یادبودنامه صادق هدایت به مناسبت ششمین سال درگذشت او
درباره: هادی صداقت(صادق هدایت)
به کوشش: حسن قائمیان
بمناسبت ششمین سال درگذشت صادق هدایت، کتاب حاضر با همکاری جمعی از شاعران و نویسندگان و هنرمندان معاصر یادبودنامه ای در 4 بخش در فروردین 1336 به چاپ رسید. این کتاب علاوه بر مطالبی درباره صادق هدایت از طرف شاگردان و دوستداران وی، شامل مقالات ادبی گوناگونی است که به این نویسنده تقدیم شده است.
بخش اول شامل: 50 شعر، مقاله و داستانهای گوناگون در زمینه های مختلف و متنوع، بخش دوم شامل: شعرها، مقاله ها و آثار صادق هدایت، بخش سوم شامل: دو اثر از دانش آموزان دبیرستان و بخش چهارم شامل: متن چند نامه از هدایت است.
صادق هدایت سال 1281 ش در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات با اولین گروه اعزامی راهی اروپا شد و در بلژیک در رشته ریاضیات به تحصیل پرداخت. از آثار وی می توان به رباعیات خیام، فواید گیاه خواری، زنده بگور، پروین دختر ساسان، بوف کور، سگ ولگرد، ولنگاری، علویه خانم، توپ مرواری و ... اشاره کرد. وی یکی از تأثیر گذارنده ترین نویسندگان فارسی است که در داستان نویسی سبکی خاص را به وجود آورد و آثار وی تا به امروز تحلیل و واکاوی می شود.
یادبودهای سفارت استانبول
سیداحمد خانملک ساسانی با تخلص شعری ساسانی از دیپلماتهای عصر قاجار، پهلوی اول و پهلوی دوم و از نویسندگان ایرانی بود. وی که در دربار شاهی لقب محتشمالسلطان دریافت کرد، در سال ۱۲۸۵ خورشیدی از سوی پدرش برای تحصیل به کشور سوئیس فرستاده شد. پس از پایان تحصیلات در سال ۱۲۹۱ خورشیدی به تهران بازگشت و با عنوان معلم اختصاصی احمدشاه در دربار شاهی فعالیت خود را شروع کرد. در بهمن سال ۱۲۹۷ با عنوان عضو وزارت امور خارجه به کنسولگری ایران در شهر استانبول ترکیه مأمور شد و در این وزارتخانه بعد از مدتی در سمتهای مختلفی نظیر منشی سفارت، نیابت سفارت سوئیس و نیابت سفارت فرانسه ارتقا یافت و پس از آن هم به عنوان مستشار سفارت کبری و سرکنسول ایران در کشورهای مختلف انجام وظیفه میکرد. پس از پایان مأموریت سه ساله خود در ترکیه به تهران آمد و در وزارت خارجه به کار خود ادامه داد و در ۱۳۱۲ بازنشسته شد. اما در ۱۳۲۸ در زمان حاکمیت محمدرضا پهلوی از طرف محمد ساعد نخستوزیر وقت به معاونت نخستوزیری و ریاست کل انتشارات و مطبوعات کشور منصوب شد. خانملک در پایان عمر به فرانسه رفت و در سن ۸۶ سالگی در همانجا درگذشت و جنازهاش در سوهانک شمیران به خاک سپرده شد. کتاب «یادبودهای سفارت استانبول» در واقع خاطرات مکتوب خانملک از دوران مسئولیتش در سفارت ایران در استانبول است. ساختمان سفارت که بعدها با انتقال نمایندگی ایران به آنکارا، تبدیل به کنسولگری شد، از بناهای باشکوه استانبول بشمار میرود. کتاب، اوضاع و احوال 100 سال پیش را به خوبی توضیح میدهد. از مراکز ایرانی مانند مدرسه، مسجد، گورستان و تشکلهایی مانند "انجمن سعادت ایرانیان استانبول" یاد میشود و درباره آنها مطالبی بیان میشود که ارزش تاریخی دارند.
