۲۱ درس برای قرن ۲۱
نویسنده و استاد تاریخ فوق العاده محبوب اینبار در کتاب جدیدش به همین حالای ما پرداخته. کتاب جدید نویسنده کتاب های پرفروش انسان خردمند و انسان خداگونه یووال نوح هراری خود به بهترین نحو در مقدمه هدفش را از نوشتن این کتاب بیان کرده است. با هم گزیده ای از مقدمه را می خوانیم. فهرست کتاب را هم در آخر آورده ایم تا با بحث های جذاب و البته حیاتی کتاب برای زندگی در دنیای امروز آشنا شوید. به عنوان تاریخدان، نمی توانم به مردم غذا و لباس بدهم _ اما می توانم تلاش کنم کمی شفافیت به آنها عرضه کنم، و از آن راه، به مسطح شدن زمین بازی جهانی کمک کنم. کتاب اولم، انسان خردمند، گذشته انسان را بررسی کرده و نشان می دهد چگونه میمونی ناچیز به فرمانروای سیاره زمین تبدیل شد. انسان خداگونه، کتاب دومم، تعمقی است درباره آینده درازمدت زندگی، درباره اینکه چگونه انسانها ممکن است عاقبت به خدایان تبدیل شوند و اینکه مقصد نهایی هوش و وجدان بشر چه می تواند باشد. در این کتاب ( 21 درس برای قرن 21) می خواهم بر اینجا و اکنون تمرکز کنم. تمرکز من بر مسائل جاری و آینده بی واسطه جوامع بشری است. اکنون چه چیزی در حال روی دادن است؟ بزرگترین چالش ها و مهم ترین انتخاب های امروز چیست؟
۵۰۰ نکته بازاریابی در شبکههای اجتماعی (راهبردها توصیهها و نکات ضروری برای فیسبوک توئیتر اینستاگرام پینترست لینکدین یوتیوب اسنپچت)
92 درصد شركتكنندگان در يك نظرسنجي در سال 2017 اعلام كردند كه بازاريابي از طريق رسانههاي اجتماعي، براي كسب و كارشان اهميت بالايي دارد. اگر تاكنون از شبكههاي اجتماعي براي تبليغ و گسترش فعاليت حرفهاي خود استفاده نكردهايد يا راهي كه رفتهايد به موفقيت ختم نشده، ميتوانيد با آموختن اين 500 نكته و راهنمايي كارشناسانه، كسب و كار خود را در محبوبترين شبكههاي اجتماعي مانند فيسبوك،توئيتر، يوتيوب، گوگلپلاس و اينستاگرام ارتقا دهيد. برندسازي، جذب و حفظ مشتري، ارتباط قوي و طولاني مدت با مشتريان، به اشتراكگذاري محتوا، مديريت و زمانبندي انتشار مطالب و دهها مطلبي كه به شما در بازاريابي رسانههاي اجتماعي كمك خواهد كرد، نكاتي است كه اندرو مكارتي با شما به اشتراك گذاشته است.
آخرین دختر
نادیا در روستای کوچک کوچو در سنجار واقع در استان موصل عراق به دنیا آمد. داعش بعد از اشغال کوچو، بسیاری از اهالی روستا از جمله مادر و شش برادر او را به قتل رساند و خود او از سوی آنان ربوده شد و در مدت اسارتش مورد آزار و تجاوز قرار گرفت. نادیا مراد توانست بعد از مدتی از چنگ داعش بگریزد. او بعد از رهایی به آلمان رفت و تصمیم گرفت پیامش را به گوش جهان برساند.
این فعال حقوق بشر، در سال ۲۰۱۸، به دلیل مبارزاتش علیه خشونت جنسی و استفاده از آن در جنگها به عنوان سلاح، به همراه دنیس موکویگی برنده جایزه صلح نوبل شد. او همچنین جوایز حقوق بشر واسلاپ هاول و ساخاروف را دریافت کرده است.
