خداحافظ گاری کوپر
نويسنده :رومن گاري
مترجم :سروش حبيبي
لنی پسری است که از پایبندی گریخته . شعار او آزادی از هر گونه تعلقی است . او اسکی بازیست که به ارتفاع ها می رود تا از قید تعلقات و مسائل پوچ روزمره جدا شود . اما در یکی از مسافرت هایش به شهر عاشق دختری می شود و تمام اصول زندگیش زیر و رو می شود .
رومن گاری (به فرانسوی: Romain Gary) (زاده ۸ مه ۱۹۱۴ - درگذشته ۲ دسامبر ۱۹۸۰) نویسنده، فیلمنامهنویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلمات فرانسوی بود.
رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در شهر ویلنا (اکنون: ویلنیوس، واقع در لیتوانی) در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. پدرش (آری-لیب کاسو) کمی بعد در ۱۹۲۵ میلادی خانواده را رها کرد و به ازدواج مجدد دست زد. از این هنگام او با مادرش، نینا اوزینسکی (کاسو)، زندگی میکرد، ابتدا در ویلنا و سپس در ورشوی لهستان.
در سال ۱۹۲۸ میلادی، رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند. رومن سرگذشت سه دههٔ نخست زندگیاش را در کتاب وعدهٔ سپیده دم (Le promesse de l'aube ،۱۹۶۰۰) نوشتهاست.
او در فرانسه به تحصیل حقوق پرداخت، ابتدا در «اکس-ان-پروونس» و سپس در پاریس. در ضمن او در «سالون-دو-پروونس» و در پایگاه هوایی آوورد در نزدیکی بورگس، خلبانی در نیروی هوایی فرانسه را آموخت. پس از اشغال فرانسه توسط نازیها در جنگ جهانی دوم، او به انگلستان گریخت و تحت رهبری شارل دوگل به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست و در اروپا و آفریقای شمالی جنگید.
او نگارش نخستین رمانش، تحصیلات اروپایی (Education Europeen،۱۹۴۵) را مادامیکه در ارتش بود شروع کرد. در سال ۱۹۴۵، در فرانسه جایزهٔ منتقدین (Prix des critique) را دریافت کرد.
همچنین به دلیل خدماتش در ارتش موفق به اخذ جوایز متعددی از ارتش شد.
پس از جنگ، رومن با مدرک حقوق، که از دانشگاه پاریس گرفته بود، و نیز با دیپلم زبانهای اسلاو که از دانشگاه ورسای دریافت کرده بود، به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. همچنین به عنوان سخنگوی هئیت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل ابتدا در نیویورک و سپس در لندن به فعالیت پرداخت. پس از اقامت در نیویورک به دلیل خستگی به مدت سه ماه کار را رها کرد و در سال ۱۹۵۶ به نوشتن رمان «ریشههای بهشتی» (Les racines du ciel) پرداخت. این داستان نخستین رمان وی بود که برندهٔ جایزهٔ گنکور (Prix des Goncourtt) شد.
طی این سالها وی دو بار ازدواج کرد. نخستین همسرش نویسندهای انگلیسی به نام لزلی بلانش بود. در سال ۱۹۶۳ از وی جدا شد و با هنرپیشهای به نام جین سیبرگ ازدواج کرد و مدت ۷ سال با او زندگی کرد. رومن زندگیش با سیبرگ را در کتابی به نام سگ سفید (۱۹۷۰،Chien Blancc) به رشته تحریر درآوردهاست. حاصل این زندگی مشترک پسری به نام دیهگو بود که مدتی را در اسپانیا با زن مدیری زندگی میکرد. زندگی پسرش و این خانم الگوی رومن برای نقشهای مومو و مادموازل رزا در رمان زندگی در پیش رو شد.
رومن در دوران زندگی سیاسیاش حدود ۱۲ رمان نوشت. به همین دلیل بسیاری از کارهایش را با نام مستعار مینوشت. نامهایی مانند: Fosco Sinibaldi ،Shatan Bogat ،Emile Ajar. مادامیکه با نام مستعار امیل آژار به نویسندگی میپرداخت، تحت نامی به عنوان رومن گاری نیز داستان مینوشت.
گَری فرم امری فعلی با معنای «به دنیا آمدن» در زبان روسی است. به همین دلیل رومن مدل آمریکایی شدهٔ این فعل را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد. البته این انتخاب تا حدودی به دلیل قهرمان رومن، گری کوپر بود.کلمهٔ آژار (تلفظ اصلی: آیار) نیز به لحاظ معنایی نزدیک به کلمهٔ گری است. این واژه در زبان روسی به معنای «ذغال سنگهای زنده» است که یک اصطلاح انجیلی و به مفهوم انوار الهی است.
