بیماری (تجربه و هنر زندگی ۹)
هوي كرل
احسان کیانی خواه
بیماری اتفاقِ نادر و عجیبی نیست. همهٔ ما به نوعی در مقاطع یا سالهای متمادی از زندگیمان با آن مواجه میشویم. بیماری چه تجربهای شخصی باشد چه تجربهٔ اطرافیانمان، خواه ناخواه جزئی از زندگیِ ماست.
در کتاب «بیماری» سعی شده این اتفاق از نگاهِ خودِ بیمار بررسی شود. هَوی کَرِل، استاد جوان فلسفه در دانشگاه وست انگلند، که خودش با یکی از نادرترین و سختترین بیماریها «زندگی میکند» و هنوز هم نمیداند با وجودِ این بیماریِ عجیب و غریب چند سالِ دیگر از عمرش باقی است، به کمکِ دانش و شناختِ فلسفی و تلفیقِ آنها با روایتی دستِ اول و خودمانی از بیماری، جنبههای مختلفِ این پیشامد را در زندگیِ ما انسانها میکاود.
این کتاب در عینِ پرداختن به پدیدارشناسیِ بیماری و «تجربهٔ زیستهٔ» بیمار، به نوعی آسیبشناسیِ اخلاقیاتِ پزشکی هم هست و نقد رویکردی است که بیمار را صرفا یک «موردِ» پزشکی تلقی میکند نه انسانی با عواطف و احساسات و رنجهای خاصِ خودش. فقدانِ همدلی با بیمار یکی از جنبههای دردناک و دشوارِ بیماری است، به ویژه در بیماریهای خاص.
علاوه بر این، تغییرِ نگاه در اعضایِ خانوادة بیمار، دوستان و نزدیکانش بررسی میشود و اینکه تجربهٔ بیماریهای سخت چطور بیمار را از اجتماعش دور یا منزوی میکند، پیوندهایی را در زندگی او میگسلد و البته در مواردی هم باعث تقویت روابطش با «خویشاوندانی» حقیقی میشود. اینکه بیماری چطور میتواند تمامِ طرحها و برنامههای فرد را در زندگیاش دگرگون کند و مهمتر اینکه چطور میتوان در کورانِ یک چنین تجربهٔ سختی معنای زندگی را دریافت؟
کرل با بهرهگیری از فلسفهٔ باستان و مدرن در پیِ پاسخ به این پرسشهاست که چطور میشود در عینِ بیماری روح و جانی سالم داشت و «خوشبخت» بود؟ چطور میتوان با مسئلهٔ مرگ کنار آمد؟ او با نگاه به آرای اپیکور، فیلسوفِ یونان باستان، دربارهٔ معنای زندگی و مفهومِ مرگ تلاش میکند تا نوعی «فلسفهدرمانی» را برای کنار آمدن با این مسائل ارائه دهد.
قدرت بی قدرتان
واتسلاف هاول
مترجم: احسان کیانی خواه
نظام پساتوتالیتر همیشه و در هر قدم مردم را لمس میکند، اما همیشه با دستانی پوشیده در دستکشهای ایدئولوژیک. برای همین است که زندگی در این نظام چنین آکنده از دورویی و ریا و دروغ است. لازم نیست مردم همهٔ دروغها و مغلطههای این نظام را باور کنند، اما باید چنان رفتار کنند که گویی باورشان دارند، یا دست کم در سکوت از کنارشان بگذرند. لزومی ندارد این دروغها را بپذیرند. کافی است بپذیرند که با این دروغها و در بطن آنها زندگی کنند، زیرا بدینترتیب بر نظام صحه میگذارند، اطاعتشان را از نظام نشان میدهند، نظام را میسازند، و اصلا خود نظام میشوند.
نظر به درد دیگران (تجربه و هنر زندگی ۱۷)
سوزان سانتاگ
احسان کیانی خواه
از جمله ویژگیهای بارز زندگی مدرن ما یکی هم این است که فرصتهای بیشماری داریم برای نظر انداختن به رویدادهای هولناک سرتاسر دنیا. تصاویر قساوتهای بشری حالا با صفحههای تلویزیون و رایانه جلوی چشم هرکسی ظاهر میشوند. ولی آیا ممکن است بیننده با تصاویری که مرتب از بیرحمیها و شقاوتها میبیند به خشونت خو کند – یا بدتر، خشونت در وجودش برانگیخته شود؟ آیا چنین تصاویری که هر روز از مقابلِ دیدگانِ بیننده میگذرند، درک او را از واقعیت زایل نمیکنند؟ دلسوزاندن و همدلی با درد و رنجهای مردمانی که در گوشه و کنار جهان گرفتار فجایع جنگ هستند چه معنایی دارد؟
سوزان سانتاگ سالها پیش در کتاب کلاسیکش، «دربارهٔ عکاسی»، چهارچوبِ این مباحث را پایهریزی کرده بود. اما کتاب «نظر به درد دیگران» بازاندیشیِ ژرفی است دربارهٔ هنرِ «رسانهای» و درک انسان از تصاویر امروزی جنگ و فاجعه. او در این کتاب به ارزیابی دوبارهٔ مباحثی میپردازد از جمله اینکه عکسها چطور میتوانند اعتراضبرانگیز باشند، به خشونت دامن بزنند یا بیاعتناییِ مردم را سبب شوند و در همین حال به تاریخچهٔ دور و درازی از بازنماییِ دردِ دیگران نظر میاندازد – از مجموعهٔ «فجایعِ جنگ» فرانسسیکو گویا گرفته تا اسناد عکاسی جنگ داخلی امریکا، به دار آویختن بیمحاکمهٔ رنگینپوستان در جنوب امریکا، وقایع جنگ جهانی اول، جنگ داخلی اسپانیا، اردوگاههای مرگ نازیها و...
این کتاب به چگونگی شعلهورشدن آتش جنگ در زمانهٔ ما (و درکِ مردم از آن) هم میپردازد و نمونههای تاریخی روشن و استدلالهای مختلفی از منابعی غیرمنتظره پیش روی خواننده میگذارد. افلاطون، لئوناردو داوینچی، ادموند برک، وردزورث، بودلر و ویرجینیا وولف همگی در این تاملِ پرشور دربارهٔ درک مدرنِ ما از خشونت و قساوت حضور دارند. درست همانطور که «دربارهٔ عکاسی» شیوهٔ درک ما دربارهٔ وضعیتِ مدرنبودن را به پرسش میکشید، «نظر به دردِ دیگران» نه تنها تصورمان دربارهٔ کاربردها و معناهای تصاویر، بلکه نگرشمان دربارهٔ ماهیتِ جنگ، محدودیتهای همدلی و وظایفِ وجدان را تغییر میدهد.