یادداشت ها
همه ویژگیهای شخصیت جذاب و وقایع زندگی پر شور و سودای کافکا در این کتاب بازتاب یافته است. در این یادداشتها که بخش اصلی زندگیاش، از 1910 تا 1923 را در بر میگیرد، بسیاری از اندیشههای ادبی، قطعات کوتاه نمایشی، رویاها و کابوسها، آغاز یا بخشهایی از داستانها و رمانهایش را آورده و حوادث کوچک و بزرگ زندگیاش را، گاه با طنزی سبکبارانه و گاه با شرحی دقیق و تکاندهنده به ثبت رسانده است.
یادداشت ها (دوره کامل پنج جلدی)
نویسنده: صدرالدین عینی
مصحح: علی اکبر سعیدی سیرجانی
یادداشتها حاوی خاطرات صدرالدین عینی (1333-1257) شاعر و ادیب معاصر تاجیک است که با مقدمه سعیدی سیرجانی به چاپ رسید.
صَدرالدین عِینی از بزرگترین نویسندگان و ادیبان زبان فارسی تاجیکی و کشور تاجیکستان در آغاز سده بیستم است. یادداشتهای صدرالدین عینی، یادداشتهای جامعهای است که عینی در آن میزیسته و تفاوت زیادی با یادداشتنگاریهایی که تنها زندگی فردی را برمیتابند، دارد. منظور این نیست که عینی، کلینویسی کرده و از آنچه بر خود او اتفاق افتاده، دوری جسته است، بلکه او خود را در نفس جامعه دیده و احوال خود را در اجتماع آن روز نگریسته است. این یادداشتها در حقیقت اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بازتاب میدهند و چنان ارزشی دارند که میتوان گفت بدون خواندن آنها از بخش مهمی از تاریخ بخارای آن روزگار بیاطلاع ماندهایم. فساد اداری، فقر و قراردادهای بیارزش اجتماعی، ابزار سخن برای او شدهاند و نویسنده توانسته است با مهارتی ویژه تصویر آن زمان را به پرده بکشد و قلمموی نقاشی او به باریکترین مسائل برسید.
یادداشت های پیک ویک (۲جلدی)
چارلز دیکنز نوشتن رمان «یادداشت های پیک ویک» را در سال ۱۸۳۶ زمانی که تنها ۲۴ سال داشت، آغاز کرد. در این رمان، توان توصیف گرایانه ذاتی دیکنز با مهارت طنزپردازانه او درهم آمیخته است. موفقیت بزرگی که «یادداشت های پیک ویک» در پایان ۱۹ ماه انتشار میان مردم، به دست آورد، برگرفته از توانایی دیکنز در استفاده از چشم و گوشش بود. این کتاب با حرکتی قهرمان نمایانه و تقلیدی مسخره آمیز از یک سخنرانی علمی و بحثی پارلمانی که فصل اول را شامل می شود، آغاز می شود.
دیوید الیس استاد ادبیات زبان انگلیسی دانشگاه کنت، کانتربری در مقدمه ای که برای این کتاب نوشته، آورده است: «یادداشت های پیک ویک» آشکارا رمانی غیرجدی است. با این وجود، در لحن آن یک شور جوانی و نوعی بی خیالی شادمانه احساس می شود که زندگی بدون آن بی نهایت یکنواخت به نظر می رسد؛ لحنی که دیکنز در روند طبیعی زندگی دیگر هیچ گاه آن را تجربه نخواهد کرد، زیرا انسان تنها یک بار ۲۴ ساله می شود.