وی دومین جایزهٔ گنکور را با نام امیل آژار به دلیل نوشتن رمان زندگی در پیش رو به دست آورد. وی تنها نویسندهای است که دو مرتبه موفق به اخذ این جایزه شده است. این جایزه تنها یک بار به هر نویسنده تعلق میگیرد. به دلیل اینکه وی این رمان را با نام مستعار نوشته بود برای دومین بار توانست این جایزه را دریافت کند و پسرعمویش پائول پالویچ، به جای وی این جایزه را دریافت کرد. رومن بعدها در کتابی به نام «زندگی و مرگ امیل آژار» (La vie et mort d'emile Ajar) حقیقت را فاش کرد.
وی همچنین فیلمنامه طولانیترین روز و نیز فیلمنامه قتل را نوشت و این فیلم را با بازی همسر دوم خود کارگردانی کرد.
رومن گری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلولهایی به زندگی خود خاتمه داد. وی در یادداشتی که از خود به جای گذاشته اینطور نوشتهاست «... دلیل این کار مرا باید در زندگینامهام (شب آرام خواهد بود ، (La Nuit Sera Calme, ۱۹۷۴۴) بیابید. در این کتاب او گفتهاست: «به خاطر همسرم نبود دیگر کاری نداشتم.» و همچنین نوشته است: واقعا به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ!
خدای ناپدیدشونده (زالموکسیس)
خشم و هیاهو
نويسنده:ويليام فالكنر
مترجم:صالح حسيني
خشم و هیاهو (به انگلیسی: The Sound and the Fury) رمانی از ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحبنظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را درمیان آثار فاکنر به خود اختصاص داده است.
خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجیبه ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت و یا بیاندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از سادهلوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده مییابیم.
عناوین داستانهای فاکنر اغلب ذهنی است و معنایی شخصی را برای خود دارد که به طور کامل نیز در رمان آشکار نمیشود. اما خشم و هیاهو در این کتاب کلیدی واقعی است، زیرا رمان با کشف این مضمون سروکار دارد که زندگی بیمعناست و این مضمون با ابیات شکسپیردر نمایشنامهٔ مکبث که میگوید: «زندگی قصهای است که توسط ابلهی روایت میشود، سرشار از خشم و هیاهو ولی پوچ» کاملاً هماهنگی دارد و همچنین با بخش نخستین داستان که شامل روایت بنجی است شباهت قابل توجهی دارد. بخش کونتین نیز پژواکی از عنوان رمان است. او فلسفهٔ مأیوسکنندهٔ پدر را آموختهاست که انسانها را صرفاً به شکل عروسکهایی ببیند که با خاک پر شدهاند.
در اين رمان، نوشته "ويليام فاكنر" (1896 - 1897) نويسنده آمريكايي، ماجراي سي سال از زندگي خانوادهي "كامپسون" كه در جنوب زندگي ميكنند بيان شده است. فاكنر در اين رمان، فساد جامعه پهناور در سرزمينهاي جنوب را وصف كرده است. "بنجي" يكي از پسران خانواده كامپسون، حالاتي غير عادي دارد و منظورش را با فريادهاي دلخراش بيان ميكند "كواتين"، پسر بزرگتر خانواده به گونهي ناخوشآيندي مجذوب خواهرش "كاري" است و اين دختر خود راي و هوسران دلدادهاي نيز دارد. كوانتين براي ادامه تحصيل به هاروارد ميرود. او كه فكري تيره و روحي غمگين دارد چندي بعد خودكشي ميكند. در اين هنگام خانواده، كادي را كه باردار شده شوهرش ميدهند. يك سال بعد، شوهر كادي او را از خود ميراند و كادي نيز دخترش را كه مانند دايياش "كوانتين" نام دارد. تنها و بيسرپرست رها ميكند. "جيسون" پسر دوم خانواده كه جواني حريص، متقلب و وقيح است، بعد از مرگ پدر و مادر، سرپرست خانواده ميشود و چون كينه خواهرش كادي را در دل دارد، دخترش كوانتين را آزار ميدهد و.....
داستانهای ماقبل تاریخ
يك رابطه خوب با حيوانات، درست زماني حاصل ميشود كه قادر به ارج نهادن به تفاوتهايشان باشيم: وقتي كه آنها را از خودمان دور احساس ميكنيم، وقتي كه فكر نكنيم به هر قيمتي بايد آنها را در قالبي انساني درآوريم. حتي پيشي داخل سالن هم كه فكر ميكنيم همه چيز را راجع به آن ميدانيم و اغلب به نظرمان قابل پيشبيني ميآيد، براي ما به صورت رمز و رازي است (مخصوصا آن هنگام كه وقت و بيوقت از ما غذا ميخواهد؛ و اينطور به نظر ميرسد كه صاحب يك ساعت دقيق است و دقتش به حدي است كه انتظار دارد وقتشناس باشيم). آلبرتو موراويا وقايعنگار دقيق و نكتهسنج اين رمز و راز بوده است. او در داستانهاي مربوط به حيواناتش، دقيقا از جايي شروع كرده كه در عين حال كه تمايل داشته فاصله و دوري بينشان حفظ گردد، خود را بسيار به آنها نزديك نموده و آنها را با چشمان بسيار تيزبين خود موشكافي كرده است.
