خریدن لنین
120,000 تومان
وزن |
300 گرم |
---|
محصولات مرتبط
بی قراری
زلفی لیوانلی
مترجم: زینب عبدی گلزار
کتاب بیقراری اثر زولفو لیوانلی، پرفروشترین کتاب ترکیه در سال 2017 است که از زاویهی ادبیات به مسئلهی جنگ، عشق، باور و یقین اشاره دارد.
موضوع اصلی رمان بیقراری (Huzursuzluk)، پیرامون داعش و حملات وحشیانهاش در مرز سوریه و ترکیه میگذرد. این اثر از حوادث امروز خاورمیانه و چهرهی خودکامهی داعشیان در برخورد با انسانهای دیگر سخن میگوید. داستان رمان از دیدگاه افراد مختلف نقل میشود و البته دانای کل با اینکه از همه چیز آگاه است اما قضاوت نمیکند. شاهدان ماجرا، هر یک داستان فریاد خاموش انسانها را از زاویهی دید خود بازگو میکنند. واقعیت هم با کنار هم قرار گرفتن قطعات پازل داستان، بر ملا میشود.
راوی اصلی این رمان، شخصی به نام ابراهیم است که در استانبول زندگی میکند. او به واسطهی شغلش که خبرنگاری است، به طور اتفاقی متوجه کشته شدن دوست دوران کودکیاش حسین، در شهر محل تولدش ماردین میشود و برای مراسم تدفین او بعد از مدتها به زادگاهش بازمیگردد. ابراهیم که برای فرار از محدودیتها شهرش را ترک و به استانبول کوچ کرده است، در مواجهه با مرگ دوست و شرایط کنونی شهرش خود را با شکاف هویتی عمیقی بین اکنون و گذشتهاش مییابد. در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آمیخته شده به نام ملکناز دختر ایزدی میرسد و داستان بیقراری آغاز میشود.
زولفو لیوانلی (Zulfu Livaneli) نویسندهی کتاب بیقراری، به واسطهی رمانها و آثار موسیقی صلحجویانهاش موفق به کسب بیش از 30 جایزهی جهانی و ملی در حوزهی ادبیات، موسیقی و سینما شده است. رمانهای وی در کشورهایی مانند چین، اسپانیا، کره و آلمان در فهرست پرفروشترینها قرار دارد.
پدرو پارامو
رمان پدرو پارامو که پیشگام رئالیسم جادویی است، در سال ۱۹۵۵ منتشر و با استقبال سردی روبهرو شد و در طول ۴ سال بعد فقط هزار جلد از آن به فروش رفت. این رمان جسورانه ساختار جدیدی را بدعت میگذارد، داستان را ساکنین مردهٔ دهکدهای افسانهای به نام «کومالا» نقل میکنند. رمان بعدها شناخته شد و عمیقاً در ادبیات آمریکای لاتین تأثیر گذاشت.
گابریل گارسیا مارکز جملهای از این کتاب را در «صد سال تنهایی» خود گنجاند. همچنین «شهر ارواح» رولفو که ساکنینش اشباحاند، تا اندازهای منبع الهام شهر افسانهای ماکوندوی مارکز شد. گابریل گارسیا مارکز گفتهاست که بعد از نوشتن چهار کتاب اولش، به عنوان یک رماننویس احساس کرد که متوقف شدهاست و کشف کتاب «پدرو پارامو» در سال ۱۹۶۱ زندگی او را تغییر داد و مسیر تألیف شاهکارش، «صد سال تنهایی» را به او نشان داده و هموار کرد. مارکز دربارهٔ تمام آثار انتشار یافتهٔ رولفو میگوید: «نوشتههایی که به ۳۰۰ صفحه هم نمیرسند و معتقدم به همان حجم و ماندگاری آثار سوفوکل است.»
خروج اضطراری
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : مهدی سحابی
خروج اضطراری در واقع دو کتاب در یک کتاب است.کتاب اول مجموعه چندتایی از زیباترین داستانهای کوتاهی است که از سیلونه نویسنده بزرگ نان و شراب و دانه ریز برف می شناسیم.کتاب دوم یعنی فصل بلندی که نام خود را به کل کتاب داده،شرح کشمکش های تاریخی حزب های کمونیس و نهادهای نظام مقتدر روسیه شوروی در دوران پر التهاب حکومت استالین است رویدادهایی که سیلونه به عنوان یکی از سران بزرگ ترین حزب مارکسیستی اروپای غربی خود از نزدیک شاهد آن بوده است.این فصل که ترکیبی از خاطرات فردی،خاطرات سیاسی و تاملاتی درباره قدرت است یکی از مهمترین اسناد مربوط به دورانی است که درباره ی آن نوشته شده است.
