اومون را
ویکتور پِلِوین
مترجم: پیمان خاکسار
پلویـــن با استفـــاده از قواعد عــرفی ژانر علمی ـــ تخیلی، متـون پیچیــده و چندلایهی پستمدرنیستی خود را مینویسد. در آثار او عناصر فرهنگ پاپ و فلسفههای مستور همزمان وجود دارند. او اعتقاد دارد که خواننده به متن معنا میدهد.
متن پشت جلد
خواب ماه را ديدم، به همان شکلي که ميتيوک زمان بچگيهايمان ميکشيد: آسمان سياه، دهانهي آتشفشانهاي زرد کمرنگ و رشتهکوهي در دوردست. يک خرس که پنجههايش را جلوِ پوزهاش گرفته بود و نشان طلايي قهرمان بر پوستش داشت آرام به سمت توپ آتشين خورشيد که بر فراز افق معلق بود ميرفت. لبانش را انگار از درد بههم فشار ميداد و از يک گوشهي دهانش خون جاري بود. ناگهان ايستاد و رو به من کرد. احساس کردم نگاهم ميکند و سرم را بالا آوردم و به چشمان آبي ساکنش خيره شدم. خرس با ملايمت گفت «من و هر چيز ديگري که در اين دنيا وجود دارد، همه و همه روياي موجودي هستيم که خواب ميبيند.»
اویتا
نام نویسنده : نیکلاس فریزر
نام مترجم : علیرضا رفوگران
اِوا پِرون (به اسپانیایی: María Eva Duarte de Perón) (متولد ۷ مه ۱۹۱۹ - درگذشته ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۲) معروف به اویتا فعال سیاسی و یکی از قدرتمندترین و محبوب ترین زنان کشور آرژانتین بود.
او همسر دوم خوآن پرون رئیس جمهور آرژانتین و از سال ۱۹۴۶ تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۲ بانوی اول این کشور بود.
اوا پرون در سن ۳۳ سالگی در سال ۱۹۵۲ به دلیل سرطان درگذشت. پیش از مرگش کنگره آرژانتین به وی لقب رسمی «رهبر روحانی ملت» را اعطاء کرده بود.
زندگی اوا پرون موضوع کتابها، فیلمهای سینمایی، نمایشها و تئاترها و سریالهای بسیاری در سراسر جهان، بویژه در آمریکای لاتین بودهاست. از روی زندگی اوا و همسرش یک تئاتر موزیکال موفق به نام اویتا و یک فیلم به همین نام با بازیگری مدونا و آنتونیو باندراس ساخته شدهاست.
در سال ۲۰۱۱ کتابی که به نام «راهنمای سیاستهای زشت آمریکای لاتین» منتشر شد و ادعا کرد که اوا پرون کشورش را به پناهگاهی امن برای نازیهای بسیاری مبدل کرده بود که پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان هیتلری، متواری شده بودند.
پیرامون شخصیت اوا پرون،همسر خوان پرون،رییس جمهوری فقید آرژانتین،اسطور های پیچیده اس شکل گرفته است که گردا گرد هیچ شخصیت تاریخی دیگر عصر مدرن وجو ندارد.بسیاری او را قدیسه میخواندند و می پرستیدند و برخی دیگر او را زنی شیاد و دغل مار می دانستند و از او وحشت و نفرت داشتند.زندگی جنجالی او الهام بخش فیلم ها و کتاب های بی شماری شده است.این کتاب که یکی از واقعی ترین روایت های زندگی او را به شمار می آید،علاوه بر آرایه ی تاریخچه ای خواندنی واز وضعیت سیاسی-اجتماعی آرژانتین و پیدایش شگفت انگیز خودجوش جنبش پرونیسم،تلاشی است برای تمیز دادن اسطوره های قداست و گناه کاری از گوشت و پوست انسانی اوا پرون،بانوی اولآرژانتین که او را بیشتر به لقبمهرآمیز(اویتا)می شناسند.
