نویسنده: روبر مرل
مترجم: احمد شاملو – فریدون ایل بیگی
ناشر: زمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: ۶۲
اندازه کتاب: رقعی – سال انتشار: ۱۳۵۶ – دوره چاپ: ۳
بسیار نایاب – کیفیت عالی
0 تومان
نویسنده: روبر مرل
مترجم: احمد شاملو – فریدون ایل بیگی
یکی از آثار “مرل” نمایشنامهای تک پرده به نام “سیزیف و مرگ” است که نامش از “سیزیف “شخصیت اسطوره ای در میتولوژی یونان باستان گرفته شده. “آلبر کامو” نیز کتابی به این نام دارد. طبق افسانه ها “سیزیف” پادشاه مکار و حیله گر سرزمین “کورینت” بود که خدایان را به بازی میگرفت و نقشه های آنان را بی اثر میساخت پس “زئوس” خدای خدایان بر او خشم گرفت.
حکم “سیزیف” مرگ بود اما او بار دیگر مکر خود را به کار بست و سالها در کنار همسرش زندگی کرد. “سیزیف و مرگ” با ترجمه “احمد شاملو” و “فریدون ایل بیگی” سالها پیش در ایران منتشر شد. نمایشنامه “مرل”در دوران معاصر اتفاق میافتد اما شخصیتهایی که در نمونه کهن این داستان وجود دارند در این نمایشنامه نیز تکرار شده.
معرفی کوتاه مترجمان از این شخصیتها مخاطب را در شناختن این شخصیتها وهمچنین درک اثر راهنمایی میکند. نمایشنامه مرل آمیزهای از وفاداری و تغییر است.
“سیزیف” در نمایشنامه ” مرل” صاحب یک مسافر خانه است که با مکر و حیلهای که از سلف خود به ارث برده و همچنین طنز و کنایهای که “مرل” به او بخشیده “زئوس” خدای خدایان و فرستاده او را که همان خدای مرگ است را به بازی میگیرد تا جایی که “خدای مرگ “پیش او احساس عجز و نا توانی میکند طوریکه در ابتدای نمایشنامه صحنه آشنایی روزنامه نگار بزدل با مرگ به مضحکهای تمام عیار از بی کفایتی و عجز “خدای مرگ “از “سیزیف ” تبدیل میشود. ترتیب کار “مرگ” از این قرار است که او با نامیدن یعنی نوشتن نام شخص مورد نظر با خودکار طلاییاش در دفتری خاص جان او را میگیرد و “سیزیف” با به کار گرفتن حیلهای خودکار او را یعنی تمام قدرتش را از او می گیرد و از نامیده شدن توسط خدای مرگ سر باز میزند. با این کار “سیزیف” تمام قدرت نمادین خدایان را به بازی میگیرد و با به وقفه انداختن مرگ تنها وسیله نمایش قدرت خدایان را در برابر انسان از آنها میگیرد و همچنین با این کار نظم موجود در جامعه را به خطر میاندازد چراکه قوانین خدایان قابل اغماض نیستند و در این مورد روزنامه نگارهم که کار او ، نوشتن کاری شبیه به کار “خدای مرگ” است با خدایان موافق است و با میرا بودن خود مشکلی ندارد.
“سیزیف” “مرل” در مقایسه با شخصیت اسطورهایاش موجودی خودآگاه است و نیت کاهای او در برابر خدایان این بار از اهدافی جمعی سرچشمه میگیرد و همانطور که خودش در دیالوگی میگوید تا برقراری نظم جدید از کارهایش دست نمیکشد و “خدای مرگ” و “خدای جنگ ” را آن طور که از حرفهایشان پیداست به زانو درآورده زیرا خدایان قادر به لمس انسان نیستند و قدرتشان را تنها از طریق همان خودکار طلایی میتوانند به انسان نشان دهند و سرنوشت او را در دست بگیرند که آن هم در دست خود”سیزیف” است.