رمان مفصل، در دو جلد خود ۵۷ فصل دارد و تصاویر آن نیز با فهرست مشخص شده اند. شخصیت های این کتاب، به قدری زیاد هستند که در ابتدای آن، به تفکیک نام برده و معرفی شده اند.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
این دفتر اتاقی بود با ظاهری بسیار کثیف، سقفی فوق العاده کوتاه و دیوارهای قاب بندی شده قدیمی که چنان بد نورپردازی شده بود که با وجود روشنایی روز در بیرون شمع های بزرگ پیه سوز روی میزها روشن بود. در یک انتها دری وجود داشت که به اتاق اختصاصی قاضی ختم می شد که بر گرد آن گروهی از وکلا و کارمندان قضایی جمع شده بودند و به ترتیبی که پرونده شان در بایگانی ثبت شده بود، وارد می شدند. هربار که این در باز می شد تا شخصی خارج شود، نفر بعد برای داخل شدن به سوی آن یورش می برد و چون علاوه بر گفت و گوهای فراوان میان افرادی که برای دیدن قاضی انتظار می کشیدند، انواع و اقسام بگومگوهای شخصی نیز میان بخش اعظم کسانی که او را دیده بودند، رد و بدل می شد، آن قدر سر و صدا وجود داشت که نشود در اتاقی با چنین ابعاد محدودی تحمل گردد.
گفت و گوهای این مردان تنها صداهایی نبود که به گوش می رسید. بر سکو و در پشت جایگاهی چوبی در انتهای دیگر اتاق کارمندی عینکی ایستاده بود که سوگندنامه ها را تحویل می گرفت و هر از گاهی دسته های بزرگی از آن توسط منشی دیگری برای امضای قاضی به اتاق اختصاصی اش برده می شد...
یادداشت های روزانه
داوید روبینویچ
ترجمه: محمود حسینی زاد
«یک بدبختی به تنهایی کم است، باید چند بدبختی با همدیگر بیایند، تازه آنوقت انسان را خرد میکنند. اینکه ما آواره شده و به بدبختی افتادهایم کافی نیست.»
«یادداشتهای روزانه»، داوید روبینوویچ ترجمۀ تازهای از مترجم مطرح و داستاننویس خوش قریحه معاصر و قدیمی است که با وسواس و دقت تمام هم مینویسد و هم ترجمه میکند. او در آثاری که به آن پرداخته هم توجه به مضمون دارد و هم چگونگه گفتن و همین نگاه او به اثر هنری است که باعث شده در خوانش آثار او مخاطب احساس کند که این آثار ترجمه نیستند و نوشتۀ اصلی خود نویسنده هستند.
«از اول جنگ تا حالا خودم درخانه درس میخواندم. وقتی یادم میآید به مدرسه میرفتم، دلم میخواهد بزنم زیر گریه حالا امروز باید در خانه باشم و نتوانم هیچ جا بروم. وقتی همینطوری فکر میکنم که در دنیا چقدر جنگ هست، چقدر از انسانها هر روز کشته میشوند، با گلوله، با گاز، با بمب، با بیماریهای مسری و به دست دشمنهای دیگر بشریت، آنگاه دست و دلم به کاری نمیرود.»
«یادداشتهای روزانه» هم صمیمی است و هم تلخ وبه شرح زندگی یک پسربچه معطوف است که با بی تکلفی و سادگی کلامش از سالهای مصیبتبار اشغال لهستان توسط فاشیستها سخن میگوید. بازگویی واقعیتی که در آن روزگار سخت، میلیونها لهستانی و یهودی با آن رودررو بودند.
«از صبح زود با بیصبر منتظر پیک بودیم، ولی نیامد. دیگر خود را به دست خدا سپرده و با آغوش باز منتظر همهچیز هستیم.»
نویسنده کتاب ــ دیوید ــ دوازدهساله بود که اولین یادداشتهای روزانهاش نوشت. برای او هم زندگی آن چیزهایی را داشت که برای میلیونها کودک داشت اما کودکی او را یکی از مصیبتبارترین وحشیگریهایی که تاریخ به خود دیده است را نابود کرد:
«این یادداشتهای روزانه، تکاندهندهترین و مؤثرترین شکوائیه علیه سیستمی است که میلیونها انسان نظیر «داوید روبینوویچ» را به قتل رسانده است.»
یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس
محمد افشین وفایی و پژمان فیروزبخش
یادداشت های زیرزمینی
فیودور داستایفسکی
حمیدرضا آتش برآب
داستایوفسکی از جمله متفکران برجسته عصر حاضر است. در اهمیت او همین بس که بزرگان تفکر معاصر غرب به آثارش توجه داشته اند و از او ستایش کرده اند. داستایفسکی از نویسندگان اندک شماری است که نیهیلیسم روزگار ما را به ژرفی دریافته و بیان کرده است.
در میان آثار او، «یادداشت های زیرزمینی» آیینه تمام نمای روزگار ما و نقد حال انسان بیمار آخرالزمان است که بیماری تا عمق وجودش ریشه دوانیده است، ولی او هم چنان از باور آن سر باز می زند. این حکایات از ارزش های از ارزش افتاده ای سخن می دارد که منشأ بحران عالم غربی است.
تعریض ها و کنایات داستایوفسکی در این یادداشت ها همه به قدرتی است که قائمه عالم کنونی است و این عالم را راه برده اما اکنون دچار تزلزل و بحران سهمناکی است که نشانه هایش در همه عالم پیداست. داستان «یادداشت های زیرزمینی» گزارشی است از وضع بشر در دوره جدید، گزارشی که به جامه مبدل افسانه درآمده است.
یادداشت های علم (۷جلدی)
ویراستاری هر ۷ جلد کتاب یادداشتهای علم توسط علینقی عالیخانی و تأکید خانواده علم انجام شدهاست.
یادداشتهای علم اهمیت تاریخی دارد؛ چون علم تنها کسی در حکومت پهلوی بوده که یادداشتهای خود را به یادگار نهادهاست. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه میگذراند؛ چه در سفرهای تفریحی چه سیاسی. نقش وی در تصمیمگیریهای شاه از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار بود. چنانکه خود او چندین بار نیز به این نکته در یادداشتهای خود اشاره کردهاست. یادداشتهای او از روز اول اردیبهشت ماه ۱۳۴۶ در دسترس است و آخرین دیدار او با شاه نیز در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۵۶ بود. وی سپس برای درمان رهسپار پاریس شد و شاه هویدا را به جانشینی او برگزید.
یادداشت های علم (دوره ۷جلدی)
یادداشتهای علم اهمیت تاریخی دارد؛ چون علم تنها کسی در حکومت پهلوی بوده که یادداشتهای خود را به یادگار نهادهاست. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه میگذراند؛ چه در سفرهای تفریحی چه سیاسی. نقش وی در تصمیمگیریهای شاه از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار بود. چنانکه خود او چندین بار نیز به این نکته در یادداشتهای خود اشاره کردهاست. یادداشتهای او از روز اول اردیبهشت ماه ۱۳۴۶ در دسترس است و آخرین شرفیابی او نیز در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۵۶ بود. وی سپس برای درمان رهسپار پاریس شد و شاه هویدا را به جانشینی او برگزید.
اسدالله علم در روز جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ درگذشت. او یادداشتهای روزانهٔ محرمانهای به جای گذاشت و وصیت کرد که پس از مرگ وی و در زمانی که خاندان پهلوی روی کار نیست انتشار یابد. این یادداشتها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد. ده سال بعد از انقلاب و دگرگونی نظام سیاسی ایران، بانو ملکتاج علم و دو دختر او رودابه و ناز علم یک زبان بر این شدند که هنگام انتشار یادداشتها شدهاست. این یادداشتها در مجموعهای هفت جلدی با ویراستاری دکتر علینقی عالیخانی زیر عنوان «یادداشتهای علم» منتشر شدهاست. عالیخانی در گفتگویی به صدای آمریکا گفت: «این یادداشتها را علم در زمان نگارش به سوییس میفرستادهاست تا در بانک از آنها نگهداری شود.»
