آهنگ زمان
اين كتابها فلسفه را ساده نميكنند بلكه از ابهت هراسآور فلسفه ميكاهند. خواننده ممكن است خواندن اين كتابها را به اميد يافتن پاسخهاي روشن آغاز كند: پاسخي براي مسئله تنهايياش، چرايي مرگ، منشا ملال و دلزدگي... اما انتظار اينكه كتابي با كسي در چند صفحه يا فلان تعداد نكته به ما بگويد چطور زندگي كنيم و چگونه خوشبخت شويم، در واقع يك جور انكار مسئوليت شخصي انسان است. پاسخي قطعي و ابدي كه مناسب حال همه كس باشد وجود ندارد. كتابهايي كه چنين مدعاهايي دارند قطعا فريبكارند. كتابهاي اين مجموعه نسخه نميپيچند و سياههاي از اعمال نيك و بد پيش روي شما نميگذارند؛ بلكه ميخواهند به فهم بهتر زندگي و پرسشها و تجربههايمان كمك كنند؛ چراغي بيفروزند تا در اين اتاق تاريك زندگي و در لحظات دشوار، در كمان از پرسشهاي بيپايان انساني روشنتر شود، بدانيم فيلسوفان و حكيمان جهان به اين پرسشها چطور فكر كردهاند: تا با فهم دقيقتر و ديدي بازتر بتوانيم در زندگيمان تصميم بگيريم، مسئوليت تصميممان را شجاعانه بر عهده بگيريم و با عواقب تصميمهايمان آگاهانه روبرو شويم.
اعتراف (تجربه و هنر زندگی ۸)
لئو تولستوی
مترجم: آبتین گلکار
«پنج سالی بود که رفته رفته چیز عجیبی برایم اتفاق میافتاد: نخست دقایقی سردرگم میشدم و زندگیام متوقف میشد، انگار نمیدانستم چگونه باید زندگی کنم و چه باید بکنم. خودم را گم میکردم و درمانده میشدم. ولی این حالت میگذشت و زندگی را به شیوهٔ پیشین ادامه میدادم. سپس این دقایق سردرگمی بیشتر و بیشتر شد و درست به همان شکل. این توقفهای زندگی همیشه به شکل پرسشهای یکسانی بروز مییافت: برای چه؟ خب، بعد چه؟ ... پرسش من، همان پرسشی که مرا در پنجاه سالگی به خودکشی سوق میداد، پرسش بسیار سادهای بود که در وجود هر انسانی نهفته است. پرسشی که زندگی بدون آن ممکن نیست، همانطور که من در عمل داشتم این را تجربه میکردم. پرسش این بود: حاصل کل زندگی من چه خواهد بود؟ یا به بیانی دیگر: آیا در زندگی من معنایی هست که با مرگی که به طور حتم در انتظار من است از میان نرود؟»
اعتقاد بدون تعصب (تجربه هنر و زندگی ۱۵)
محمود حبیبی
اینترنت با مغز ما چه می کند (تجربه و هنر زندگی ۱۸)
نیکلاس کار
محمود حبیبی
«آیا اینترنت ما را احمق میکند؟» پرسشی که نیکلاس کار مطرح کرد، تلنگری بود برای آغاز یکی از مهمترین بحثهای دوران ما: وقتی که داریم از مواهب اینترنت لذت میبریم، آیا در واقع داریم تواناییمان را برای خواندن و تفکر عمیق فدا میکنیم؟ نیکلاس کار، در این کتاب با تکیه بر دامنهٔ وسیعی از مطالعات تاریخی و علمی تلاش می¬کند تا تاثیرات شناختی اینترنت را بر ذهن انسان بکاود و پیامدهای فکری و فرهنگی آن را برایمان روشنتر کند. او توصیف میکند که چگونه تفکر انسان طی قرنها از طریق «ابزارهای ذهن» شکل گرفته است: از الفبا گرفته تا نقشهها، نشریات چاپی، ساعت و کامپیوتر و چطور هر کدام از اینها بر شیوهٔ ادارک ما از جهان تاثیر گذاشتهاند. او سپس با شرحی جالب توجه از کشفیات جدید در علم عصبشناسی نشان میدهد که مغز ما در واکنش به تجربههایمان تغییر میکند. یعنی فناوریهایی که ما برای یافتن، ذخیره و اشتراک اطلاعات استفاده میکنیم مسیرهای عصبی مغز ما را تغییر میدهند. نیکلاس کار به کمک بینشهای متفکرانی از افلاطون گرفته تا مک لوهان، این اندیشه را مطرح میکند که هر نوع فناوری اطلاعات، اصول خاص خودش را دارد یعنی مجموعه ای از پیش فرضها دربارهٔ ماهیت دانش و هوشمندی. او شرح میدهد که چطور کتابهای چاپی به تمرکز و توجه بیشتر ما کمک کردند و موجب رشد تفکر عمیق و خلاق شدند. اما اینترنت، برعکس، ما را عادت داده است که لقمههای کوچک اطلاعات را بهسرعت و بدون تمرکز و توجه از منابع متعدد گردآوری کنیم. اصول اینترنت همان اصول صاحبان صنایع است: سرعت و کارایی، بهره وری در تولید و مصرف. ما روز به روز مهارتمان در نگاه اجمالی به مطالب و مرور سریع اطلاعات بیشتر میشود اما آنچه از دست میدهیم تواناییمان برای تمرکز، تفکر و تامل است. در جهان امروز که فناوری اطلاعات با سرعتی خیره کننده به پیش میتازد و در میانهٔ مسابقهٔ شتابان همگامی با فناوریهای روز، این کتاب دعوتی است به توقفی کوتاه و تامل در مسیری که تا کنون طی کردهایم و راهی که پیش رو داریم.