دست خدایان از او کوتاه است اما بسیاری از انسانها هم این تغیرات و دگرگونیها را درعرصه اجتماع تاب نمیآورند. همزمان با “زئوس”، “مرگ” و” خدای جنگ” سه اشراف زاده نیز حضور دارند که نمادی از ارزشهای غیر قابل تغییر خدایان واصلیترین آنها یعنی میرا بودن انسان هستند. “سیزیف” با نامیرا شدن دشمنی اینها را نیز که از جنس خود او هستند به جان خریده است و حالا که دست خدایان کوتاه است این سه اشراف زاده هستند که با لمس “سیزیف ” خودکار طلایی را از او می گیرند …و “سیزیف” بار دیگر و اینبار به دست انسانها به تقدیر افسانهایاش ، با تکه سنگی بزرگ به کوه المپ تبعید میشود.
ناموجود
نویسنده: روبر مرل
مترجم: احمد شاملو – فریدون ایل بیگی
ناشر: زمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: ۶۲
اندازه کتاب: رقعی – سال انتشار: ۱۳۵۶ – دوره چاپ: ۳
بسیار نایاب – کیفیت عالی
وزن |
500 گرم |
---|
استیو تولتز
مترجم: پیمان خاکسار
استیو تولتز، نویسندهی استرالیایی متولد ۱۹۷۲ سیدنی، اولین رمانش، جزء از کل، را در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد. این کتاب با استقبال زیادی روبهرو شد و به فهرست نامزدهای نهایی جایزهی بوکر راه پیدا کرد که کمتر برای نویسندهای که کار اولش را نوشته پیش میآید. او این کتاب را پنجساله نوشت. پیش از آن مشاغلی مثل عکاسی، فروشندگی تلفنی، نگهبانی، کارآگاه خصوصی، معلم زبان و فیلمنامهنویسی داشت. خودش در مصاحبهای گفته: «آرزوی من نویسنده شدن نبود، ولی همیشه مینوشتم. در کودکی و نوجوانی شعر و داستان کوتاه مینوشتم و رمانهایی را آغاز میکردم که بعد از دو و نیم فصل، دیگر دوست نداشتم تمامشان کنم. بعد از دانشگاه دوباره به نوشتن رو آوردم. درآمدم خیلی کم بود و فقط میخواستم با شرکت در مسابقات داستاننویسی و فیلمنامهنویسی پولی دستوپا کنم تا بتوانم زندگیام را بگذرانم، که البته هیچ فایدهای نداشت. زمانی که دائم شغل عوض میکردم یا، بهتر بگویم، از نردبان ترقیِ هر کدام از مشاغل پایین میرفتم، برایم روشن شد هیچ کاری جز نویسندگی بلد نیستم. رماننویسی تنها قدم منطقییی بود که میتوانستم بردارم. فکر میکردم یک سال طول میکشد، ولی پنج سال طول کشید. زمان نوشتن تحتتأثیر کنوت هامسون، لویی فردینان سلین، جان فانته، وودی آلن، توماس برنارد و ریموند چندلر بودم.»
میخائیل شولوخوف
ترجمه: احمد شاملو
اوسامو دازای
ترجمه: مرتضی صانع
کتاب شایو از اوسامو دازای اولین رمانی است که از این نویسنده در ایران منتشر می شود. اوسامو دازای نویسندهای ژاپنی است که باوجود عمر کوتاهش تاثیر زیادی بر ادبیات ژاپن گذاشت. حتی نویسندههای بنامی مثل هاروکی موراکامی و کوبو آبه از وی تاثیر پذیرفته اند. اما متاسفانه آثار این نویسنده هنوز در ایران شناخته شده نیست.
اوسامو دازای در دوران جنگ جهانی دوم که اکثر نویسندگان بهخاطر محدودیت و شرایطِ سختِ چاپ، نوشتن را کنار گذاشته بودند، به تنهایی بار تمام ادبیات ژاپن را به دوش میکشد و نمیگذارد این آتش خاموش شود.