درسگفتارهای ادبیات جهان (از حماسه گیلگمش تا هزارتوی بورخس)
پروفسور گرنت ال. وات، متخصص و صاحبنظر در آثار ويليام شكسپير، ادبيات انگليسي، ادبيات داستاني مدرن آمريكا، و مطالعات ميانرشتهاي است. او در اين اثر، با گزينش و تحليل شاهكارهاي ادبيات و شماري از آثار مهم ادبي، تاريخ ادبيات جهان را از آغاز تا امروز با شيوهاي دقيق و رويكردي نو، به شكلي فشرده تحليل و واكاوي كرده است. او در اين اثر، علاوه بر توجه به تجربههاي ادبي مشابه و مضامين نزديك يا مشترك آثار، به ناهماننديها و اختلافها و وجوه تمايز آثار ادبي جهان و نيز تاثيرگذاري و تاثيرپذيري ادبي در ادوار مختلف تاريخي عنايت داشته است.
دستیار
روبرت والزر
علیاصغر حداد
روبرت والزر (به انگلیسی: Robert Walser) (زاده ۱۵ آوریل ۱۸۷۸ - درگذشته ۲۵ دسامبر ۱۹۵۶) رماننویس، شاعر و مقالهنویس سوئیسی و از پیشگامان ادبیات مدرن و آوانگارد است. وی بر نویسندگان و متفکران برجستهای مانند فرانتس کافکا، والتر بنیامین، اشتفان تسوایگ،هرمان هسه و روبرت موزیل تأثیر گذاشته است. کافکا بارها آثار والزر را ستوده است و بسیاری او را حلقهٔ گمشدهٔ بین کلایست و کافکا میدانند. چنانکه روبرت موزیل دربارهٔ والزر مینویسد: «آثار کافکا حالت خاصی از سبک والزر است.»
اين اثر داستان جواني است كه به عنوان دستيار به منزل شخصي براي كار ميرود كه صاحبخانه مهندسي است كه ماشينهاي تبليغاتي اختراع ميكند.»
والزر يكي از نويسندگان مشهور سوييسي است كه گفته ميشود كافكا در «قصر» از او الهام گرفته است. اين نويسنده در ايران بسيار كم شناخته شده است.
دل تاریکی
نويسنده:جوزف كنراد
مترجم:صالح حسيني
دل تاريكي را بزرگترين رمان كوتاه قرن بيستم و واقعيت فرهنگي اروپا، محكوميتهاي روشهاي استعماري، سفر شبانه به دنياي ناخودآگاه، نمايش امپرياليسم مسيحي و... ناميدهاند. در دل تاريكي، كلمات بر گرد دايرهاي واحد ميچرخند، در كلمات ديگر مستحيل ميگردند و شبكهاي از تداعي معاني ايجاد ميكنند و بر اثر تداعيها همه تصاوير با هم مرتبط ميشوند. يگانه شدن تصاوير گوناگون، دنياي دل تاريكي را با دنياي اساطيري پيوند ميدهد. كنراد گفته است كه هدف او از نوشتن اين است كه خواننده را به شنيدن و حس كردن و خاصه ديدن وا دارد. البته در چنين شنيدن و ديدني لازم است كه گوش ببيند و چشم بشنود.