این هیولا تو را دوست دارد
لیلی مجیدی
اين هيولا تو را دوست دارد يک رمانِ غافلگيرکننده است. ليلی مجيدی نويسندهی جوان اين رمان از زنی نوشته که در خانهای کوچک دچارِ ماجراهايی بزرگ میشود. زنی که تنهايش گذاشتهاند و حالا او میخواهد در لابهلای روزمرگیاش اميدی برای زندگی بيابد. اين رمان با مشیای رئاليستی نوشتهشده و نويسندهاش با نگاهی دقيق به کوچهها و آدمهای ريز و درشتِ پيرامونش نگاه کرده است. برای همين است که قهرمانِ او چيزهايی را میبيند که شايد در نگاهی عادی به چشم نيايند. ليلی مجيدی داستانِ يک زنِ تنهاگذاشتهشده را نوشته که میخواهد سرنوشتش را عوض کند. او نه مظلوم است، نه قهرمان، فقط دنيا با او خوب تا نکرده است. او بايد خانهای از آنِ خود داشته باشد، اتاقی از آنِ خويش و وقتی باران میبارد تازه فاجعه آغاز میشود…
بئاتریس و ویرژیل
یان مارتل
ترجمهی کاوه فولادینسب و مریم کهنسال نودهی
شخصیتهای محوری این رمان -که نام رمان هم از آنها گرفته شده ـ خر و میمونی تاکسیدرمیشده هستند. مارتل در این رمان به استفاده از حیوانات برای کشف وضعیتها و موقعیتهای انسانی ادامه میدهد. «بئاتریس و ویرژیل» تأملی است در باب حقیقت و تخیل و به جنگ جهانی دوم و جنایتها و رویدادهای دهشتناک آن میپردازد. این رمان از شیوهی فراداستان بهره میگیرد و مرزهای متون تخیلی و غیرتخیلی، و داستانهای خیالی و زندگینامهای را درهم میآمیزد.
با کفش های دیگران راه برو
سلامانكاتري هيدل 13 ساله كه همه او را سال صدا ميكنند براي يافتن مادرش، به همراه پدربزرگ، عازم سفري طولاني ميشود. در طول سفر، او داستان فيبي وينترباتوم را تعريف ميكند، دختري كه مادرش به طور ناگهاني ناپديد شده و پيغامهاي اسرارآميز دريافت ميكند. در پشت داستان فيبي، داستان سال و جريان سفر بدون بازگشت مادرش وجود دارد. او كمتر از يك هفته فرصت دارد تا خودش را به مادرش برساند. سال مطمئن است كه عليرغم مخالفت پدرش، اين سفر تنها شانس او براي برگشت به موقعيت گذشته است.
باد به دنبال خودش می گردد
بهزاد عبدي
باران
تقصیر لباس ها نبود اگر هر کجا رفتی مشتی دکمه جا گذاشتی
هنوز موهایت از دودکش نقاشی بالا می رود این شهر تا ابد آلوده است از هرچه خبر این همه کلاغ اشکی که به پای من ریختی امروز اقیانوس شده دور سرم می چرخد
می چرخیم غرق می شویم بی عصایی که بشکافد چشم هایت را
تقصیر درخت ها نیست اگر دهانت بوی علف می دهد همیشه به وقت خداحافظی از تنت به جای دست گل سرخ به من می روید
بوی برف رد پایی نداشت تو آن قدر دور رفتی که آهسته آهسته قسمتی از شب شدی
بعد از تو هرچه آفتاب خود را تکه تکه کند هیچ جای این زمین گرم نخواهد شد
قبرستان مست کرده زیر گریه می زند دریا می شود به پای ما می افتد
قبرستان با آخرین سنگ به آشپزخانه رسیده و ساق های خیس مادر به فکر زمین است که ما هر چه زیر پایش را کندیم بهشتی پیدا نشد
در نبود تو ناگهان آن قدر بزرگ شدیم که از کوهستان صخره به دوش برگردیم زیر لب بگوییم: باران همیشه فردای آخرین روز می بارد باران همیشه شبیه تو می آید
باران سیاه
«باران سیاه» از سوی روزنامه ی «یومیوری» ژاپن عنوان «شفاف ترین و عمیق ترین تصویری که از فاجعه ی هیروشیما در ذهن ادبیات نقش بسته» را گرفته است.