دازای در طول زندگیاش شش مرتبه خودکشی ناموفق داشته و در آخر بههمراه زنی به رودخانه تاما میپرد و به زندگیاش خاتمه میدهد. (در فرهنگ ژاپن این نوع خودکشی به خودکشی «جوشی» معروف است.)
گویا ادبیات اوسامو دازای سراسر رنج و فقر و اعتیاد و پوچی مردم ژاپن را پوشش میدهد و این کتاب هم از این قاعده جدا نیست. پشت جلد کتاب شایو تنها یک جمله از متن داستان به چشم میخورد:
آیا کسی هست که تباه نشده باشد؟
امانوئل یکی از زمین داران بزرگ روستایی در کشور فرانسه است. روزی او به همراه تعدادی از دوستان و خدمتکاران خود در سرداب در حال شراب گیری است که ناگهان صدای انفجار شدیدی بلند شده و گرمای بسیار زیادی آنها را احاطه می کند. بعد از عادی شدن اوضاع، آنها از سرداب خارج می شوند و متوجه می شوند که در اثر انفجار چیزی شبیه به بمب، دنیا نابود شده و تنها مکان ها و انسان های محدودی باقی مانده اند . داستان با این ماجرا شروع می شود. بشر با تمام اطلاعات امروز در حالی که تمامی امکانات امروز از او گرفته شده چگونه به بقا ادامه خواهد داد؟ چگونه احتیاجات جسمانی و روحانی خود را مرتفع می کند؟ چه تصمیمی خواهد گرفت و دنیا به چه سمتی خواهد رفت؟
نام مترجم : احمد شاملو
حماسهٔ گیلگامش یا حماسهٔ گیلگَمِش یکی از قدیمیترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقهٔ میانرودان شکل گرفتهاست. قدیمیترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانهٔ هزارهٔ سوم پیش از میلاد مسیح میرسد که به زبان سومری است. از این حماسه نسخههایی به زبانهای اَکدی و بابِلی و آشوری موجود است.این حماسه در سال ۱۸۷۰ توسط جورج اسمیت ترجمه و منتشر شدهاست.
ترجمه پارسی این حماسه نخست به دست داوود منشیزاده و بعد توسط احمد شاملو صورت گرفته که در کتاب هفته چاپ شد و بعد نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است.
به سال ۱۸۴۹، آستن هنری لایارد، در ساحل رو به روی موصل در کویونجیک بزرگ ترین قصر نینوا مربوط به دورهٔ آشور بانیپال را یافت. لایارد در دو تالاری که کشف کرد، کتابخانهٔ آشور بانیپال را دید که مشتمل بر ۲۸ هزار لوح گلی بود. در سوم دسامبر ۱۸۶۲، جورج اسمیت(به انگلیسی: George Smith) در انجمن آثار تورات سخنرانی کرد و مدعی شد که در یکی از الواح کتابخانهٔ آشور بانیپال داستان طوفانی را خوانده که شباهت بسیاری با داستان طوفان نوح تورات دارد. به دلیل ناقص بودن متن الواح، او خود به کویونجیک سفر کرد و به طور اتفاقی باقی الواح حماسه را کشف کرد.
در سال ۱۸۷۰، او نخستین ترجمهٔ گیلگمش را انتشار داد.
در سال ۱۸۸۹ پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا تپهٔ نیپور عراق را شناسایی و سی تا چهل هزار لوح کشف کردند که در بین آنها کهن ترین متن گیلگمش موجود بود. این متن در سال ۱۹۳۰ به وسیلهٔ کمپل تامپسون (به انگلیسی: Kampbell Thompson) برگردان و حاشیه نویسی شد.
