ویژگیهای سبکش ایجاز، حفظ بعضی مؤلفههای روایی ادبیات کلاسیک در عین نوآوری و روش خلاقانهاش در لایهبندی روایت و آمیختن واقعیت و خیال به شیوهای معنادار است.
کنگرهی ادبیات از رمانهای مهم اوست که موضوعِ بهظاهر اصلیِ آن (ماجراهای تاگسازی) مکمل موضوعِ بهظاهر فرعی (کنگرهی ادبیات) است و در کنار گریزهایی که راوی به گذشته و افکارش میزند، کمالی هوشمندانه از روایت، لایهبندی و تمثیل پدید میآورد و در ضمنِ آن موضوعات تأملبرانگیز بسیاری طرح میکند.
روبرتو بولانیو آیرا را یکی از چهار نویسندهی اسپانیاییزبان برتر دورانش نامیده است.
وقت سکوت
لوییس مارتین سانتوس
مترجم: ونداد جلیلی
وقت سکوت را «بزرگترین دستآورد اجتماعی رمان اسپانیا»، «رمانی تکرارنشدنی» و از شاهکارهای رماننویسی قرن بیستم نامیدهاند و گفتهاند مسیر رمان اسپانیایی را دگرگون کرده است. گییرمو کابررا اینفانته گفته «سنت رئالیسم اسپانیایی را که همچون عفونتی در ادبیات پراکنده بود، ختم کرد» و اولیس جویس را با آن قیاس کرده، ریکاردو گویون این دو کتاب را از منظر عناصر افسانهای، توصیفهای سوررئالیستی و گوناگونیِ گفتارهای درونی همتراز شمرده و جولین پالی گفته وقت سکوت بازآفرینی افسانهی اودیسهی هومر در فضای معاصر است.
وقت سکوت بهمحض انتشارش ستایش منتقدان و عموم خوانندگان را برانگیخت، بیدرنگ جایگاهی باقی در ادبیات اسپانیا یافت و آن را به بسیاری از زبانها ترجمه کردهاند.
لوییس مارتینسانتوسِ چهلساله دو سال پس از انتشار وقت سکوت، بعد از مدتها آزار دیدن از دیکتاتوری فرانکو و چهاربار به زندان افتادن، در سانحهی اتومبیل جان باخت.