نام انتشارات : ماهی
مزرعه ی حیوانات
13,000 تومان
نام نویسنده : جورج اورول
نام مترجم : احمد کسایی پور
مزرعهٔ حیوانات (به انگلیسی: Animal Farm) که در ایران به نام قلعهٔ حیوانات نیز شناخته شدهاست، رمانی پادآرمانشهری به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جُرج اُروِل است. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید. مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمانگرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعهاش فراری میدهند تا خود ادارهٔ مزرعه را بهدست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوکها بهدست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهرهکشی از حیوانات مزرعه میپردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب میکنند.
جورج اورول بهعنوان یک سوسیال-دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاستهای حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و از پاکسازیهای خشونتآمیز دوران ژوزف استالین -که با نام پاکسازی بزرگ شناخته میشود- خشمگین بود. وی با نگارش این رُمان از استبداد طبقهٔ حاکم شوروی به سختی انتقاد کرد و معتقد بود نظام شوروی به یکدیکتاتوری بدل گشته و بر پایهٔ کیش شخصیت بنا شده است.در این رمان، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضدّ نظام سرمایه داری است.
معروفترین جملهٔ این کتاب «همهٔ حیوانات باهم برابرند، امّا برخی برابرترند» است که در زبان انگلیسی بهصورت یک ضربالمثل و جملهای کنایهآمیز درآمدهاست. همچنین جملهٔ زیر از جملاتِ مفهومیِ این کتاب است:
همیشه خوکها تصمیم میگرفتند، سایر حیوانات هرگز نمیتوانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رأی دادن را یادگرفته بودند.
ناموجود
وزن |
116 گرم |
---|
محصولات مرتبط
با هم، همین و بس
بی قراری
زلفی لیوانلی
مترجم: زینب عبدی گلزار
کتاب بیقراری اثر زولفو لیوانلی، پرفروشترین کتاب ترکیه در سال 2017 است که از زاویهی ادبیات به مسئلهی جنگ، عشق، باور و یقین اشاره دارد.
موضوع اصلی رمان بیقراری (Huzursuzluk)، پیرامون داعش و حملات وحشیانهاش در مرز سوریه و ترکیه میگذرد. این اثر از حوادث امروز خاورمیانه و چهرهی خودکامهی داعشیان در برخورد با انسانهای دیگر سخن میگوید. داستان رمان از دیدگاه افراد مختلف نقل میشود و البته دانای کل با اینکه از همه چیز آگاه است اما قضاوت نمیکند. شاهدان ماجرا، هر یک داستان فریاد خاموش انسانها را از زاویهی دید خود بازگو میکنند. واقعیت هم با کنار هم قرار گرفتن قطعات پازل داستان، بر ملا میشود.
راوی اصلی این رمان، شخصی به نام ابراهیم است که در استانبول زندگی میکند. او به واسطهی شغلش که خبرنگاری است، به طور اتفاقی متوجه کشته شدن دوست دوران کودکیاش حسین، در شهر محل تولدش ماردین میشود و برای مراسم تدفین او بعد از مدتها به زادگاهش بازمیگردد. ابراهیم که برای فرار از محدودیتها شهرش را ترک و به استانبول کوچ کرده است، در مواجهه با مرگ دوست و شرایط کنونی شهرش خود را با شکاف هویتی عمیقی بین اکنون و گذشتهاش مییابد. در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آمیخته شده به نام ملکناز دختر ایزدی میرسد و داستان بیقراری آغاز میشود.
زولفو لیوانلی (Zulfu Livaneli) نویسندهی کتاب بیقراری، به واسطهی رمانها و آثار موسیقی صلحجویانهاش موفق به کسب بیش از 30 جایزهی جهانی و ملی در حوزهی ادبیات، موسیقی و سینما شده است. رمانهای وی در کشورهایی مانند چین، اسپانیا، کره و آلمان در فهرست پرفروشترینها قرار دارد.