ایبوسه تا سال های سال پس از فاجعه ی اتمی «هیروشیما» درباره ی آن چه بر زادگاهش گذشت سکوت کرده بود، اما بالاخره سکوتش را شکست و «باران سیاه» را نوشت، او درباره ی انگیزه ی نوشتن این رمان گفته است: «آخرش فکر کردم، باید در مخالفت با جنگ چیزی بنویسم. "باران سیاه" داستانی است که بعد از جنگِ ویتنام نوشتم.»
بارون درخت نشین
نام نویسنده : ایتالو کالوینو
نام مترجم : پرویز شهدی
طنز زبانی است برای بازگو کردن حقیقت هایی که خیلی وقت ها نمی توان به زبان آورد، زبانی که هرگز کهنه نمی شود و همیشه تروتازگی و شادابی اش را حفظ می کند، درست مثل همزادش کاریکتاتور. کالوینو در به کار گرفتن این زبان استاد مسلم است. همه ی آثارش به ویژه سه گانه ی «نیاکان ما» سرشار است از بدیهه گویی ها، ظرافت ها، لودگی ها و بیان حقایق تلخ دنیای امروزی از زبان گذشتگان دور و نزدیک. شوالیه ی ناموجود، ویکنت دو نیم شده و بارون درخت نشین که سه گانه ی «نیاکان ما» را تشکیل می دهند، جز شاهکارهای مسلم و فناناپذیر ادبیات جهان اند.
بازتاب نفس صبحدمان (۲جلدی)
نام نویسنده : فریدون مشیری
از صدای سخن عشق...
زمان نمیگذرد، عمر ره نمیسپرد!
صدای ساعت شماطه، بانگ تکرار است
نه شنبه هست و نه جمعه!
نه پار و پیرار است!
جوان و پیر کدام است؟ زود و دیر کدام؟
اگر هنوز جوان مانده ای به آن معناست، که عشق را به زوایای صلا زده ای.
ملال پیری اگر میکشد تو را پیداست؛ که زیر سیلی تکرار،
دست و پا زده ای!
زمان نمیگذرد.
صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است.
خوشا به حال کسی،
که لحظه لحظهاش، از بانگ عشق سر شار است.
بازی بیگناهان
رائول ارخمی
مترجم: جیران مقدم
رائول ارخمی (1946) نويسندهی مطرحِ آرژانتينی معاصر است. او هر چند در بوينسآيرس به دنيا آمده اما سالهايی را در بارسلون اسپانيا زندگی کرده است. رمانِ «بازی بیگناهان» سالِ 2008 منتشر شده و جايزهی معتبر بهترين رمانِ سياهِ اسپانيا را هم از آن خود کرده است. اين رمان ماجرايی عجيب دارد. يک کارمندِ وزارت دادگستری به واسطهی احساسِ حضورِ روحِ يک زن در اطرافش دوباره پروندهی مرگِ او را مرور میکند و شخصاً تصميم میگيرد دريابد چه در پسِ کشفوشهودِ عجيبش پنهان شده است. اين لحظهای است که قرار است واقعيتی بهشدت متفاوت و جاندار کشف و روايت شود. واقعيتی که در آن انبوهی از آدمهای ردهبالا حضور دارند که شايد دستشان به خون آغشته باشد يا... رمان روايتی مملو از تصوير و اتفاق دارد و ماجراها از چند زوايه روايت میشوند. هر چند نويسنده از تکنيکهای ادبيات معمايی و پليسی استادانه استفاده کرده اما رمانِ او اثری است تلفيقی از چند ژانر ادبی. در رمان میتوان سايهی استبداد و ديکتاتورهای سنتی آرژانتين را نيز بهخوبی مشاهده کرد.
رمان رائول ارخمی جدالی است ميانِ چند واقعيت و يک زنِ مُرده... جيرانِ مقدم رمان را از اسپانيولی به فارسی برگردانده است.
باشگاه مشت زنی
چاک پالانیک
مترجم: پیمان خاکسار
این اولین باری است که «چاک پالانیک» با یکی از مهمترین رمانهایش به خواننده فارسی زبان معرفی میشود.
پالانیک «باشگاه مشتزنی » را سال 1996 نوشت. رمانی که در نگاه اول روایتگر خشونت طلبی است، اما «جی.جی.بالارد» نویسندهی شهیر آمریکایی معتقد است «باشگاه مشتزنی» را باید آینهی تمامنمای انسان تنهای امروز دانست.
