محاکمه
نام مترجم : علی اصغر حداد
«بیشک کسی به یوزف کا. تهمت زده بود زیرا بیآنکه از او خطایی سرزده باشد، یک روز صبح بازداشت شد.» در همان جملهی آغازین رمان، این انتظار در خواننده بهوجود میآید که بازداشت کا. یک اشتباه قضایی است و برطرف خواهد شد. اما انتظار برآورده نمیشود. یوزف کا. کارمند عالیرتبه و منظم بانک گمان میکرد که اثبات بیگناهیاش کاری ساده باشد، اما هرچه پیش میرود آن را ناممکن میبیند. همهچیز از آدمها و کارمندان دونپایهی اطرافش تا قاضی تحقیق و دادگاه در محاکمهی او که آغاز و انجامی ندارد سهیمند تا جایی که کا. نمیداند بیگناه است یا گناهکار. البته خود او هم فرد چندان منزهی نیست. روحیهی حسابگرانهای دارد اما خصایص ناپسند او نمیتوانند دلیل محکومیت و اعدامش به حساب بیایند. دادرسیای که علیه او به جریان افتاده، فقط در صورتی آغاز میشود که او آن را به رسمیت بشناسد و خود را گناهکار بداند.
مردان اندیشه: پدیدآورندگان فلسفه معاصر
برایان مگی (به انگلیسی: Bryan Magee) (متولد ۱۲ آوریل ۱۹۳۰) نویسنده، شاعر و سیاستمدار بریتانیایی است که به دلیل نگارش کتابهای همه فهم درباره فلسفه معروف است.
گفتار وکردار و زندگی روزانه ی ما تحت تاثیر اندیشه های مسلط در عصر ماست. بیشتر این اندیشه ها از فلاسفه مایه می گیرند.اما فلسفه اصولا چیست؟
و فیلسوفان واقعا چه می گویند؟
این کتاب شامل 16 گفتگو با نامدارترین چهره های فلسفی معاصر است.وضوح و عدم تعقید در گفتارها چنان است که حتی خواننده عادی نیز می تواند با مهمترین مفاهیم فلسفه ی معاصر آشنا شود.نحوه ی ارائه مطالب یاداوری((دیالوگ))های افلاطون است وبه خواننده امکان می دهد تا با فلسفه در شکلی خلاق و زنده آشنا شود.گفتگوی اول با آیزایا برلین درباره ی این پرسش بنیادین است که ((فلسفه چیست؟)) و به دنبال آن مکاتب متنوع و متفاوت مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم و فلسفه ی تحلیلی بررسی می شوند،و فیلسوفان سشناسی چون چومسکی و اپر وکوآین و مارکوزه و دیگران درباره ی نکات مهم و اصلی فلسفه ی خویش بحث می کنند.متفکران دقیق و نکته سنج به برخی از شاخه های فلسفه مانند فلسفه ی اخلاق، فلسفه ی سیاسی، فلسفه ی علم،فلسفه ی زبان و نسبت میان فلسفه و ادبیات می پردازند.
مردن
مردهها جوان میمانند
رمانی که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده و روایتی است از اوضاع آلمان از پایان جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم؛ دورهای که به برآمدن هیتلر انجامید. زگرس در این رمان سرگذشت چند خانواده با عقاید سیاسی گوناگون را به موازات هم روایت میکند تا نشان دهد چه شرایطی باعث شد جامعه آلمان به چنان انتخاب سیاسی دست بزند و واکنش بخشهای مختلف جامعه به این انتخاب چه بود. در این رمان از مقاومت مخفیانه تعدادی از آلمانیها در برابر حکومت نازیها هم یاد شده است.
