بیا پروانه ام باش
حبیب اله نبی اللهی قهفرخی
امیر و فاطمه هر دو دانشجو هستند که به هم علاقه پیدا کرده اند. اما موانعی برای رسیدن به یکدیگر بر سر راه آن ها قرار دارد. این موانع یکی پسرعمو و دیگری پسرخاله ی فاطمه است. فاطمه ناچار می شود فکری بیندیشد و به نحوی آن ها را کنار بزند. در نتیجه، با زیرکی و هوش و درایتی که دارد از فرصت های پیش آمده به نفع خود استفاده می نماید...