داستان زندگی یک شهروند آمریکایی که از ملال و روزمرگی کلافه شده است و به یکباره سر از باشگاهی درمیآورد که آدمهایی شبیه او برای خلاصی از سرخوردگیهایشان سراغ مشتزنی آمدهاند. زندگی قهرمان داستان پالانیک بهزودی سیر دیگری پیدا میکند.
چاک پالانیک در سال 1962 در واشنگتن متولد شده است. این نویسنده 46 ساله تا امروز 11 کتاب داستانی و سه اثر غیرداستانی منتشر کرده است. «باشگاه مشتزنی» او تا اوایل سال ۹۸ در ردهی برترین کتابهای کتابخانههای ایالت متحدهي امریکا باقی ماند و کمی بعد وقتی« دیوید فینچر» فیلمی براساس این داستان ساخت، دوباره این کتاب به لیست پرفروشترینهای آمازون راه یافت.دیوید فینچر فیلم «باشگاه مشتزنی» را با حضور چهرههایی همچون «برد پیت» و «ادوارد نورتن» ساخت، بااینحال پایان فیلم و رمان چندان شباهتی به یکدیگر ندارد و کارگردان و نویسنده هر یک راه خود را رفتهاند.
بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم
دیوید سداریس
مترجم: پیمان خاکسار
«بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» شامل ۲۶ یادداشت طنز از سداریس است. سداريس پرمخاطبترين طنزنويس پانزده سال اخير امريکاست. تمام کتابهايش با مقياسهای نجومي پرفروشاند. تاکنون تنها در امريکا هشت ميليون نسخه ازآثارش به فروش رسيده است و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» به بیشتر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
پیمان خاکسار میگوید: «سداريس ميخنداند. به مفهوم واقعي کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشيد که از کافکا و فاکنر و بورخس داريد. اتفاقاً در بيشتر طنزهايش، بهخصوص در اين کتاب، فضاهای روشنفکری و روشنفکران را دست میاندازد و باعث خنده میشود.»
«بالاخره يه روزي قشنگ حرف ميزنم» يکي از پرفروشترين کتابهای سال ۲۰۰۰ امريکا شد. سداريس به خاطر اين کتاب جايزهی «ثربر» برای طنز امريکايي را برد و مجلهی «تايمز» او را طنزنويس سال نامید. سداریس در دسامبر سال ۲۰۰۸ از دانشگاه بيرمنگام دکترای افتخاری دريافت کرد. او تاکنون بيش از چهل مقاله در مجلهی «نيويورکر» چاپ کرده است.
بانو آئویی (تجربههای کوتاه ۳) نمایشنامه
يوكيو ميشيما
ترجمه: هوشنگ حسامی
آئویی نو اوئه (به ژاپنی: 葵の上) شخصیتی داستانی در داستان گنجی است.
او نخستین زنِ رسمی گِنجی است که در شانزده سالگی به عقد وی درمیآید، آنگاه که گنجی دوازده ساله است. آئویی مغرور و خوددار است، و در عین حال ناخرسند از زنبارگی گنجی. گنجی از وی پسری مییابد و پس از این زایمان مدّت کوتاهی آشتی و علاقه میان زن و شوهر برقرار میشود. سرانجام در میانهٔ داستان آئویی میمیرد و باقی داستان بی حضور وی ادامه مییابد.
اتاقي در يك بيمارستان. ديروقت شب. سمت راست صحنه پنجرهاي بزرگ پردهپوش. در عقب، تختخوابي كه آئويي بر آن خفته. سمت چپ، يك در. هيكارو وارد ميشود. در معيت پرستار. باراني به تن و كيفي در دست دارد. به شكلي غيرعادي و عجيب خوشقيافه است. خيلي آهسته حرف ميزند...
برادران سیسترز
پاتریک دوویت
مترجم: پیمان خاکسار
رمان برادران سیسترز نامزد جایزهٔ ادبی من بوکر ۲۰۱۱ شد و تقریباً در تمام فهرستهای بهترین کتابهای سال ۲۰۱۱ نیز حضور داشت.