اروين، يكي از اعضاي سازمان اسپارتاكوس، به دست افسران ضد انقلابي به قتل ميرسد. اين نقطه آغازي ميشود بر روايتي كه آنا زگرس در طي آن تاريخ آلمان را از 1918 تا 1945 به رشته تحرير ميكشد. قتلان اروين، كه وابسته به بورژوازي، كلان زمينداران و نظاميان پروس هستند، هر يك به راه خود ميروند و زگرس، با تعقيب زندگي آنها، روايتي چند شاخه پديد ميآورد كه همچون موزاييكهايي كوچك كنار هم قرار ميگيرند و تابلويي گسترده را پديد ميآورند سرگذشت آلمان در آن آشكار ميشود. زگرس در اين اثر ميكوشد به اين پرسش پاسخ دهد كه در آلمان، سرزمين با چنان پشتوانه اومانيستي، فاشيسم چگونه توانست رشد كند و جهان را به ورطه جنگي خانمانسوز فروبرد.
مرگ و دختر جوان
نام نویسنده : آریل دورفمان
نام مترجم : حشمت کامرانی
وقتی نوشتن مرگ و دختر جوان را شروع کردم،متوجه شدم شخصیت های نمایش نامه در پی پاسخ سوالاتی هستند که بسیاری از مردم شیلی در خلوت از خود می پرسند،ولی گویا هیچ کس نمیخواهد آن ها را آشکارا مطرح کند:شکنجه گران و شکنجه دیدگان چگونه میتوانند در یک سرزمین کنار هم زندگی کنند؟چگونه میتوان جراحات کشوری را التیام بخشید که سخت از سرکوب آُسیب دیده و ترس از بی پرده سخن گفتن بر همه جای آن سایه افکنده است؟آن گاه که دروغگویی به عادت تبدیل شده،چگونه میتوان به حقیقت دست یافت؟چگونه میتوانیم گذشته را زنده نگه داریم،بی آن که اسیر آن باشیم؟و چگونه آن را به فراموشی بسپاریم،بی آن که بیم تکرارش در آِینده وجود داشته باشد؟
موشها و آدمها
موشها و آدمها فلاکت کارگران را در برابر بیرحمی اربابها نشان میدهد. عنوان این کتاب، که اولینبار در ۱۹۳۷ منتشر شده است، برگرفته از شعری از رابرت برنز است. جورج و لنی، شخصیتهای داستان، کارگرانی هستند که مجال ریشهگیر شدن در جایی و داشتن خانه و خانواده را نیافتهاند و به دنبال کار از این مزرعه به آن میروند، اما این دو دوست رؤیای گوشهای امن، و آزاد از بکننکن اربابی را در سر میپرورانند. لنی، برخلاف جورج، سبکمغز است اما نیروی جسمی زیادی دارد که اغلب این نیرو وجهی خطرناک به خود میگیرد. همراهی لنی و مراقبت از او هرچند برای جورج بار سنگینی است، اما نمیتواند او را به حال رها کند. عاقبت گزند توان جسمانی لنی از اختیار بیرون میشود و دست سرنوشت رؤیای مشتاقان را درهم میمالد.
نبرد
نام نویسنده : کارلوس فوئنتس نام مترجم : عبدالله کوثری
بالتاسار بوستوس، روشنفکر آرژانتینی که خواننده آثار فیلسوفان عصر روشنگری است، برای تحقق بخشیدن به آرمان های این فیلسوفان، و به انگیزه ی عشقی ناممکن و یافتن معشوقی چند چهره و گریزپا، با امواج ترفنده ی انقلاب آزادی بخش امریکای لاتین همراه می شود. اما تقابل ناگزیر آن آرمان ها با واقعیت های این قاره حماسه ای را که در تصور این روشنفکر آرمان طلب است بدل به ماجرایی یکسره متفاوت می کند. نبرد، در عین روایت رویدادهای این انقلاب، سیر و سلوک فکری و روحی بالتاسار بوستوس را به تصویر می کشد. این رمان رمانی است بیانگر نبرد میان فکر و واقعیت، رمانی که روبرتو گونسالس اچه وریا، منتقد بزرگ ادبیات امریکای لاتین، آن را بهترین اثر فوئنتس می داند.