چون باد، چون موج
استفانو بولونینی
ترجمه: مهیار علینقی
نوشتههای کوتاهی که در این کتاب آمدهاند همانقدر داستانکوتاهند که مقاله یا پژوهشهای روانکاوانه. این قطعات که در قالب اولشخص روایت شدهاند، بیشتر به خاطره شبیهند و گاه آدمی را به یاد سبک اورول و موام در خاطرهنویسی میاندازند. هر یک از فصول کتاب به موضوع خطیری میپردازد، از جمله ماهیت اشتیاق، نقش سرنوشتساز وهم و وهمزدایی از زندگی آدمی، ماجراجویی در تقابل با کوتهفکری، ارزش مهارت و تخصص، ریشه و اجزای قهرمانگرایی و ... نثر بولونینی دلپذیر است و صمیمیتی دلفریب دارد. از همین روست که ظهور مفاهیم روانکاوانه در متن به معنای تحمیل اصطلاحات فنی این رشته نیست، بلکه بیشتر محملی است برای روشنساختن مطلب به روشی خلاق.
اين كتاب در سال 2006 منتشر شده و برنده جايزه ي گراديوا شده است.
خروج اضطراری
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : مهدی سحابی
خروج اضطراری در واقع دو کتاب در یک کتاب است.کتاب اول مجموعه چندتایی از زیباترین داستانهای کوتاهی است که از سیلونه نویسنده بزرگ نان و شراب و دانه ریز برف می شناسیم.کتاب دوم یعنی فصل بلندی که نام خود را به کل کتاب داده،شرح کشمکش های تاریخی حزب های کمونیس و نهادهای نظام مقتدر روسیه شوروی در دوران پر التهاب حکومت استالین است رویدادهایی که سیلونه به عنوان یکی از سران بزرگ ترین حزب مارکسیستی اروپای غربی خود از نزدیک شاهد آن بوده است.این فصل که ترکیبی از خاطرات فردی،خاطرات سیاسی و تاملاتی درباره قدرت است یکی از مهمترین اسناد مربوط به دورانی است که درباره ی آن نوشته شده است.
داستانهای کوتاه کافکا
نام نویسنده : فرانتس کافکا
نام مترجم : علی اصغر حداد
اين كتاب همه داستانهاي كافكا را گرد هم آورده است. از داستانهاي كلاسيكي همچون مسخ و كيفرگاه و هنرمند گرسنگي گرفته تا داستانهاي كوتاهتر و پارهنوشتههايي كه ماكس برود پس از مرگ نويسنده درآورد، به جز 3 رمان كافكا، تمام دستاورد داستاني او در اين مجلد گنجانده شده است.
رمانی با یک طوطی
آندری ولوس
مترجم: آبتین گلکارآندری ولوس در اواخر دههی 1990 در زندگینامهی کوتاهی نوشت: “همهی آنچه میتوانم دربارهی خودم بگویم در چند سطر میگنجد.در دوشنبه به دنیا آمدم.آنجا مدرسه را تمام کردم.در پژوهشکدهی نفت درس خواندم.متخصص ژئوفیزیک شدم.حتی در همین رشته کار کردم.در جوانی شعر میسرودم.گاهی چاپشان میکردند.مدتها به ترجمهی شعر از تاجیکی مشغول بودم.اولین داستانم حدود…حتی یادم نمیآید حدود چند سال پیش منتشر شد.ده؟دوازده؟بعد نوبت به کتاب نثرم رسید…خلاصه،زندگی پیش میرود و تمامش هم وقف ادبیات نشده است، لابد به همین دلیل است که دوستانم دربارهی من میگویند: همان است که نویسندگی هم میکند”
آندری ولوس در رمانی با یک طوطی با نثری ساده و روشن به مسئلهی غلبهی نگرش تجاری و سرمایه داری بر دانش و فرهنگ میپردازد،مشکلی که ظاهرا ابعادی فراگیر و جهانی به خود گرفته است.در بخشی از کتاب میخوانیم: کالاباروف یک روز در میان راهی دادگاه میشود،چون پیوسته به کتابخانهاش سوءقصد میکنند،گاهی به ساختمانش و گاهی هم به زمینش.گاهی شرکت نفت میخواهد در آن ساکن شود و گاهی شرکت گاز.گاهی میخواهند به جای کتابخانه جایگاه سوختگیری با فناوری نانو درست کنند و گاهی پارک آبی.این سوءقصدها فعلا دفع شده است ولی اگر روزی کالاباروف را برکنار کنند،چه کسی برای دفاع از کتابخانه سپر به دست میگیرد و شمشیر میزند؟!