داریوش و ایرانیان (تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان)
نام نویسنده : والتر هینتس
نام مترجم : پرویز رجبی
والتر هینتس (به آلمانی: Walther Hinz) (متولد ۱۹ نوامبر ۱۹۰۶ در اشتوتگارت - درگذشت در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۲ در گوتینگن) یکی از دانشمندان شاخص در میان دهها ایرانشناس بزرگ آلمانی است که در دو سده گذشته، پژوهشهای بنیادین و بیهمتایی را به جهان ایرانشناسی عرضه داشتند. هینتس (۱۹۰۶-۱۹۹۲) ایرانشناسی پرکار و به ویژه متخصص خط و زبانهای ایرانی و تمدن ایلام بود. او در بسیاری از حوزههای مطالعات ایرانی (همچون تاریخ و تمدن هخامنشیان و ساسانیان، زرتشتشناسی، کتیبهشناسی، تاریخ صفویه و علم اوزان و مقادیر)، صاحب پژوهشهایی ناب و گسترده بود که در کتابها و مقالههای بیشماری از او منتشر شدهاند. هر چند که بسیاری از این دستاوردها در میان ایرانیان بکلی ناشناخته و مهجور ماندهاست.
داریوش و ایرانیان کوششی است برای شناخت تاریخ و فرهنگ ایران زمین در عصر زرین هخامنشی. تاریخ سیاسی هخامنشیان، از مهاجرت پارس ها تا اوج درخشان آن یعنی پادشاهی داریوش، نظام اجتماعی و قضایی و اداری، نیروی نظامی، کشاورزی، هنر و ...جنبه های گوناگونی هستند که در این کتاب به آن پرداخته میشود.
سوفیا پتروونا
نويسنده:لیدیا چوکوفسکایا
مترجم:خشایار دیهیمی
سوفیا پتروونا رمان کوتاهی است که لیدیا چوکوفسکایا آن را در اواخر دههی ۱۹۳۰ نوشت. این رمان دربارهی تصفیههای استالینی است و از جمله معدود آثار باقیمانده در اینباره است که در همان دوران نوشته شده است. پس از تغییر شرایط سیاسی، نسخهی ویرایش شدهی سوفیا پتروونا، اولینبار در ۱۹۶۵ منتشر شد. داستان این رمان دربارهی تایپیستی به نام سوفیا پتروونا در اتحاد جماهیر شوروی است. پسر او، نیکالای (کولیا)، عمیقاً به کمونیسم اعتقاد دارد و در ابتدای مسیر نویدبخشی است. طولی نمیکشد که تصفیهی بزرگ آغاز میشود و همکاران سوفیا، در بازار گرم متهم کردن به خیانت، ناپدید میشوند و در همان حال آلیک، بهترین دوست کولیا، هم خبر از بازداشت شدن او میدهد. سوفیا میکوشد خبر بیشتری از کولیا به دست آورد، اما در جریان وسیعی از بوروکراسی فرو میرود.
عقاید یک دلقک
هاینریش بل
ترجمه: سپاس ریوندی
هاینریش تئودور بُل (به آلمانی: Heinrich Theodor Böll) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ - درگذشته ۱۶ ژوئیه ۱۹۸۵) نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد.
این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام شنیر است که معشوقه اش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرضهای همیشگیاش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آوردهاست. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط میکند». فقط دو چیز این دردها را تسکین میدهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه؛ ولی او رفته...
ظاهراً، این رمان نمایانگر جامعه آلمان تحت تأثیر هیتلر و سالهای بعد از جنگ است. این داستان زوایای مختلف جامعه از جمله عقاید سیاسی و مذهبی، مسائل زناشویی، تعارضات بین کاتولیکها و پروتستانها، تأثیر جنگ بر خانوادهها و بسیاری موارد دیگر در آلمان را نقد میکند. هاینریش بل تمام مشکلات بعد از جنگ را به تصویر کشید و آنها را به بعضی زوایای روان شناختی ارتباط داد. بل میخواست بر روی نقش کلیسای کاتولیک روم تمرکز کند تا تأثیر ان بر اروپا را نشان دهد. بعلاوه اخلاقیات و سیاست ان زمان را نشان داد. کلیسا رابطه بین کاتولیکها و پروتستانها را محدود ساخت و جامعه آلمان را در زمره گروههای مذهبی دستهبندی کرد. اگرچه در این رمان، پروتستانها بعنوان افرادی ثروتمندتر نمایش داده میشوند، اما بل نشان میدهد که جامعه، به ویژه ازنظر در مسائل سیاسی و اخلاقی، عمدتاً تحت تأثیر کاتولیکها بودهاست. شخصیت اول داستان، یعنی هنس، از هیچ یک از این دو گروه سودی نمیبرد. او یک کافر است، اما کافری که اقوامی هم کاتولیک و هم پروتستان دارد و در مراسمهای هردو مذهب شرکت میکند (اگرچه عقایدی کاملاً متفاوت با هردو طرف دارد). حتی با اینکه اجرای موفقی در هنر دلقکی دارد، کارش مورد تأیید گروههای سیاسی نیست؛ ولی بعد از آسیب دیدن زانوی چپش، نمیتواند به خوبی گذشته اجرا داشته باشد. در پایان، آن دوران را اینگونه توصیف میکند: «اگر دوران ما شایسته نامی باشد، باید نامش را عصر فحشا نامید.»