نه داستان
جروم دیوید سالینجر یا جروم دیوید سَلینجر (به آلمانی:Jerome David Salinger) (تلفظ آلمانی: یِرومِه داوید زالینگِر) (زادهٔ ۱ ژانویهٔ ۱۹۱۹ - درگذشتهٔ ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰) نویسندهٔ معاصر آمریکایی بود. رمانهای پرطرفدار وی، مانند ناتور دشت در نقد جامعهٔ مدرن غرب و خصوصاً آمریکا نوشته شدهاند. سالینجر بیشتر با حروف ابتداییِ نام خود «جی. دی. سالینجر» معروف است.
ه ه ح ه؛ هایدریش، هوش و حواس هیملر
«قهرمانان این ماجرا شخصیتهای داستانی نیستند یا اگر هم، بر اثر اشتباه من، به شخصیتی داستانی بدل شدهاند، من خود مایل نیستم با آنان چنین رفتار کنم. من با دلی سرشار از اندوه، بیآنکه ادامهی مطلب را به ادبیات تبدیل کنم یا دستکم بیآنکه چنین تمایلی داشته باشم، برایتان خواهم گفت برسر آنان که در روز هجدهم ژوئنسال ۱۹۴۲ هنوز زنده بودند چه آمد.»
برندهی جایزهی رمان اول گنکور ۲۰۱۰ جزو فهرست بهترین کتابهای سال نشریهی لیر ۲۰۱۱ نامزد نهایی جایزهی انجمن ملی منتقدان کتاب آمریکا ۲۰۱۲ کتاب برجستهی سال نیویورک تایمز ۲۰۱۲
همراز
هلن گرمیون فرانسوی با این رمان که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، به شهرت جهانی دست یافت.
کامیل، شخصیت اصلی که به تازگی مادرش مرده، سهشنبه روزی، نامهای طولانی، بدون آدرس ارسال کننده و بدون سلام و امضا دریافت میکند. در ابتدا گمان میکند نامهی تسلیت است ولی سنگینی نامه برایش عجیب است. شروع به خواندن که میکند، نمیفهمد چرا آن نامه باید به او نوشته شود. آخر هیچ چیز از محتوای آن نامه برایش آشنا نیست. سهشنبهی دیگری از راه میرسد، نامهی دیگری در خانه منتظر اوست. او که ویراستار و ناشر است، به همین خاطر به ذهنش میرسد که نکند نویسندهای تازهکار که میداند کتابش روی میز ناشر سالها خاک میخورد با این روش او را واداشته داستانش را به شیوهای سریالی بخواند؟! همه چیز به کنار. نامهها به شدت جذابند و نکاتی دارند که باعث میشود «کامیل» احساس کند شاید واقعاً مخاطب نامهها خودش باشد… اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود و یک بار دفترچهای هم همراه با نامهها برایش ارسال میشود که نمایانگر وجه تازهای از ماجرایی است که کامیل با آن روبروست….
همراز از آن دست کتابهاست که ماجرایش از صفحهی اول داستان آغاز میشود و تا صفحهی آخر یکنفس ادامه مییابد. داستانی رازآلود با درونمایهی خیانت، دروغ و عشق در زمینهی پرالتهاب جنگجهانی دوم.
هیاهوی زمان
جولین بارنز
مترجم: سپاس ریوندی
هیاهوی زمان تازهترین رمان جولین بارنز، نویسنده مشهور انگلیسی، است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده. بارنز این رمان را بر اساس زندگی دمیتری شاستاکوویچ، آهنگساز مشهور روس، و رابطه او با حکومت شوروی در دوران استالین و خروشچف نوشته است.
جولین بارنز در سال ۲۰۱۱ برای رمان درک یک پایان برنده جایزه بوکر شد.
وقت رفتن
شاید بتوان یوزف وینکلر را توماس برنهارتی دیگر نامید. وینکلر نیز همانند برنهارت از خمودگی ذهنها در محیطهای روستای اتریش مینویسد و از ریاکاری آشکار و پنهان سیاسی که از دوران فاشیسم بهویژه در اذهان روستاییها باقی مانده است.