«آخرین دختر» روایتی الهامبخش از داستانی وحشتناک است که برای نادیا مراد اتفاق افتاد. از زمانی که در شمال عراق و همراه با برادران و خواهرانش زندگی آرامی در روستا داشت. آرزوی او این بود که روزی معلم تاریخ بشود و آرایشگاهی در شهرش افتتاح کند. این آرزوها اما دیری نپایید و با تهاجم داعش زندگی آرام آنها هم به پایان رسید.
امروز داستان «نادیا» به عنوان شاهد خشونتهای وحشیانه داعش، بازمانده تجاوز و یک پناهنده جهان را وادار کرده تا توجه خود را به یک نسلکشی جلب کند. «آخرین دختر» تماس برای اقدام است؛ وصیتنامهای برای بقای انسان و زنده ماندن او، نامهای عاشقانه برای کشوری گمشده، جامعهای شکننده و خانوادهای که به واسطه جنگ تکهتکه شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نزدیکتر میشدیم. از در جلویی وارد خانه شــدم و به طرف اتاق مشــترکم با خواهرانم دویدم. توی اتاقمان یک آینه داشــتیم. روســری رنگ و رو رفتهای را ســرم کردم. معمولاً وقتی روسری میپوشیدم که موقع خم شدن روی ردیف سبزیجات موهایم روی چشــمهایم نیاید.
ســعی کردم تصور کنم که یک جنگجو برای آمادگی نبرد چه کاری ممکن است انجام بدهد. سالها کار کردن روی زمین، من را از آنچه ظاهرم نشــان میداد قویتر کرده بود. هنوز نمیدانســتم اگر یکی از آدمرباها یا افرادی از روستایشــان را ببینم که در کوچو پرســه میزنند چه خواهم کــرد یا به آنها چه خواهم گفت؟ جلوی آینه ابرو درهم کشــیدم و با خودم تمرین کردم: «آهای تروریستها که چوپان ما رو گرفتین، راهتون رو بگیرید و برگردید به روستایتان. دســت از این کارها بردارید. حداقل میتونید بگید اونها رو کجا نگه داشتید.» از گوشۀ حیاط، یک چوبدستی، از همانهایی که چوپانها استفاده میکنند برداشتم و رفتم جلوی در که چندتا از برادرانم با مادرم ایستاده و غرق صحبت بودند …»
آدمهای عادی پرواز نمیکنند
آزادی (یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ)
لیا اوپی یازده ساله و نابالغ، به عنوان پیشگامی جوان، به حرکت جمهوری سوسیالیستی خلق آلبانی به سوی آزادی که رهبران کشور وعده اش را داده اند، کمک می کند. سپس، به ناگاه دیوار برلین و ستون های ایدئولوژیک جامعه فرو می ریزند و مجسمه استالین- که او را رهبری مهربان و دوستدار کودکان می دانست- به زیر کشیده می شود. آلبانی به همراه دیگر کشورهای پساکمونیستی، انتقالی آشفته را برای پیوستن به دنیای ««بازار آزاد»» آغاز کرد؛ ملغمه ای از فساد اقتصادی و جنایات سازمان یافته. پدرش با وجود داشتن اعتقادات چپ رادیکال، مجبور شد کارگران کارخانه را اخراج کند. مادرش با الگو قراردادن مارگارت تاچر، سیاستمداری محافظه کار شد، و نگرانی های نوجوانانه لیا اوپی درباره زندگی آینده به صخره سخت واقعیت برخورد کرد. نویسنده توصیف دوران بلوغ خود را که همزمان با گذار کشور از تحولات سیاسی است، با پرسش هایی در مورد رابطه بین امر شخصی و امر سیاسی وو نگاه به موضوع آزادی پیوند می دهد؛ اینکه آزادی چیست و برای چه کسانی است؟ و چه کسی واقعا آزاد است؟
آن فرانک (خاطرات یک دختر جوان)
آن فرانک
شهلا طهماسبی
آن فرانک پانزده ساله، مظهر تعقیب و آزار یهودیان از سوی نازیها به شمار میآید و خاطرات او را در ردیف خاطرات تاریخی مانند خاطرات کاترین منسفیلد، آنایس نین و لیف تالستوی دانستهاند.