آخرین باری که بعد از چند ماه کار توی معدن برگشتم به شهر یه کیسهی بزرگ طلا همراهم بود. با این که میدونستم این کار دیوونگیه ولی تصمیم گرفتم تو یکی از گرونترین رستورانهای شهر یه غذای حسابی بخورم. به استحضارتون برسونم که مجبور شدم برای یه وعده غذا سی دلار پول بدم. غذایی که اگر توی شهر خودم خورده بودم نیم دلار بیشتر برام خرج بر نمیداشت.
برادرزاده ی رامو
دُنی دیدرو
ترجمهی مینو مشیری
دیدرو که یکی از مهمترین نویسندگان و اندیشمندان عصر روشنگری در فرانسه است، این رسالهی روایی کوتاه را در نیمهی دوم قرن هجدهم نوشته و در آن گفتوگویی خیالی میان خود و یک شخصیت خاص که در آن زمان به او «لاابالی» گفته میشد، ترتیب میدهد و در آن درباره انواع مصادیق مانند اخلاق، عشق، آموزش، مذهب و سرنوشت و … بحث میکند. این رساله از بنیادینترین آثاری است که در آنها میتوان رئوس فکری لیبرال و فردگرا را مشاهده کرد و همین امر است که این کتاب دیدرو را به یکی از مهمترین آثار داستانی- فلسفی قرن هجدهم تبدیل کرده است.
دُنی دیدرو به سال ۱۷۱۳ متولد و در سال ۱۷۸۴ در پاریس درگذشت. او نزدیک به بیست و شش سال سرپرست دایرهالمعارف جامع فرانسه بود. این مجموعه در ۲۸ جلد منتشر شده است. دیدرو یکی از منتقدان کلیسای کاتولیک بود و این کلیسا بارها حکم به سوزاندن آثار و تکفیر او داد. او کنار رابله و روسو از مهمترین چهرههای فرانسوی عصر روشنگری محسوب میشوند. دیدرو چهار اثر داستانی_فلسفی نوشت که «ژاک قضا و قدری»، «برادرزاده رامو» و «راهبه» از مهمترینشان محسوب میشوند.
برادرزادهی رامو
نویسنده: دنی دیدرو
مترجم: مینو مشیری
برادرزاده رامو، یا طنز دوم (یا برادرزاده رامو، فرانسوی: Le Neveu de Rameau ou La Satire seconde) یک مکالمه فلسفی تخیلی توسط دنیس دیدرو است که احتمالاً بین سالهای 1761 و 1774 نوشته شده است. کتاب اولین بار در سال 1805 به ترجمه آلمانی توسط گوته منتشر شد.
دیدرو در طول زندگی خود این دیالوگ را منتشر نکرد، زیرا بازتاب او از موسیقی دانان، سیاستمداران و سرمایه داران معروف دستگیری او را تضمین می کرد.
مضامین اصلی این اثر، پیامدهای عدم وجود خداوند برای امکان اخلاق و تمایز بین انسان و حیوان است.
در برادرزاده رامو، دیدرو به منتقدان روشنگری حمله کرد و آنها را مورد تمسخر قرار داد، اما از تجربه گذشته می دانست که برخی از دشمنانش به اندازه کافی قدرتمند هستند که او را دستگیر کنند یا کار را ممنوع کنند. دیدرو در سال 1749 پس از انتشار Lettre sur les aveugles (نامه در مورد نابینایان) زندانی شد و دایره المعارف او در سال 1759 ممنوع شد. بنابراین، احتیاط ممکن است حکم کرده باشد که او آن را فقط به تعداد معدودی نشان دهد.
پس از مرگ دیدرو، نسخه ای از نسخه خطی به همراه سایر آثار دیدرو به روسیه فرستاده شد. در سال 1765 دیدرو با مشکلات مالی روبرو شده بود و امپراتور کاترین کبیر روسیه با خرید کتابخانه اش به کمک او آمده بود. این ترتیب برای هر دو طرف کاملاً سودآور بود، دیدرو به کتابدار پولی مجموعه کتابهای خود تبدیل شد، و وظیفه داشت هر طور که صلاح میداند به آن بیافزاید، در حالی که روسها از چشماندازی برخوردار بودند که روزی یکی از کتابها را در اختیار داشته باشند. بیشتر کتابخانههای اروپایی که به طور انتخابی ذخیره شدهاند، نه به ذکر مقالات دیدرو.