به نظر میرسد نویسنده در رمان دل تاریکی انسان را به چالش کشیده و این موضوع را بیان کردهاست که انسان بین خیر و شر حق انتخاب دارد. او میتواند با هیولای دربند درونی و بیرونی خود متحد شود و جامعهٔ انسانی را به تباهی بکشاند: «در آنجا آدم به چیزی نگاه میکرد که هیولاوار بود...» یا حتی میتواند بهخاطر دیگران از جان خویش بگذرد. آثار جوزف کنراد نشاندهندهٔ آگاهی عمیق و معنوی همراه با تکنیکهای ماهرانه داستاننویسیاند و دربرگیرندهٔ ابعاد مختلف جامعه انسانیاند. او همچون دانته که کمدی الهی را در قرون سیاه وسطی سروده رمان دل تاریکی را در اواخر قرن ۱۹۹ میلادی نوشت که دولتهای استعمارگر یا شرکتهایی نظیر شرکت جهانی آفریقا به بهانههایی چون ترویج تمدن، انتقال مدنیت و تزکیهٔ روح بومیان تحت عنوان زایر شروع به تاراج ثروت بومیان بهویژه در کنگو کردند. کتاب دل تاریکی در واقع سفرنامهای واقعی هم به اعماق ضمیر انسان و هم به مناطق جقرافیایی آفریقاست که در آن انسانها به گونهای ترحمآمیز یا بردهٔ جهالت خویشاند یا بردهٔ حرص و طمع. کنگویی که دارای منابع ارزان نیروی کار، معادن طلا، الماس،کولتان و... است متعلق به بومیانی بود که ویژگی اصلی فرهنگ آنها سادهانگاری و کجفهمی در زیباییشناسی است، آنچنانکه در آن دوره مهرهها و پارچههای رنگین را در مقابل جان حیوانات، عاج و مهمتر از همه آزادی خود و دیگران مبادله میکردند. متأسفانه در عصر کنونی نیز صدها آفریقایی هرساله براثر جنگ و قحطی جان خود را از دست میدهند که نزدیک به بیست و پنج درصد آنها زنان و کودکاناند. در این رمان برخی واژهها مانند رودخانه جایگاه ویژهای دارند. رودخانه دارای ویژگیهایی چون داشتن مبدأ، جاری بودن، رسیدن به مقصدی معین، حاصلخیزی اطرافش، پیچوخمهای مبهمش و گاه پیشبینیناپذیریاش است که همچنین نشانهای از چگونگی روح آدمی و دنیاست. دنیا گاه به روح به ما لبخند میزند و گاه دلمان را به درد میآورد. رودخانه زمانی همچون انسان آرامی است که از درون، روحش بیقرار است و آمادهٔ طغیان. رود گاهی سیلی ویرانگر میشود، همچون روح انسان دربند دیوهای طمع و قدرت. نکتهٔ اصلی اینجاست که پیجوخم رودخانه تابع طبیعت است، اما انسان داستان کنراد مانند مارلو که به نظر میرسد شخصیت اصلی داستان است بهدنبال داشتن روح کشف ناشناختهها از کودکی و خسته از ابتذالات روزمره و رسیدن به معرفت درونی، مسیر پرپیچوخم راه خود را برمیگزیند و با دانایی به ضمیر روشن میرسد. برخلاف او کسانی مانند کورتس بهعنوان شخصیت دوم داستان (البته بهظاهر، چراکه در واقع کورتس و مارلو هردو یکیاند) بهدنبال قدرت و ثروت با استفاده از توانمندیهایش با نژادپرستی در مغاک تیرهروزی خود دفع میگردد، نژادپرستی که مارلو مخالف آن است و یکی ار سیاهترین اعمال بشری محسوب میشود. اما همچون رود بیابان هم نقش ویژهای در این اثر دارد: «در آخر بود که وقوف یافت منتها بیابان از همان دم او را کشف کرده بود...»، «... بیابان هم آن را در میان گرفت...»، «... بیابان بر سر او دست کشیده بود...» و جایی که مارلو میگوید: «خیال میکنم بیابان چیزهایی را که خودش از آن خبر نداشت به گوشش خوانده بود...» در این داستان بیابان مظهر ابهام و تضاد است. گرمای روز و سرمای شب بیابان میتواند کشنده باشد، خصوصیات موجودات درونش مسحورکننده است و سرابش مانند بیخبری انسان طماع از ظلمت و جنایتهای اوست و شبهای پرستارهٔ کویر و مهربانی شبانگاهی ستارهها بازتابی از درخشش ستارههای ایثارگری انسان است.
دنیا زاد
دوبلینی ها و نقد دوبلینی ها
جیمز جویس
محمد علی صفریان و صالح حسینی
جیمز آگوستین آلویسیوس جویس (۲ فوریه ۱۸۸۲ دوبلین - ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ زوریخ) نویسنده ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان سده بیستم خواندهاند. تمام آثارش را نه به زبان مادری که به زبان انگلیسی مینوشت. اولین اثرش دوبلینیها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درونمایهای یگانه تلقی میکنند. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوهٔ جریان سیال ذهن مینوشتند. وی به ۱۳۳ زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.
این مجموعه که آغازگر آثار جویس نیز میباشد بصورت داستان های کوتاهی است که به صورت رئالیسم زندگی دوبلین را به تصویر می کشد اما این داستان ها در واقعیت امر بگونه ای طراحی شده اند که بیشتر از زندگی رئالیسم در دوبلین را به تصویر بکشند.در هر داستان جزئیات به گونه ای انتخاب و تدوین شده اند که مفاهیم نمادین تولید میکنند به همین دلیل کتاب "دوبلینی ها"در برگیرنده ی سرنوشت و زندگی تمامی بشریت هم میباشد. آخرین داستان دوبلینی ها بنام "مردگان"جزو دستنوشت اول نبود و بعدها توسط جویس به کتاب اضافه شد.