اسطورهٔ توفان بزرگ سومری و روایت جدید بابلی–آشوری آن در اسطورهٔ گیلگَمِش نهفته است و این دو اسطوره یکی شده است. مهمترین انگیزهٔ تشکل اسطوره گیلگمش مسألهٔ بیماری و ناتوانی و سرانجام مرگ است. در اینجا انسان در فرار از سرنوشت تلخ و فرجام دردانگیز خویش اسطورهئی میسازد که بخشی از آن برگرفته از واقعیات و برخی از آن تحلیل رؤیاگونهٔ مسألهئی است که انسان در تبیین آن درمانده است. بنا بر اساطیر، گیلگَمِش پنجمین شهریار از دومین سلالهئی است که بعد از توفان بزرگ بر «اِرِخ» یا «اُورُوک» فرمان میراندند. این شهریار که بهروایتی صد و بیست سال بزیست از تباری بود که دوسوم آن بهخدایان و یک سوم آن بهانسانها میرسید. روایت بابلی-آشوری گیلگمش که از کتابخانهٔ آشور بانیپال بهچنگ آمده با روایت سومری، و نیز روایت «هیتیتی» [حِتّی] آن که بعدها در بُغازکوی بهدست آمده و نمونههای اخیر دیگر بسیار همانندی نزدیک دارد و حاکی از آن است که این اسطوره با گذشت زمان و بهتأثر از واقعیتهای زندگانی و نیروی خیال انسان کمال یافته است. روایت بابلی-آشوری این اسطوره شامل دوازده لوح است.
وقتي يك ديپلمات خاموش است ، سكوت او دو برابر ديگران جدي است . بايد راز طول عمر زنان را در ريشه ي عشق سرسختانه ي آنان به زندگي ، و استعدادشان در زيستن با تنهايي و تجرد ، جستجو كرد ... ...داستان مادراپور از يك فرودگاه آغاز مي شود . سرجيوس با شتاب خود را به فرودگاه مي رساند تا به مقصد مادراپور سرزميني در اطراف هندوستان سوار هواپيما شود . در فرودگاه متوجه سكوت و پرت افتادگي شديد محيط مي شود . در حقيقت به جز او كسي در فرودگاه حضور ندارد ، اما ناگهان مهماندار زيبايي ظاهر شده و به او مي گويد پرواز معطل اوست و سرجيوس را به درون هواپيما مي برد . پرواز حالتي عجيب و استثنايي دارد . شكل چيدمان صندلي ها ، مسافرين و .... در بين راه مسافرين در كل به وجود جايي با نام مادراپور شك مي كنند....
جوجو مويز
مترجم: مريم مفتاحي
ویل ترینرِ ماجراجو، کسی که همواره به ورزشهای مخاطرهآمیزی چون صخرهنوردی میپرداخت، در اوج جوانی و سلامت و ثروت اتفاقی برایش رخ میدهد و به لحظهای زندگیاش تغییر میکند و او...
من پیش از تو یک رمان عشقی نیست، اما عشق، عنصر اصلی آن است؛ عشقی متفاوت که از چارچوبهای زمینی خارج میشود و به لایهی آرمانی میرسد و پیچیدگی احساسات درونی انسان را برملا میسازد.
آسوشیتدپرس درباره این رمان مینویسد: بعضی کتابها را نمیتوان زمین گذاشت. کتابهایی وجود دارند که آدم به حدی جذب شخصیتهایش میشود که دوست ندارد داستان به پایان برسد، برای همین خواندنش را کش میدهد. کتاب جوجو مویز یکی از این کتابهاست. گاهی میخندید، گاهی لبخند میزنید و گاهی عصبانی میشوید، و بله، گاهی اشک میریزید. پیشنهاد من: کتاب من پیش از تو را باید همراه با یک جعبه دستمالکاغذی فروخت.
نیویورک تایمز نیز نوشته است: نویسندهی کتاب خواننده را در موقعیتی قرار میدهد که اشکریزان بخواند و جلو برود... با دو شخصیت اصلی داستانش قصهای میآفریند که در خاطرهها میماند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.