سوی دیگر
علی اصغر حداد
قصر
نام نویسنده : فرانتس کافکا
نام مترجم : علی اصغر حداد
قصر رازی است سربهمهر که کا. برای وارد شدن به آن به هر شیوهای که میتواند، متوسل میشود. مردم دهکدهای که تحت فرمان قصر است، دائم در تلاشند که کا. را از وارد شدن به آن منصرف کنند و کا. که حالا عاشق فریدا دختری از همان دهکده شده، مدام در کشمکش با اهالی بر سر رفتن به قصر است. آیا او به قصر میرسد؟ وقایع اسرارآمیزی که یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندند، رسیدن به پاسخ این سوال را پیوسته به تاخیر میاندازند.
کافکا قصر را در سال 1922 نوشته و رمان برای نخستینبار در سال 1926 یعنی دوسال پس از مرگ نویسنده منتشر شده است. قصر به عنوان پرحجمترین اثر کافکا، همچون دورمان دیگر او؛ محاکمه و امریکا اثری ناتمام است و مرگ زودهنگام نویسنده مجال بهپایانبردن رمان را به او نداده است. قصر از زمان انتشار تا کنون تفاسیر بسیاری به خود دیده و به یکی از بحثبرانگیزترین و اثرگذارترین رمانهای قرن بیستم تبدیل شده است.
کاسپار
پتر هاندكه
مترجم: علياصغر حداد
کاسپار نمایشنامهای پستمدرن است ملهم از سرگذشت مرموز کاسپار هاوزر، پسری آلمانی که با سرووضعی غیرعادی در شهر پیدا میشود و از نامهای که در دست دارد چنین بر میآید که از بدو تولد در مکانی تنگ و تاریک نگهداری میشده است. اشخاص مختلفی به تعلیم و تربیت او گمارده میشوند، اما آنها بیش از آنکه به او کمک کنند، به سلامت جسمی و روحی او لطمه میزنند.
هاندکه در نمایشنامههای خود به مقولهی زبان میپردازد. از نظر او زبان نهتنها حامل اندیشه، احساسات و تجربیات فردی است، بلکه مجموعهای است از یک سسلهقواعد که ساختار درونی آن از لحاظ کیفی در شکلگیری تصورات و دریافتها و محسوسات ما مؤثر است. او تأکید میکند که در جوامع صنعتی، که فرد خود را آزاد و رها از قیدوبند بکننکنهای حاکمانه میانگارد، این خطر بسیار است که رسانههای همگانی با سوءاستفاده از زبان چنان به افکار عمومی شکل دهند که فرد ایدئولوژی حاکم را ایدئولوژی خود تلقی کند.