کاسپار
پتر هاندكه
مترجم: علياصغر حداد
کاسپار نمایشنامهای پستمدرن است ملهم از سرگذشت مرموز کاسپار هاوزر، پسری آلمانی که با سرووضعی غیرعادی در شهر پیدا میشود و از نامهای که در دست دارد چنین بر میآید که از بدو تولد در مکانی تنگ و تاریک نگهداری میشده است. اشخاص مختلفی به تعلیم و تربیت او گمارده میشوند، اما آنها بیش از آنکه به او کمک کنند، به سلامت جسمی و روحی او لطمه میزنند.
هاندکه در نمایشنامههای خود به مقولهی زبان میپردازد. از نظر او زبان نهتنها حامل اندیشه، احساسات و تجربیات فردی است، بلکه مجموعهای است از یک سسلهقواعد که ساختار درونی آن از لحاظ کیفی در شکلگیری تصورات و دریافتها و محسوسات ما مؤثر است. او تأکید میکند که در جوامع صنعتی، که فرد خود را آزاد و رها از قیدوبند بکننکنهای حاکمانه میانگارد، این خطر بسیار است که رسانههای همگانی با سوءاستفاده از زبان چنان به افکار عمومی شکل دهند که فرد ایدئولوژی حاکم را ایدئولوژی خود تلقی کند.
--
نمایشنامهی کاسپار بر آن نیست که نشان دهد قضیهی کاسپار هاوزر واقعاً چگونه است یا واقعاً چگونه بوده. بلکه میخواهد نشان دهد که قضیهی یک آدمی چه ممکن است باشد. این نمایشنامه نشان میدهد که چگونه میتوان کسی را با حرفزدن به حرفزدن واداشت. ازاینرو این نمایش را «شکنجهی گفتاری» هم میتوان نامید. پیشنهاد میشود که باری تجسم این شکنجه در بالای دهنهی صحنه نوعی چشم جادویی نصب شود که همهی تماشاگران بتوانند آن را به خوبی ببینند. البته وجود این چشم نباید موجب شود که تماشاگران از تعقیب وقایع روی صحنه باز بمانند. علمکرد این چشم آن است که با پلکزدنهای عصبی خود مشخص کند که تلقین به قهرمان نمایش هر بار با چه حدتی صورت گرفته است. هرچه قهرمان نمایش نسبت به این تلقین از خود مقاومت بیشتری نشان میدهد، تلقین با حدت بیشتری صورت میگیرد و در نتیجه شدت پلکزدنهای چشم جادویی نیز افزوده میشود... بریدهای از پیشگفتار نویسنده بر نمایشنامهی کاسپار
کودتاهای ایران
مرگ وزیرمختار
یوری نیکلایویچ تینیانوف
مترجم: مهدی سحابی
این کتاب روایتی داستانی از زندگی الکساندر گریبایدوف، دیپلمات، نمایشنامه نویس، شاعر و آهنگساز روس، از زمان ورودش به دنیای سیاست تا در زمان قتلش در تهران است.
نویسنده کتاب در زمان مرگ وزیر مختار روسیه، در ایران بوده و نگارش یک سوم پایانی کتاب در تهران می گذرد. تینیانوف، یکی از معروف ترین نویسندگان فرمالیست است و این کتاب هم بی نصیب از فرمالیسم نیست.
یکی از مهمترین تحولات سیاست خارجی ایران با روسیه، بعد از دوره دوم جنگهای ایران و روس و امضای عهدنامه ترکمانچای، در زمان سلطنت فتحعلی شاه و دوره دوم صدارت عبدالله خان امین الدوله، سفر گریبایدوف به عنوان سفیر روسیه به ایران و قتل وی در تهران است.