وقت رفتن شرححال دهقانزادهای است که دوران کودکیاش در ملک و مزرعهی پدری گذشته است، ملک و مزرعهای که او آن را جهانی بیزبان مینامد. در این جهان، محبت پدری سهم حیوانان مزرعه و خشونت سهم بچههاست. آن دهقانزاده خود وینکلر است که در این اثر با زبانی کوبنده، با آمیزهای از کفر و ایمان، آیینهای کلیسای کاتولیک را نقد میکند.
یادداشت ها
آلبر كامو
ترجمه: خشايار ديهيمی - شهلا خسروشاهی
آلبر کامو (فرانسوی: Albert Camus; زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده،فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف است.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست.همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت.
با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته میشود او همواره این برچسب خاص را رد میکرد. در مصاحبهای در سال ۱۹۴۵ کامو هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بودهایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند.»
کامو در الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد یک اتحادیهٴ بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود.شکلگیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس «محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود.
در جستجوي ارتباط. هر نوع ارتباط. اگر ميخواهم درباره انسانها بنويسم، چگونه خود را از مناظر طبيعي جدا كنم؟ و اگر آسمان يا نور مرا جلب ميكند، آيا چشمها و صداهاي كساني را كه دوست ميدارم از ياد خواهم برد؟ هر بار عنصري از دوستي يا پارههايي از محبت و عاطفه به من داده ميشود، و نه هرگز خود محبت يا عاطفه.
یک اتفاق مسخره
وقتی تصاویر مختلف از پیش چشمش میگذشت، قلبش از جا کنده میشد. درباره او چه میگفتند؟ چه فکری میکردند؟ با چه رویی میخواست پا به ادارهاش بگذارد، وقتی میدانست تا یک سال دیگر هم چه پچپچهها پشت سرش خواهند کرد، چه بسا تا ده سال دیگر، چه بسا تا پایان عمرش. حکایت او را مثل لطیفهای نسل به نسل نقل میکردند. بیتردید خود را مقصر میدانست. هیچ توجیهی برای اعمالش پیدا نمیکرد و از آنها شرمسار بود. یک اتفاق مسخره در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این آخرین داستانی بود که داستایفسکی به تأثیر از نخستین استادش، گوگول، نوشت. داستانی همتراز شاهکارهایی چون «شنل» و «بلوار نفسکی».
یک رمانک لمپن
نويسنده | روبرتو بولانیو |
ترجمه (از اسپانیایی) | مریم اسماعیلپور,وحید علیزاده رزازی |
یک رمانک لمپن آخرین رمان روبرتو بولانیو است که در زمان حیاتش منتشر شد، داستان عجیب و رازآلود خواهر و برادری که مرگ پدر و مادرشان زندگی آنها را زیر و زبر میکند.
روبرتو بولانیو یا روبرتو بلانیو (به اسپانیایی: Roberto Bolaño) نویسنده و شاعرشیلیایی و از پیشگامان موج نوی داستاننویسی آمریکای جنوبی است.