علم برای معالجه بیماری سرطان خون در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۶ کشور را ترک کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۵۶ هنگامی که دوران نقاهت را در جنوب فرانسه سپری میکرد شاه تلفنی از او خواست که استعفا دهد و به جای او امیرعباس هویدا به وزارت دربار منصوب شد که باعث شگفتی علم شد. در اسفند ۱۳۵۶، نامهای مفصل به شاه نوشت و در آن بسیار صریح در مورد وخامت اوضاع کشور به شاه هشدار داد و گفت اگر شاه دست روی دست گذارد باید در انتظار آشوبهای بزرگتری باشد. شاه در مورد این نامه به هویدا گفته بود: «علم مشاعرش را از دست دادهاست!»
یادداشت های یک دیوانه
نام نویسنده : نیکلای گوگول
نام مترجم : خشایار دیهیمی
وجه مشخصهٔ داستانهای گوگول سادگی قصهنویسی، ویژگی قومی، امانت محض نسبت به زندگی، و بکر بودن و سرزندگی خندهآور آنهاست که همیشه تحتتأثیر احساس عمیق غم و دلتنگی قرار میگیرد. همهٔ این ویژگیها یک منبع دارند: گوگول شاعر است، شاعر زندگی حقیقی.
اولین تأثیری که هر یک از قصههای گوگول بر خواننده میگذارد این است که با خود بگوید: «چقدر همهٔ اینها ساده، عادی، طبیعی، و حقیقی است، و درعینحال چقدر بکر و تازه.» این سادگی قصهنویسی، این صراحت لهجه، این پرهیز از نمایشپردازی، این پیشپاافتادگی و معمولی بودن اتفاقات قصهها، علائم حقیقی و قطعی خلاقیت هستند: این شعری حقیقی است، شعر زندگی خود ماست.
تقریباً همهٔ قصههای گوگول کمدیهای سرگرمکنندهای هستند که با هیچوپوچ شروع میشوند، با هیچوپوچ ادامه مییابند، و به اشک ختم میشوند، و در پایان، زندگی نام میگیرند. قصههایش همگی همینطورند: اولش سرگرمکننده، سپس غم! زندگی خود ما هم چنین است: اولش سرگرم کننده، و بعد غم. چقدر شعر، چقدر فلسفه، و چقدر حقیقت در اینجا نهفته است!
یادداشتها و خاطرات میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی
یادداشتهای امیر اسدالله علم (۲جلدی)
ویراستار: علینقی عالیخانی
یکی از آثار مهم تاریخ معاصر ایران یادداشتهای علم است که قبلاً بارها بهصورت شمیز و سلفون بدون ترتیب تاریخی در ۷ جلد در سه هزار و اندی صفحه بهچاپ رسیده است.
با توجه بهاهمیت این یادداشتها چنانچه ناشر در مقدمه کتاب آورده، جلد ۷ که از ۱/۲/۴۶ تا ۱۲/۱۱/۱۳۴۷ در بر میگیرد، آخر از همهی مجلدات منتشر شده که چاپ فعلی، یادداشتها بهترتیب تاریخی یعنی دفتر اول از ۱/۲/۴۶ تا ۲۱/۱۱/۱۳۵۱ و دفتر دوم از ۲/۱/۵۳ تا ۷/۷/۱۳۵۶ آمده است. بازسازی و اصلاح سندها و رفع نواقص و اغلاط چاپی و جاافتادگیها بدون کلمهای حذف صورت گرفته است.
فهرست تصاویر افزوده شده بهکتاب و نیز نمایه هر دو دفتر در آخر دفتر دوم آورده شده است.
کتاب با صفحات چشمنواز و کاغذ مرغوب بهصورت گالینگور با کاور در ۲۳۵۶ صفحه و در قطع رقعی است.
لازم به ذکر است کتاب کاملترین متن است بدون حذف حتی یک کلمه.