یک خواننده روسی قدردان این اثر را به شیلر منتقل کرد و او آن را با گوته در میان گذاشت و او در سال 1805 آن را به آلمانی ترجمه کرد. اولین نسخه فرانسوی منتشر شده در واقع ترجمه ای از نسخه آلمانی گوته به فرانسوی بود. این انگیزه دختر دیدرو را برانگیخت تا نسخهای از دستنوشته را منتشر کند. در سال 1890، ژرژ مونوال، کتابدار، نسخهای از برادرزاده رامو را به دست خود دیدرو در حالی که در امتداد رود سن جستجو میکرد، پیدا کرد. این نسخه کامل اکنون در یک طاق در کتابخانه پیرپونت مورگان در شهر نیویورک قرار دارد.
هگل از برادرزاده رامو در ص522 و ص545 پدیدارشناسی روح نقل قول می کند.
برف محض
معین فرخی
اولین مجموعه داستانِ «معین فرخی» نُه داستانِ دارد. در اين کتاب شاهدِ اتفاقهای بیرونی و درونی خاصی هستیم در جهانی که بهشدت مشکوک و مردد بهنظر میرسد. احضارِ اشیا، مکانها و دوری از توصیفهای ملالآور و نزدیک شدن به یک رئالیسمِ تمامعیار از مهمترین تکههای اين داستانهاست. فرخی به شکلی حرفهای نویسندهی داستانِ کوتاه است و همین نکته باعث شده تا با نگاهی زیباییشناسانه به این شیوهی روایی بنگرد. در داستانهای او باید منتظرِ انفجاری در دلِ شخصیتها بود که ناگهان مخاطب را با حجمی از تغییر و مرگ مواجه میکند. او در جستوجو و ترسیمِ زوالِ زیبای رنگها و جانهایی است که در سفیدیِ ناگزیرِ برف و نور چنان گم میشوند انگار هیچ ردی از آنها نبوده است. و این گم شدن با قصهگویی و ماجراهایی همراه است که نمیتوان از خواندنشان دست کشید.
برفک
دان دليلو
پيمان خاكسار
مجلهی تایمز رمان برفک را در فهرست صد رمان برتر انگلیسی زبانِ منتشرشده بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ آورده.برفک در لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواندِ گاردین هم حضور دارد. در سال انتشارش هم جایزهی ملی کتاب امریکا را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۶نیویورک تایمزطی یک نظرسنجی از صدها نویسنده و منتقد و ویراستار خواست تا بهترین آثار ۲۵ سال گذشتهی امریکا را انتخاب کنند. دو اثر از دلیلو در فهرست نهایی حضور داشتند؛جهان زیرین وبرفک.
بلبل حلبی (مجموعه داستان)
محمد کشاورز
در این مجموعه ده داستان از «محمد کشاورز» را میخوانیم. داستانها در جهان واقعی شکل میگیرند با آدمها و مکانهای واقعی، اما آروزهای بلند، ناکامی و رویاهای ناتمام شخصیتهای داستانی را میراند تا مرز وهم و جنون و داستانهایی خلق میشوند با آدمهایی پر از جانهای لگد کوب خیال.
داستانهای این مجموعه چه زمانی که چندتایی از آنها در مجلات معتبر ادبی چاپ شدند و چه آنگاه که مجموعهی آن به صورت کتاب در آمد. با بازخورد مثبت و استقبال دوستداران داستان معاصر فارسی قرار گرفت. ازجمله برندهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعات به عنوان بهترین مجموعه داستان سال 84 و برندهی جایزهی اول بهترین مجموعه داستان سال ازطرف جایزهی ادبی اصفهان شد.
بخشی از داستان
حتم تا حالا یکی دو خیابان با کوچههای اطراف و میدانی ــ گیرم کوچک ــ با مغازههای دور و برش توی خیسی مشتم مچاله شدهاند و اگر نسیم خنکی، زهر آفتاب بعدازظهر مردادماه را نگیرد، عنقریب خط و خطوط بلوارهای سبز، پارکِ زیبا و بازارچه درهم کوبیده میشوند. خداخدا میکنم خیسیِ کاغذ نقشه نرسد بهجایی که من ایستادهام. واویلاست اگر این چهارراه که اسمش را گذاشتهایم گلبهار بههم بریزد.