راهنمای کاربران مغز
جان جی ریتی
رضا امیررحیمی
کشفهای جدید، همراه با داروهای بهتر، نظریه های پژوهشی درباره طرز کار خود مغز پدید میآورند. اگر معدودی از این نظریهها حتی اندکی به حقیقت نزدیک شوند، شیوهی اندیشیدن به خودمان را برای همیشه تغییر میدهند. تماشاگر این چشم انداز رو به گسترش باید همان احساس بالبوا را داشته باشد، وقتی برای نخستین بار اقیانوس آرام را دید: هنوز معنای کامل چیزی را که در علوم اعصاب میبینیم نمیدانیم، اما میدانیم که به معنای آغاز عصر جدیدی است. اگر از منظر عصب پژوه مدرنی به خود بنگریم، نه تنها وسیله ای برای خودشناسی در اختیارمان قرار میگیرد، که جدید و الهام بخش است، بلکه در میان آنچه روانشناسان، انسانشناسان، زبانشناسان و فلاسفه از ابتدا گفتهاند نیز، به جای تضاد، وحدتی برقرار میشود. به ناگهان دنیای ما از مسطح به کروی تبدیل شده است! از آن جا که مغز در نهایت بانی شخصیت، فرهنگ، زبان، و خرد است، این وحدت نوظهور چندان حیرت آور نیست، اما به طرز شگرفی جدید است، چون فقط در این اواخر است که تحقیقات به ما امکان داده در مورد این که مغز واقعا چگونه کار میکند نظریه پردازی کنیم.
زندگی گالیله
نام نویسنده : برتولت برشت
نام مترجم : عبد الرحیم احمدی
اویگن برتولت فریدریش برشت (به آلمانی: Eugen Berthold Friedrich Brecht) (زاده ۱۰ فوریه ۱۸۹۸ - درگذشته ۱۴ اوت ۱۹۵۶)، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی با گرایشهای سوسیالیستی و کمونیستی بود.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.
داوري بيرحمانه گاليله درباره خود و آنچه در پايان كار درباره هدف واقعي علم ميگويد، دريچهاي به سوي نور ميگشايد. كوششي است براي پاسخ، پاسخي كه در سراسر نمايشنامه جستجو شده است. برشت فقط به طرح مسائل دل خوش نميكند، دست كم راهي به سوي جواب مينمايد و بذر امكانات گوناگون را در انديشه ما ميپاشد. به همين جهت تحول حوادث و آدمها با ختم نمايشنامه به پايان نميرسد. اين تحول سير شگفتش را در انديشه ما دنبال ميكند. خواننده يا تماشاگر، به شيوه معمول و قديم، با حادثه نميآميزد، مسخر نميشود، بلكه انديشهاش بيدار ميشود و نيروهاي فعالش به كار ميافتد و به جاي آنكه فقط گذرگاه احساسات گوناگون باشد، ميتواند بفهمد و تصميم بگيرد. تنها تجربه نمياندوزد، بالاتر از آن معرفت ميآموزد و ديد شگفتي در او رشد ميكند كه به گاليله بزرگ امكان داد حركات ستارگان را ببيند و قوانين حركت را كشف كند.
ژان باروا
به موازات آن بحثها، موضوع دیگری نیز در رمان مطرح می شود: قضیۀ دریفوس، محاکمۀ امیل زولا نویسندۀ معروف فرانسوی، واکنش ملت پرستانه و تعصّب آمیز و خشن تودۀ مردم نسبت به دریفوس و زولا که حتّی تا مرحلۀ حمله برای کشتن زولا پیش می رود. اما این نیز جلوۀ دیگری از برخورد عقاید و آراء است که در صحن دادگاه به صورت دادرسی و در کوچه و خیابان با هیاهو و خشونت بروز می کند.
« ژان باروا» یک سال پیش از شروع جنگ جهانی اول منتشر شده است و نویسنده با فراست تمام و تنها با شرح عقاید و آراء در هر دو زمینۀ دین و ملّت پرستی نشان داده است که: «شب آبستن است…».ژرمینال
امیل زولا
سروش حبیبی
ژرمینال (به فرانسوی: Germinal) سیزدهمین کتاب از مجموعهٔ خانوادۀ روگن ماکار است که در سال ۱۸۸۵ منتشر شد. این کتاب از مشهورترین آثار امیل زولا نویسندۀ فرانسوی (۲ آوریل ۱۸۴۰- ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲) است. موضوع کلی کتاب اعتصاب کارگران است: «قیام حقوق بگیران و فشار جامعه ای که در لحظهای از هم میپاشد، مبارزهٔ سرمایه و کار. اهمیت ژرمینال در این است که مهمترین مسئله قرن بیستم را به میان میکشد».