گریبایدوف برای اجرای مقرارت مربوط به عهدنامه ترکمنچای و حل اختلافات مرزی به ایران آمد، ولی به علت سوء رفتار و اهانت به مقدسات اسلامی ایرانیان که خواستار استرداد زنان گرجی و ارمنی که مدتها در ایران اقامت داشتند، با تحریک علمای مذهبی به اتفاق همراهانش، توسط مردم به قتل رسید. خوشبختانه عواقب این حادثه به علت درگیری که بین روسیه و عثمانی، گریبانگیر ایران نشد و نیکلای اول، تزار روس، به یک عذرخواهی خشک و خالی هیات اعزامی دولت ایران قناعت کرد.
مرگی بسیار آرام
نويسنده:سيمون دوبوار
مترجم:سيروس ذكاء
اما نه، انسان به اين سبب نميميرد كه به دنيا آمده، زندگي كرده و پير شده، بلكه به علتي ميميرد. دانستن اينكه مامان به علت سن و سالش به مرگ نزديك بود، از اين غافلگيري دهشتناك نكاست؛ او يك غده سرطاني داشت. سرطان، انسداد شريان و نارساييهاي ريوي همانقدر سبعانه و پيشبينيناپذيرند كه از كار افتادن موتور هواپيما در سينه آسمان، مادرم در آن انزواي احتضار همه را تشويق به خوشبيني ميكرد و بهاي بينهايت هر لحظه را ميدانست. پافشاري بيهودهاش نيز پرده اطمينانبخش ابتذالات روزمره را ميدريد. هيچ مرگي طبيعي نيست...
منطق
گراهام پريست
بهرام اسديان
گراهام پریست میکوشد در کتاب منطق ریشههای منطق را که عمیقاً در فلسفه نفوذ کرده است بررسی کند و توضیح دهد که منطق صوری جدید چطور میان مسائل مختلف، از وجود خدا و واقعیت زمان گرفته تا تناقضهای احتمال و نظریهی تصمیم، رابطه برقرار میکند. منطق یکی از قدیمیترین شاخههای فکری است؛ و در ضمن یکی از جدیدترین آنها نیز هست.
این کتاب از مجموعهی مختصرمفید است.
این مجموعه ترجمهای است از کتابهای مجموعهی A Very Short Introduction که انتشارات دانشگاه آکسفورد انتشار آنها را از سال ۱۹۹۵ آغاز کرده است و تعداد عناوین آن تاکنون به بیش از ۴۰۰ عنوان رسیده است. هرکدام از کتابهای مجموعه درآمدی است بر موضوعی خاص که اگرچه برای مخاطب عام نوشته شده، نویسندهی آن از اساتید برجستهی آن رشته است.
نیچه و مسیحیت
کارل یاسپرس
عزت الله فولادوند
" مسيحيت را متهم ميکنم. وحشتناکترين اتهامي را که تاکنون دادستاني بر زبان آورده عليه آن اقامه ميکنم. به نظر من، مسيحيت نهاييترين شکل قابل تصور فساد است... کليساي مسيحي هيچ چيزي را از فساد خود مصون نگذاشته... من مسيحيت را يگانه نفرين و لعنتي عظيم، يگانه تباهي ذاتي عظيم مينامم... انسان بايد در هنگام مطالعه عهد جديد دستکش به دست کند. نزديکي به اين همه پليدي انسان را به اين کار وا ميدارد... در آن همه چيز ترس و بزدلي، خودفريببي و ديده بر خود فروبستن است... آيا باز بايد اضافه کنم که در سراسر عهد جديد فقط يک سيماي شاخص وجود دارد که انسان ناچار است به او احترام بگذارد؟ پيلات، حاکم رومي [که دستور داد مسيح به صليب کشيده شود]." و ديگر اينكه " الکل و مسيحيت دو مخدر بزرگ اروپا هستند." فردريک نيچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) اينگونه در باب مسيحيت قضاوت ميکند. با وجود چنين حکمي چگونه ميتوان از نسبت ميان نيچه و مسيحيت سخن گفت؟
کارل ياسپرس فيلسوف اگزيستانسياليست مسيحي کاملا متوجه اين مسئله هست اما تصريح ميکند که ميخواهد نشان دهد که اين نيچه ضد مسيح چقدر مسيحي است. قصد او دعوت به ژرف انديشي درباره حملههاي اوست و نه کند کردن لبه تيز اين حمله. از نظر ياسپرس فقط خواننده سطحي و ظاهربيني که تندروي پرخاشجويانه نيچه او را کور کرده ممکن است فقط عناد و دشمني با هر چيز مسيحي را در او ببيند. از نظر ياسپرس حمله نيچه به مسيحيت چيزي جز پديدهاي سطحي نبوده است و او نميتوانسته آن را قطعي و نهايي و بيچون و چرا بداند. با چنين نگاهي ياسپرس قصد دارد تا نسبت ميان نيچه و مسيحيت را واكاوي كند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.