--
نمایشنامهی کاسپار بر آن نیست که نشان دهد قضیهی کاسپار هاوزر واقعاً چگونه است یا واقعاً چگونه بوده. بلکه میخواهد نشان دهد که قضیهی یک آدمی چه ممکن است باشد. این نمایشنامه نشان میدهد که چگونه میتوان کسی را با حرفزدن به حرفزدن واداشت. ازاینرو این نمایش را «شکنجهی گفتاری» هم میتوان نامید. پیشنهاد میشود که باری تجسم این شکنجه در بالای دهنهی صحنه نوعی چشم جادویی نصب شود که همهی تماشاگران بتوانند آن را به خوبی ببینند. البته وجود این چشم نباید موجب شود که تماشاگران از تعقیب وقایع روی صحنه باز بمانند. علمکرد این چشم آن است که با پلکزدنهای عصبی خود مشخص کند که تلقین به قهرمان نمایش هر بار با چه حدتی صورت گرفته است. هرچه قهرمان نمایش نسبت به این تلقین از خود مقاومت بیشتری نشان میدهد، تلقین با حدت بیشتری صورت میگیرد و در نتیجه شدت پلکزدنهای چشم جادویی نیز افزوده میشود... بریدهای از پیشگفتار نویسنده بر نمایشنامهی کاسپار
مرگی بسیار آرام
نويسنده:سيمون دوبوار
مترجم:سيروس ذكاء
اما نه، انسان به اين سبب نميميرد كه به دنيا آمده، زندگي كرده و پير شده، بلكه به علتي ميميرد. دانستن اينكه مامان به علت سن و سالش به مرگ نزديك بود، از اين غافلگيري دهشتناك نكاست؛ او يك غده سرطاني داشت. سرطان، انسداد شريان و نارساييهاي ريوي همانقدر سبعانه و پيشبينيناپذيرند كه از كار افتادن موتور هواپيما در سينه آسمان، مادرم در آن انزواي احتضار همه را تشويق به خوشبيني ميكرد و بهاي بينهايت هر لحظه را ميدانست. پافشاري بيهودهاش نيز پرده اطمينانبخش ابتذالات روزمره را ميدريد. هيچ مرگي طبيعي نيست...
مکتب دیکتاتورها
نام نویسنده : اینیاتسیو سیلونه
نام مترجم : مهدی سحابی
در آستانه جنگ جهاني دوم، يك جوجه ديكتاتور آمريكايي به اروپا آمده تا از تجارب طولاني اروپاييها در زمينه ديكتاتوري درس بگيرد، به آمريكا برگردد و در آنجا هم يك نظام استبدادي برقرار كند. براي فراگيري شگردها و رموز ديكتاتوري به سراغ كسي ميرود كه عمري را در مبارزه با استبداد گذرانده است، چرا كه منطق حكم ميكند كه حقيقت از زبان دشمن شنيده شود.
نیچه و مسیحیت
کارل یاسپرس
عزت الله فولادوند
" مسيحيت را متهم ميکنم. وحشتناکترين اتهامي را که تاکنون دادستاني بر زبان آورده عليه آن اقامه ميکنم. به نظر من، مسيحيت نهاييترين شکل قابل تصور فساد است... کليساي مسيحي هيچ چيزي را از فساد خود مصون نگذاشته... من مسيحيت را يگانه نفرين و لعنتي عظيم، يگانه تباهي ذاتي عظيم مينامم... انسان بايد در هنگام مطالعه عهد جديد دستکش به دست کند. نزديکي به اين همه پليدي انسان را به اين کار وا ميدارد... در آن همه چيز ترس و بزدلي، خودفريببي و ديده بر خود فروبستن است... آيا باز بايد اضافه کنم که در سراسر عهد جديد فقط يک سيماي شاخص وجود دارد که انسان ناچار است به او احترام بگذارد؟ پيلات، حاکم رومي [که دستور داد مسيح به صليب کشيده شود]." و ديگر اينكه " الکل و مسيحيت دو مخدر بزرگ اروپا هستند." فردريک نيچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) اينگونه در باب مسيحيت قضاوت ميکند. با وجود چنين حکمي چگونه ميتوان از نسبت ميان نيچه و مسيحيت سخن گفت؟
کارل ياسپرس فيلسوف اگزيستانسياليست مسيحي کاملا متوجه اين مسئله هست اما تصريح ميکند که ميخواهد نشان دهد که اين نيچه ضد مسيح چقدر مسيحي است. قصد او دعوت به ژرف انديشي درباره حملههاي اوست و نه کند کردن لبه تيز اين حمله. از نظر ياسپرس فقط خواننده سطحي و ظاهربيني که تندروي پرخاشجويانه نيچه او را کور کرده ممکن است فقط عناد و دشمني با هر چيز مسيحي را در او ببيند. از نظر ياسپرس حمله نيچه به مسيحيت چيزي جز پديدهاي سطحي نبوده است و او نميتوانسته آن را قطعي و نهايي و بيچون و چرا بداند. با چنين نگاهي ياسپرس قصد دارد تا نسبت ميان نيچه و مسيحيت را واكاوي كند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.