امیل زولا در کتابش این سوال را مطرح میکند که آیا انقلاب به پیش میرود و یا همانند بهار ِ باز میگردد و خود را تکرار میکند. این اثر به قدری قوی بوده که پس از مرگ مشکوک امیل زولا در ۱۹۰۲ بر اثر دود در مراسم تشییع وی هزاران کارگر فریاد میزدند : ژرمینال ژرمینال.
ساختار اسطورهای در داستان و فیلمنامه
نام نویسنده : کریستوفر وگلر نام مترجم : عباس اکبری
مبنای نظری کتاب ساختار اسطورهای در فیلمنامه، کتاب قهرمان هزار چهره نوشتهی اسطورهشناس معروف جوزف کمبل است. نویسندهی کتاب ساختار اسطوره در فیلمنامه آقای کریستوفر وگلر در ابتدا تحلیلگر داستان در استودیوهای فیلمسازی هالیوود بود و در زمانی که در مدرسهی سینمایی بو.اس.سی مشغول به تدریس بوده با آثار جوزف کمبل (قهرمان هزار چهره) آشنا میشود و در پی همین آشناییاش با اندیشه های کمبل به تجربهای متحول کننده دست مییابد. وگلر تجربیاتش را در جزوهای به نام «راهنمای به کارگیری قهرمان هزار چهره» جمعآوری میکند و آن را به دوستان همکار خودش و چند نفر از مدیران شرکت والت دیزنی نشان میدهد. پس از تدریس جزوهی راهنما در کلاس تحلیل داستان دانشگاه یو.اس.ال از واحد فیلمنامهنویسی استودیوهای مختلف هالیوود خواهان نسخهای از جزوه راهنما شدند. پس از این وگلر به نوشتن کتاب ساختار اسطوره در فیلمنامه پرداخت.
هدف وگلر از این کتاب شناخت عناصر داستان اسطورهای است. خواندن این کتاب به سوالاتی از این قبیل جواب میدهد: خواستگاه داستان ها کجاست؟ مفهوم آنها چیست؟ چرا به آنها نیازمندیم؟ مهمترین سوالی که در این کتاب به آن پاسخ داده میشود این سوال است که داستاننویسان داستان را چگونه تنظیم میکنند که مفهومی در بر داشته باشد؟ رمز این تجارت کهن چیست؟ قواعد و اصول تنظیم داستان خوب کدام است؟ وگلر با این اندیشه که تمام داستانها حاوی عناصر ساختاری مشترکاند که سر و کلهی آنها به نحوی جهانشمول در اسطورهها، قصهی پریان، رویاها و فیلمها پیدا میشود، کتابش را آغاز میکند. به اعتقاد او در همهی داستانهای ماجراجویانه و اسطورهها یک سری عناصر مشترک وجود دارد که طراحی داستان را هدایت میکنند. وگلر در این کتاب این عناصر را به ما میشناساند.
سربازان سالامیس
رمان سربازان سالاميس به سرگذشت رافائل سانچس ماساس، نويسنده اسپانيايي مليگرا و رهبر حزب فالانژ اسپانيا، در طي جنگ داخلي اسپانيا ميپردازد. اين رمان به بيست زبان منتشر شده و بيش از نيم ميليون نسخه از آن در جهان به فروش رفته است. از خاوير سركاس نويسنده اين كتاب، داستان كوتاه و مقالههاي متعددي به جا مانده است. او از سال 1989 استاد ادبيات اسپانيايي دانشگاه خرونا بوده است.
داستان سربازان سالاميس حول يك سوال اساسي متمركز است: چه چيزي يك قهرمان را ميسازد؟ آيا كسي مانند ماساس كه اوج خشونت و نياز به تغيير بنيادين را ميطلبد، اما هيچوقت حقيقتا براي آن نميجنگد قهرمان است؛ يا اين كه قهرمان بودن چيزي كاملا متفاوت است؟
سربازان سالاميس تاييدي است بر اهميت زندگي انسانها و نقش آنها در بزنگاههاي تاريخ. كتابي تاريخي با بهرهگيري از مستندات قوي و توصيفهاي زيبا و هوشمندانه از اخلاق و انسانيت.
سفر پرسش
سقوط پاریس
ایلیا گریگوریویچ ارنبورگ (به روسی: Илья́ Григо́рьевич Эренбу́рг) (به انگلیسی: Ilya Grigoryevich Ehrenburg) (زاده ۱۸۹۱ - درگذشته ۱۹۶۷) نویسنده و روزنامه نگار اهل شوروی.