بند محکومین
بنی آدم
نام نویسنده : محمود دولت آبادی
گفتم همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست.این هنر بزرگ را کافکا داشت،ولفگانگ بور شرت داشت و میتوانست بدارد که در همان بیرون،جلو در جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست و پیش تر از او چخوف داشت که بالاخره خون قی میکرد و در آن اتاق سرد و چند فقره ای هم رومن گاری آن جا که پرندگان پرواز میکنند و میروند در پرو میمیرند حالا شما به من بگویید کلاه و کاشکول و پالتو و عصای آقای جنابان را چه کسانی از کف میدان کج و قناس جمع خواهند کرد؟و آن اشیای ریز زینتی را چه کسانی پیدا خواهند کرد؟
به آواز باد گوش بسپار
هاروکی موراکامی
مترجم: محمدحسین واقف
هاروکی موراکامی در روزگار ما یکی از مشهورترین و پرخوانندهترین نویسندگان جهان است. شهرت و اعتبار او به اندازهای است که انتشار هر رمان تازهای از او یک اتفاق مهم خبری محسوب میشود و هر سال و با نزدیک شدن به اعلام جایزهی نوبل ادبی بنگاههای پیشبینی از شانس بالای او برای کسب این جایزه سخن میگویند. به آواز باد گوش بسپار اولین رمان این نویسندهی ژاپنی است که باعث شناخته شدنش در ادبیات ژاپن شد. او این رمان را سالِ 1979 منتشر کرد و توانست جوایز بسیار معتبری از جمله جایزهی آکوتاگاوا را از آن خود کند. این اثر داستانی است از یک فقدان و رابطههایی که شکل نمیگیرند و ماجراهای یک نسل. رمان در هجده روز از سال 1970 اتفاق میافتد. در این رمان میتوان آغاز تکنیکها و ظرافتهای روایی این داستاننویس را بهخوبی دید و یک اثر جذاب و پُراتفاق را درک کرد. به آواز باد گوش بسپار اولین بخش از سهگانهی مشهور این نویسنده است که به تریلوژی «موش» مشهور است. تکههای بعدی این سهگانه پینبال 1973 و تعقیب گوسفند وحشی هستند. موراکامی میگوید روزی در حال تماشای مسابقهی بیسبال طرح این رمان به سرش زد و این آغاز نویسندگیاش بود...
به هوای دزدیدن اسب ها
رمانِ به هوای دزدیدنِ اسبها نوشتهی پِر پترسون (1952) یکی از مهمترین رمانهای ادبیاتِ نروژ در چند سالِ گذشته محسوب میشود. رمانی که در سالِ 2007 برای نویسندهاش جایزهی معتبرِ «ایمپکِ دوبلین» را به ارمغان آورد و او را یکشبه مشهور کرد. پترسون این رمان را در سالِ 2003 نوشت. داستانی از عمقِ سرمای نروژ. روایت از زندگی مردی در آستانهی کهنسالی آغاز میشود که در اعماقِ جنگلهای نروژ همراه سگش تنها در کلبهای چوبی زندگی میکند. شادکام از این تنهایی و دوری از مردمِ خشمگین. حادثهای کوچک در همسایگیاش داستان را میبرد به پنجاه و اندی سال عقب. به کودکی قهرمان پترسون و روایتِ آنچه بر او گذشته تا به این زندگی رسیده است. رمانی داستانگو و بهشدت مملو از خُردهروایت. اثری که در آن جغرافیای اسکاندیناوی، تأملاتِ فلسفی و گسستهای عمیقِ شخصی و اجتماعی، انسانی ساخته که میخواهد دور از همه چیز باشد. یکی از دلایلِ شهرتِ جهانی این کتاب به همین ایدهی مهم بازمیگردد که نویسنده مطرح میکند: آیا میتوان تنهایی را ستایش کرد؟ یا در نهایت تنها گذارده خواهیم شد؟