یادداشتهای دکتر قاسم غنی (هشت جلدی)
نویسنده: قاسم غنی
به کوشش : سیروس غنی
قاسم غنی (۱۳۳۱- ۱۲۷۷) پزشک و ادیب و نویسنده ایرانی بود.او در سبزوار به دنیا آمد و در بیروت و فرانسه تحصیل کرد. چند بار نماینده مجلس شورای ملی شد و دو بار وزیر شد (بهداری و فرهنگ) در ۱۳۱۴ استاد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد. زبانهای فرانسه، انگلیسی و عربی را میدانست.
با محمد قزوینی در تصحیح دیوان حافظ و با محمدعلی فروغی در تصحیح رباعیات خیام همکاری کرد.قاسم غنی با بسیاری از مشاهیر ایرانی و بینالمللی (از جمله آلبرت اینشتین) دوست یا آشنا بود. در ۱۳۲۷ از سوی دربار برای ترتیبات طلاق محمدرضا پهلوی و فوزیه به مصر سفر کرد. او در سال ۱۹۴۵ میلادی از اعضای هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو بود که سازمان ملل متحد را پایه گذاشت.در ۱۳۳۱ در سان فرانسیسکو درگذشت و در نزدیکی همان شهر مدفون است.
اولین ترجمههای غنی به برگردانهای کتب ادبی از زبان فرانسوی به فارسی برمیگردد، هرچند که پیشه اصلی وی پزشکی بودهاست. از همین رو ادیبانی چون احمد کسروی به وی در این رابطه خرده گرفتهاند و حتی بعضی مثل منوچهر فرمانفرماییان برگردانهای وی از فرانسوی به فارسی را از کسی غیر او برشمردهاند
وی همچنین در ترجمهٔ آثار حقوقی نیز فعالیتهایی داشتهاست. از جمله تالیفات مهم او، «تاریخ تصوف» است که منبع اصلی تفکری وی در این تألیف، کتاب «عرفای مسلمان» به قلم رینولد نیکلسون و همچنین آثار هنری وینفیلد است.
یادداشتهای روزانه
لئو تروتسکی
ترجمه: هوشنگ وزیری
لئو تروتسکی تفاوت چندانی میان خاطرات و یادداشتهای روزانه قائل نیست. او در بخش آغازین کتاب یادداشتهای روزانه مینویسد: «کتاب خاطرات چنان شکل ادبیای نیست که برای من جاذبه داشته باشد، بیشتر دوست داشتم بتوانم روزنامهای انتشار دهم، ولی بدین کار دسترسی نیست... جدا بودن از هرگونه فعالیت سیاسی مرا بر آن میدارد که با پناه آوردن به خاطرهنویسی این جای خالی را پر کنم. هنگام شروع جنگ جهانی نیز که در سوئیس بودم و با جهان خارج ارتباطی نداشتم، چند هفته خاطرهنویسی کردم و دیرتر، یعنی در سال ۱۹۱۶، پس از اخراج از فرانسه هم، در اسپانیا، زمانی بدین کار پرداختم و گمان میکنم خاطرهنویسیم به همین محدود باشد. » یادداشتهای روزانه لئو تروتسکی، متفکر روسی مارکسیست هم از جمله روزنوشتهای ارزشمند و تاثیرگذاری است که در بینظیری و بیپیرایشی شباهتهای نه چندان اندکی با "تونی بن" دارد. روزنوشتهای تروتسکی با وصیتنامه او پایان مییابد. برگ آغاز روزنگاشتهای تروتسکی، ۷ فوریه ۱۹۳۵ و آخرین یادداشت او ۳ مارس ۱۹۴۰ است. در آخرین روزنوشت تروتسکی آمده است:« ناتاشا پنجره رو به حیاط را بیشتر گشوده است تا هوا بهتر به اتاقم وارد شود. من میتوانم چمن سبز و درخشان را پایین دیوار ببینم و آسمان روشن و آبی را و همه جا آفتاب را. زندگی زیباست، امید است نسل آینده آن را از هر چه پلیدی، اختناق و زورگویی است بپالاید و از آن لذت ببرد.»