وی در موقع تحصیل در دانشگاه، کمونیست شد و به زندان رفت. پس از آزاد شدن از زندان به شعر و شاعری پرداخت. در جنگ جهانی اول خبرنگار روزنامه «استوک اکس چینچ نیوز» پتروگرادگردید وموقع شروع انقلاب کبیر روسیه مجدداً به حزب کمونیست پیوست و در جنگ داخلی اسپانیا به آن کشور رفت و خبرنگار روزنامه «ایزوستیا» گردید. در سال ۱۹۴۰ به مسکو برگشت و جایزه ادبی استالین را گرفت.
رمانی رئالیستی نوشته شده در بحبوحه جنگ جهانی دوم درباره وقایع تاریخی و اجتماعی فرانسه در سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۰ – چهاردهم ژوئن ۱۹۴۰ (۲۴ خرداد ۱۳۱۹) واحدهای ارتش آلمان ناسیونال سوسیالیست وارد پاریس شدند و پس از عبور از خیابانهای این شهر در آنجا استقرار یافتند.
هیتلر قبلا اعلام کرده بود که اگر پاریس مقاومت نکند به آن آسیب وارد نخواهد ساخت و ژنرال هرینگ فرماندار نظامی پایتخت فرانسه این قول را پذیرفته و نظامیان را از شهر بیرون برده بود و بنابراین پاریس در جنگ جهانی دوم آسیب چندان ندید.
هیتلر پس از اینکه انگلستان و فرانسه بر سر لهستان به او اعلان جنگ دادند از دهم ماه مه ۱۳۴۰ تعرض به غرب را آغاز و پس از تصرف بلژیک و هلند نیروهای مشترک انگلستان و فرانسه را درهم کوبید و ۳۴۰ هزار تن باقیمانده آنان را در دونکرک محاصره کرد که با دادن ۶۴ هزار کشته و اسیر با بی نظمی بی سابقه ای تخلیه شدند.
پس از پیروزی در دونکرک، واحدهای آلمان که قبلا خط دفاعی ماژینو را شکسته بودند به سوی پاریس به حرکت درآمدند تا این شهر و ورسای را بگیرند و با تصرف ورسای قرارداد تسلیم آلمان در آنجا در پایان جنگ جهانی اول جبران شود. هیتلر تا زمان ورود نیروهای مسلح آمریکا به صحنه های جنگ در اروپا و شمال آفریقا با روزولت و دولت واشنگتن مناسبات خوب داشت و باور نمی کرد که آمریکا علیه آلمان وارد جنگ شود.
دولت واشنگتن با محاسبات دقیق از نیمه جنگ وارد آن شد تا ابرقدرت شود. این دولت همین کاررا در دوران جنگ جهانی اول کرده بود.
سنگنبشتهای برای گور یک جاسوس
سنگنبشتهاي براي گور يك جاسوس از جذابترين داستانهاي امبلر است و در ادبيات جاسوسي اثري كلاسيك محسوب ميشود. اين كتاب كه در ابتدا به صورت پاورقي در روزنامه ديلي اكسپرس چاپ ميشد جزء ده رمان برجسته تاريخ ادبيات جاسوسي به انتخاب مجله اينديپندنت است. امبلر با نبوغ منحصربهفرد و طنز استثنايي خود داستاني جذاب و پركشش را روايت ميكند كه در ميان آثار مشابه در گونه تريلر يك سر و گردن بالاتر ميايستد. به قول منتقد كتاب روزنامه واشنگتن پست: «كسي كه آثار اميلر را نخوانده باشد دلهره واقعي را تجربه نكرده است.»
سوء تفاهم در مسکو
نویسنده: سیمون دوبووار مترجم: مهستی بحرینی
مترجم دربارهی این کتاب چنین میگوید :
اين اثر يك داستان بلند صد صفحهاي است كه من مقدمهاي نيز بر آن نوشتهام. اين اثر را نميتوان در زمره آثار اتوبيوگرافيك دوبوار به حساب آورد. اين اثر مدتي پس از مرگ اين نويسنده فرانسوي و در بين دستنوشتههايش كشف و منتشر شده است. اين اثر همان تم و درونمايه هميشگي آثار دوبوار را دارد و مانند آثار ديگر قلمي پخته و منسجم دارد.
سیلویا بیچ و نسل سرگشته (تاریخچهای از حیات ادبی پاریس در دهههای بیست و سی میلادی)
داستان عشق سيلويا بيچ به شكسپير و شركا خوني است كه در رگهاي اين كتاب ميدود. اين داستان در نوامبر 1919 در پاريس شروع شد. در بيش از دو دهه پر نشيب و فراز، آن شركايي كه آنجا جمع ميآمدند سير ادبيات مدرن را تغيير دادند. سيلويا بيچ مركزي ادبي برپا كرد كه هنرمندان را از سراسر جهان به سوي خود ميكشيد، آن هم در دورهاي كه به قول آرچيبالد مكليش بزرگترين دوره نوآوري ادبي و هنري از زمان رنسانس بود.