آنه و خانوادهاش در سال ۱۹۳۳ پس از به قدرت رسیدن حزب نازی در آلمان به آمستردام نقل مکان کردند و با آغاز اشغال هلند در سال ۱۹۴۰ توسط نیروهای نازی، در آن کشور گرفتار شدند.در ماه ژوئیهٔ سال ۱۹۴۲، زمانی که میزان آزار و خشونت علیه یهودیان به نهایت میزان خود رسیده بود، خانوادهٔ فِرانک به همراه چندی دیگر از دوستان یهودیشان، اقدام به پنهان شدن در اتاقهای مخفی ساختمان اداری اُتو فِرانک (پدرِ آنه) کردند. پس از ۲۵ ماه زندگی در اتاقهای مخفی، بر اثر خیانت، در ۴ اوت سال ۱۹۴۴ نهانگاهشان در خانهٔ شماره ۲۶۳ خیابان پرینسخراخت فاش شد و هشت یهودی از جمله آنه فِرانک دستگیر و سپس به اردوگاه آشویتس فرستاده شدند.بررسیهای تازه نشان داده که ممکن است دلیل لو رفتن مخفیگاه آن فرانک خیانت نبوده و نازیها به طور اتفاقی مخفیگاه او و خانوادهاش را پیدا کردند.
آنه فرانک چندین روز پس از مرگ خواهرش مارگوت فرانک و هفت ماه پس از دستگیریشان، در سن ۱۵ سالگی بر اثر بیماری حصبه در اردوگاه مرگ برگن بلزن درگذشت.
میپ گیس و الیزابت «بِپ» واسکوئیجل دوتن از پنج نفری بودند که در طول این مدت به گروه پنهانشده در مخفیگاه کمک میکردند. آنها پس از دستگیری و بازداشت گروه، نوشتههای آنه را پراکنده بر روی زمین در اتاقهای مخفی یافتند و میپ گیس بدون اینکه آنها را بخواند، تا پایان جنگ آنها را حفظ نمود.
تنها بازماندهٔ گروه اُتو فرانک بود که پس از جنگ به آمستردام بازگشت و دفترچهٔ خاطرات را دستنخورده دریافت کرد و به یاد خانوادهاش تصمیم به انتشار آن گرفت که تلاشهای وی در نهایت منجر به چاپ آن در سال ۱۹۴۷ شد. این اثر از زبان اصلیش، یعنی هلندی ترجمه و برای اولینبار در سال۱۹۵۲ با عنوان خاطرات یک دختر جوان به زبان انگلیسی چاپ شد. آن دفترچهٔ خاطرات که در سالروز تولد ۱۳ سالگیاش به آنه هدیه شد، دربرگیرندهٔ خاطرات زندگی وی از تاریخ ۱۲ ژوئن سال ۱۹۴۲ تا یکم اوت ۱۹۴۴ میباشد. این اثر که به زبانهای بسیاری ترجمه شده، یکی از پرخوانندهترین کتابهای جهان به شمار میآید و چندین نمایشنامه و فیلم بر اساس آن ساخته شدهاست. در حقیقت این دفترچهٔ خاطرات روزانه،آنه فرانک را به یکی از مطرحترین قربانیان نسلکشی یهودیان (هولوکاست) تبدیل کردهاست.
ساختمانی که خانوادهٔ فرانک و چهار تن دیگر در حدود دو سال در اتاقهای مخفی آن زندگی میکردند در ماه مه ۱۹۶۰ به موزه تبدیل شد و یکی از پربازدید کنندهترین موزههای آمستردام بهشمار میآید.