بالکان اکسپرس (تجربه و هنر زندگی ۲۲)
نویسنده : اسلاونکا دراکولیچ ترجمه : سونا انزابینژاد
این کتاب درباره ی جنگ آن طور که هر روز در صفحه ی تلویزیون های مان می بینیم یا در روزنامه ها می خوانیم نیست . بالکان اکسپرس از جایی شروع می شود که اخبار تمام می شود ؛ جایی بین وقایع و تحلیل ها ، و روایت های شخصی آدم ها ، زیرا جنگ فقط در جبهه های نبرد اتفاق نمی افتد ، جنگ در همه جا هست و همه ی ما درگیرش هستیم . من از آن سوی جنگ حرف می زنم ، از آن چهره ی نادیدنی جنگ . از این که چه طور آرام آرام ما را از درون تغییر می دهد . اگر این نیمه داستان-نیمه مقاله های کوتاه من حرفی برای خواننده داشته باشد ، همین است : همین تغییر ارزش ها ، طرز فکر و نحوه ی نگاه فرد به دنیا که در این وجه درونی جنگ اتفاق می افتد - تغییری که آن چنان به سرعت هویت درونی فرد را فرامی گیرد که آدم دیگر به سختی می تواند خودش را بازبشناسد.
اسلاونکا دراکولیچ (انگلیسی: Slavenka Drakulić؛ زادهٔ ۴ ژوئیهٔ ۱۹۴۹) یک روزنامهنگار، و پدیدآور اهل کرواسی است.
بخشودن (تجربه و هنر زندگی ۲)
بنیانی علمی برای جهان عقلانی (تجربه و هنر زندگی ۴)
پل دیویس
محمدابراهیم محجوب
پائول چارلز ویلیام دیویس (انگلیسی: Paul Davies؛ زاده ۲۲ آوریل ۱۹۴۶) فیزیکدان اهل بریتانیا، استاد در دانشگاه ایالتی آریزونا است. او به مؤسسه مطالعات کوانتومی در دانشگاه چپمن در کالیفرنیا وابسته است. علایق پژوهشی او در زمینه کیهان شناسی، نظریه میدان کوانتومی، و اخترزیست شناسی میباشد.
در سال ۱۹۷۰، او دکترای خود را تحت نظارت مایکل جی سیتن و سیگورد در دانشگاه کالج لندن به پایان رسانید. او سپس تحقیقات فوق دکتری خود را در دانشگاه کمبریج گذراند.
پژوهشهای دیویس شامل فیزیک نظری، کیهان شناسی، و اخترزیست شناسی است. دیویس محقق اصلی در مرکز دانشگاه ایالتی آریزونا برای همگرایی علوم فیزیکی و زیستشناسی سرطان است.
دیویس در استرالیا جایزه پیشرفته استرالیا و دو جایزه دیگر گرفت، و در انگلستان مدال و جایزه ۲۰۰۱ کلوین از مؤسسه فیزیک گرفت، و جایزه ۲۰۰۲ فارادی توسط انجمن سلطنتی را نیز در کارنامه دارد. دیویس همچنین جایزه تمپلتون در سال ۱۹۹۵ دریافت کرده است.
این کتاب ۹ فصل دارد که عبارتند از «عقل و عقیده» ، «آیا جهان می تواند خود را بیافریند؟» ، «قواعد طبیعت چیستند؟ » ، «ریاضیات و واقعیت» ، «جهان های واقعی و جهان های مجازی» ، «راز ریاضی» ، «چرا جهان چنین است که هست؟ » ، «جهان صانع» و «رمز و راز در ژرفنای جهان».
در معرفی کتاب آمده است : «آن مضمون محوری که من در این کتاب کاویده ام این است که از رهگذر علم ، ما انسان ها می توانیم دست کم بخشی از راز دهر را دریابیم. ما بخشی از رمز کیهانی را گشوده ایم. اینکه چرا باید چنین باشد ، اینکه چرا نوع بشر باید حامل آن نور عقلانی باشد که کلید جهان را فراهم می آورد ، معمایی است ژرف. با این همه ما فرزندان کائنات ، ما ذراتِ زنده وار غبارهای کیهانی ، می توانیم درباره سرشت همان کائنات بیندیشیم ، حتی تا آنجا که بتوانیم سرکی به قواعدی بکشیم که کائنات بر اساس آنها می چرخد. اینکه ما چگونه به این بعد کیهان پیوند خورده ایم ، راز درونِ پرده است. در عین حال این پیوند قابل انکار نیست.»