مرگنامه اولا کارین (قایق راندن بدون پارو)
اولا-کارین لیندکوئیست
مترجم: پریسا موسوی
به زودي ميوههاي درخت تيس مزه تلخشان را از دست ميدهند و سهرههاي سرسياه و باللاكيها را چاق ميكنند. قارچهاي قيفي از سرما جان سالم به در ميبرند و من براي پرسه زدن زير درختان صنوبر دلتنگ ميشوم. خواب ديدهام در همين جنگل كه بوها تند هستند و نور از لابهلاي شاخهها رد ميشود و خزهها نم گرفتهاند، دراز كشيدهام تا بميرم. بيآن كه از زندگي دلزده يا آرزومند مرگ باشم، خويشاوند انكارناپذير طبيعت شدهام؛ به آن نزديك نزديكم.