سیاه برازندهی توست
شادی نامه کوتاه فرانسیس مکامبر و ۲۷ داستان دیگر (مجموعه داستان)
ارنست همينگوی
مترجمان: صالح حسينی - پويا رفويی - پرويز طالبزاده
ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
دنياي آثار همينگوي مشخصا خشن است و اغلب هم سبع، دنياي جنگ است و جنايت و ريخت و پاش و ميدان گاوبازي و رينگ بوكس و نخجيرگيري و ماهيگيري در درياي ژرف. نيز دنياي آثارش دنياي شكستخوردگان و ولگردان و مشتزنان حرفهاي مست و همجنسبازان و مستان و نويسندگاني كه استعداداشان را حرام كردهاند و اپراخواناني كه مستمعان هر چه دستشان ميآيد به آنان پرتاب ميكنند و گاوبازاني كه خود را باختهاند. دنياي آثارش دنياي ترس و نوميدي است - و اين نوميدي گاهي فلسفي است. دنيايي كه آدمي نميتواند معنايي در آن بيابد، دنياي عدم. پرسوناژ سنخي آثار همينگوي همواره زير سايه تباهي قرار دارد، و اين تباهي علاوه بر جنبه پيداي ملموس، جنبه دروني هم دارد كه همانا تباهي روحي و تباهي نفس است.
شازده احتجاب
نويسنده: هوشنگ گلشيری
شازده احتجاب توي همان صندلي راحتياش فرو رفته بود و پيشاني داغش را روي دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه ميكرد. يك بار كلفتش و يك بار زنش آمدند بالا. فخري در را تا نيمه باز كرد، اما تا خواست كليد برق را بزند صداي پاكوبيدن شازده را شنيد و دويد پايين. فخرالنسا هم آمد و باز شازده پا به زمين كوبيد.
شغل پدر
سرژ شالاندن با «شغل پدر» راهي براي فراتر رفتن از خويش يافته است. «شغل پدر» رماني نيست كه به ذهن استراحت بدهد؛ خواننده با آن فرياد ميزند، اعتصاب ميكند، توطئه ميكند. خواندن «شغل پدر» چنان دگرگوني عجيبي در خواننده ايجاد ميكند كه به طرز فراموشنشدني حس ميكنيد سرژ شالاندن از آغاز يك كيمياگر ادبي بوده است. زماني كه انسان سعي در رو در رو شدن و نگاه كردن به دوران كودكي خود را دارد به نهايت زيبايي دست مييابد. عجب كتابي است «شغل پدر»! در هر صفحه، خواننده را با فروتني سبك، شدت احساسات، و بازتابي زيبا از داستان، جذب ميكند تا زماني كه عدم واقعيت داشتن حقيقت را بپذيرد. «شغل پدر» داستاني نفسگير ميان دوران كودكي و دنياي فردي بالغ است، كه مابين آنها تعادل ايجاد ميكند. بهتر است آن را داستاني بين درام و كمدي بدانيم.
طاعون
نويسنده:آلبر كامو
مترجم:رضا سيدحسينی
طاعون (به فرانسوی: La Peste) رمانی است نوشتهٔ آلبر کامو که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. رمان از ردهٔ آثار اگزیستانسیالیستی شمرده میشود.نویسنده در مورد این اثر در نامهای به رولان بارت مینویسد:
در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بیگفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزههایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.
دو موضوع اصلي كتاب:
هیچانگاری
هیچانگاری که مشابه نیهیلیسم است، و در آن شخص میکوشد معنایی برای زندگی بیابد، بدون اینکه حاصلی برای کوشش بیابد.
تبعید و جدایی
تبعید و جدایی در دو شخصیت ریو و رامبر نمایان است؛ که هردو از زن مورد علاقهشان جدا شدهاند. این تبعید و جدایی همچنین در شهروندان گمنام دیگری نیز نمایان است که هنگام قرنطینه شدن شهر خود یا عزیزان آنها در بیرون از شهر بودند.
در كتاب طاعون آلبر كامو تصور ميكند كه بيماري همهگير طاعون شهر اران را در برگرفته است و از خلال دفتر خاطرات دكتر ريو يك نفر شاهد وقايع، خواننده را در جريان اين واقعه ميگذارد، از روزي كه موشهاي حامل ميكروب در همه گوشه و كنار شهر ظاهر ميشوند تا زماني كه بيماري طاعون در اين شهر كه از ساير نقاط دنيا جدا شده و ميليونها نفر سكنهي خود را از دست داده است، پايان مييابد. و كساني كه جان به سلامت بردهاند، زندگي عادي را از سر ميگيرند. طاعون داستاني است در عين حال واقعي و افسانهاي، يا بهتر بگوييم سمبوليك، در اين كتاب بيماري وحشتناك طاعون مظهر شر است، چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي.