همسر پنهان
گیل پل
مترجم: پگاه منفرد
گیل پل نویسنده ی بریتانیایی است.
این رمان تاریخی در بستری عاشقانه (تاتیانا دختر دوم آخرین تزار روس و دیمیتری مالاما افسر سواره نظام) به حوادث کشور روسیه در دوره حکومت خاندان رومانوف می پردازد.
این رمان در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت.
واپسین تزار روسیه، نیکلای دوم بود که خود و خانوادهاش در سال ۱۹۱۷ و در جریان انقلاب روسیه از تاج و تخت افتادند و سپس در ژوئیه سال ۱۹۱۸ توسط بلشویکها اعدام شدند.
نیکلای دوم هیچ تمایلی به اصلاحات نداشت و بدنبال راه پدرش در طریق فردسالاری بود، در نتیجه فضای روسیه مملو از افکار انقلابی شده بود. حاکمان روس برای گریز از تغییرات به جنگ با ژاپن بر سر تسلط بر کره و منچوری در شمال چین روی آوردند. روسها خود را پیروز جنگ میدانستند ولی سرانجام پیمان صلحی در سپتامبر ۱۹۰۵ با ژاپن امضا کردند که کنترل کره و بخشی از منچوری و راهآهن کلیدی آن بدست ژاپنیها افتاد. در ۲۲ ژانویه ۱۹۰۵ میلادی، حدود دویست هزار روسی در شهر سنپترزبورگ اجتماع کردند و خواستار کاهش ساعات کار و افزایش دستمزدها شدند. تظاهرکنندگان بر روی حمایت تزار از خودشان حساب میکردند. اما نتیجه آن برعکس بود. سربازان نیکلای دوم بر روی تظاهرکنندگان آتش گشودند و صدها نفر از تظاهرکنندگان کشته یا زخمی شدند. این واقعه به یکشنبه خونین معروف شد.
اوضاع روسیه ناآرام بود و شورشهای دهقانی در روستاها با اعتصابات کارگران صنعتی در شهرها همراه شده بود. نیکلای دوم از طرفی به اصلاحات و ایجاد مجلس انتخابی مشورتی «دوما» اقدام کرد و از طرف دیگر به روی اعتصابکنندگان آتش گشود. اعدامهای صدراعظم استولیپین در سالهای ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ توانست برای چند سالی فضای روسیه را آرام کند. در موج بعدی این رویدادها یعنی از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ میلادی اعتصابات کارگری وضعیت شهرهای روسیه را متشنج کرد.
در سال ۱۹۱۴ میلادی، جنگ جهانی اول کل اروپا را فرا گرفت. روسها در حالی که فاقد رهبری نظامی کارآمد، آموزش، غذا و اسلحه و مهمات کافی برای چنین جنگی بودند، وارد این جنگ شدند. نتایج جنگ جهانی اول برای روسها فاجعهبار بود، و تنها ۳ میلیون روسی در همان سال اول کشته، زخمی یا اسیر شدند. با افزایش تلفات، روسهای بیشتری خواستار خروج از جنگ جهانی اول شدند. سنپترزبورگ که با شروع جنگ جهانی اول به علت اسم آلمانی آن به پتروگراد تغییر نام یافته بود در مارس ۱۹۱۷ شاهد شورشی بود که برای نخستین بار، سربازان ارتش نیکلای دوم به صفوف مردم پیوستند. سربازان ارتش دیگر از نیکلای دوم فرمانبرداری نمیکردند. دومای روسیه که دریافت نیکلای دوم دیگر نمیتواند بر روسیه حکومت کند، یک دولت موقت تشکیل داد و هیأتی را به ملاقات تزار فرستاد. تزار استعفانامه خود را تسلیم دوما کرد و برادر خود میخائیل را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، اما میخائیل حاضر به پذیرش این مقام نشد. در ۷ نوامبر ۱۹۱۷ بلشویکها (حزب سوسیال دموکرات کارگری) دولت موقت را کنار زدند و قدرت را در روسیه بدست گرفتند. خانواده تزار توسط دولت موقت کرنسکی به شهر توبولسک در سیبری منتقل شده بودند. پس از به قدرت رسیدن بلشویکها، خانواده تزار به شهر یکاترینبورگ منتقل و در خانه یک مهندس فراری زندانی شدند. ارتش سفید که حامی رژیم گذشته و مخالف جدی بلشویکها بود، در حال نزدیک شدن به شهر یکاترینبورگ بود و این امکان وجود داشت که خانواده تزار را آزاد کنند و دوباره ادعای حکومت کنند. بلشویکها به وحشت افتادند و در نتیجه کمیته اجرایی مرکزی مسکو دستور اعدام تزار و خانوادهاش را صادر کرد و کمیسر یکاترینبورگ مسئول اجرای این دستور شد. در نتیجه در بامداد ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸ نیکلای دوم و اعضای خانوادهاش در زیرزمین خانه به ضرب گلوله توسط بلشویکها کشته شدند و اجساد آنان در جنگل مجاور شهر سوزانده و دفن شد.