روبرتو بولانیو نماد دومین پوستاندازی مهم ادبیات آمریکای لاتین در قرن بیستم است؛ تحولی بنیادین در ادبیات این قاره که اواخر قرن بیستم رخ داد و هنوز جوانتر از آن است که تبعاتش را دریابیم. سایه آن نسل از غولهایی که در نیمه دوم قرن بیستم ادبیات آمریکای لاتین و چه بسا ادبیات جهان را تسخیر کردند (میگل آنخل آستوریاس، بورخس، مارکز، یوسا، فوئنتس، کارپنتیه، کورتاسارو …) بر سر نسلهای بعد بسیار سنگین بود. نویسندگان نسلهای بعد دو راه بیشتر نداشتند: راه غولها را ادامه بدهند که چندان جذابیتی نداشت چون از یک سو بورخس و مارکز در رئالیسم جادویی و از آن سو یوسا و فوئنتس در رمانهای سیاسی به چنان اوجی دست یافته بودند که تقلید از کارشان جز مضحکه حاصلی نداشت. این راه سادهتر را عدهای کثیر برگزیدند، همان گونه که عمدتاً در ادبیات چنین میکنند. از یک سو داستانهای رئالیسم جادویی پر از حکایات مادربزرگها، عجوزهها و جادوگران، تصاویر اغراقشده که با لحنی واقعی و سرد روایت میشدند، به تولید انبوه رسید و از سوی دیگر داستان دیکتاتورها، ادبیات سیاسی در باب کشتارهای جمعی سیاسی و شخصیتهای بیمار دیکتاتورها و خشونت و سرکوب و همه آن چیزهایی که مضامین اصلی آثار یوساست. ایزابل آلنده را باید نماینده این گروه مقلدان و مشهورترین آنها دانست؛ کسی که تلاشهایی برای تلفیق دستاوردهای نویسندگان نسل قبل از خود کرده که هیچیک به اصالت و قدرت آثار بورخس، یوسا و کورتاسار نیست. اما عدهای دیگر هم بودند، جوانانی عصیانگر و خلاق که زیر سایه ماندن را برنتافتند و به دنبال بازکردن راهی نو برای ادامه حیات خلاقانه آمریکای لاتین بودند. آنان از تکرار قصه جادوگران و دیکتاتورها خسته شده بودند؛ از اینکه به خاطر مصائب و عقبماندگیهای سیاسی و فرهنگی کشورشان زبانزد جهانیان بشوند و غربیها چنان داستانهایشان را بخوانند که انگار در باغ وحش به دیدن حیوانی عجیب آمدهاند، خسته شده بودند. انرژی شوکی که بورخس، یوسا و مارکز به ادبیات جهان وارد کرده بودند در انتهای قرن بیستم تخلیه شده و ادبیات آمریکای لاتین تمام قد جذب ماشین صنعت فرهنگسازی غربی شده بود. نویسندگانی بودند که میخواستند علیه این فضا شورش کنند و حرف نوی خویش را بار دیگر به ادبیات جهان بقبولانند. روبرتو بولانیو مهمترین نماینده این عصیان است.
یکی از ما
قهرمان این کتاب ابرمردی خالی از هر عیب و ایراد نیست. او شریف و صادق است و در پی یافتن زندگی آرمانی و هدفی مقدس، بیزار از زندگی روزمره که تنها با بدهبستانهای تجاری سروکار دارد. این جوان فوقالعاده حساس و کمی رمانتیک، علیرغم قدرت جسمانی، از هوش سرشار و قدرت تصمیمگیری کافی برخوردار نیست، برای پرهیز از شکستن دل مادر پارسایش به تحصیل در کالج مذهبی تن در میدهد و به خاطر پدرش به اجبار دست از تحصیل میکشد و فقط به مزرعهداری میپردازد.
ویلا کاتر در سال 1873 در نزدیکی شهر وینچستر در ایالت ویرجینیا چشم به جهان گشود. هنگامی که ده ساله بود، خانوادهاش به دشتهای نبراسکا نقل مکان کردند که بعدها زمینۀ تعدادی از داستانهایش شد. در 28 سالگی از دانشگاه نبراسکا فارغ التحصیل شد و تا سالها بعد فقط به روزنامهنگاری و تدریس در دبیرستانها اشتغال داشت. در سال 1903 نخستین کتابش که مجموعهای از اشعارش بود، تحت عنوان «پگاههای آپریل» به چاپ رسید و دو سال بعد مجموعۀ داستانهای کوتاهش «باغ ترول» منتشر شد. پس از انتشار نخستین رمانش «پل الکساندر» فقط به کار نویسندگی پرداخت و طی سالهای بعد یازده رمان از جمله او، پیشقراولان مهاجر، آنتونیای من، خانۀ پروفسور و بازی مرگ برای اسقف اعظم و چهار مجموعۀ داستانهای کوتاه و دو جلد مجموعۀ مقالات منتشر کرد. وی برای رمان «یکی از ما» که آ« را در سال 1923 نگاشت، جایزۀ پولیتزر را نصیب خود کرد.