آداب بی قراری
نويسنده:يعقوب يادعلی
شخصيت اصلي داستان، "مهندس كامران خسروي" است كه با همسرش "فريبا" اختلاف دارد، فريبا به خانهي پدرش در اصفهان رفته است و مهندس خسروي گاه به خاطرات گذشتهي خود و آشنايي با فريبا بازگشت ميكند و اكنون در انديشهي آن است كه در يك سانحهي رانندگي خودكشي كند او در اين ترديد به سر ميبرد و.....
آفرینش (رمان تاریخی)
داستان با سرگذشت شخصیتی خیالی به نام کوروش سپیدمه (به انگلیسی: Cyrus Spitama)، فرستادهٔ ایرانی هخامنشی در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، آغاز میشود. کسی که به همهٔ جهان آشکار آن دوران سفر میکند تا باورهای سیاسی و دینی ملتهای گوناگون آن زمان را مقایسه کند و بسنجد. این کتاب تصویری کلی از دوران آن روز (داریوش، خشایارشا و اردشیر) را به دست میدهد. کوروش سپیدمه نخستین سفیر ایران در هند، چین و یونان بودهاست و در این کتاب همزمان شما را با عقاید زرتشت، بودا، کنفسیوس و سقراط آشنا میکند.
آقای رویا
روبر پنژه
مهستي بحريني
روبر پنژه (به فرانسوی: Robert Pinget) زاده ۱۹۱۹ در ژنو، درگذشت ۱۹۹۷ بر اثر حمله قلبی، رماننویس و نویسنده فرانسوی بود که اصلیتی سوئیسی داشت. پنژه از سال ۱۹۴۶ ساکن پاریس شد و در سال ۱۹۶۰ میلادی ملیت فرانسوی را پذیرفت.
آثار او برنده جوایز متعددی از جمله فمینا و جایزه بزرگ ملی ادبیات شدهاند.
به گفته منتقدان، نوشتههاي پنژه پاسخي به درجه صفر نوشتار رولان بارت است. پنژه در تقابل با نظر بارت كه رمان را وسيلهاي براي نشان دادن ارتباطات اجتماعي و در پيوند با قصه ميدانست، روايت را قرار ميدهد. ربگريه درباره پنژه ميگويد كه او مبدع رماني است كه خود به خود ابداع ميشود. از بيانات خود پنژه نيز چنين مفهومي برميآيد. او ميخواهد خواننده آگاه باشد كه «كتاب پيش چشمش نوشته ميشود، با همه ترديدها، دودليها، سوداها و هيجاناتي كه نويسنده دستخوش آن است». پنژه هرگز مانند بسياري از نويسندگان در صدد نوشتن يادداشتهاي روزانه يا خاطرات خود برنيامد اما مجموعه «دفترها» كه آخرين نمود ذوق هنري او به شمار ميآيد، و به خصوص انتشار «آقاي رويا» در 1982، به منزله يادداشتهاي اوست و خود پنژه نيز هرگز انكار نكرده كه آقاي پنژه است كه به صيغه سوم شخص نوشته شده و هم از تخيل مايه گرفته است و هم از شرح حال.
آمریکایی
هنری جیمز (به انگلیسی: Henry James) (زاده ۱۵ آوریل ۱۸۴۳ - درگذشته ۲۸ فوریه ۱۹۱۶) نویسندهای آمریکایی - بریتانیایی بود. وی خالق آثاری همچون دیزی میلر، سفرای کبار و تصویر یک بانو است. وی یکی از چهرههای مهم ادبیات واقعگرایانه در قرن نوزدهم میلادی به شمار میرود.
رمانهای جیمز شکلی بدیع و کاملاً هُنری دارد. داستانهایش از ظرافت و استادی و هوشمندی و زیبایی و تنوع فراوان برخوردار است که ستایندگان و پیروان بسیار به دست آورد. جیمز را باید نویسندهای برتر از آمیختگی خصوصیتهای روحی و معنوی انگلیسی-آمریکایی دانست. وی در حال برگزیدن سرزمینی که از مثلث آمریکا-پاریس-انگلستان تشکیل میشد، تمدنی مختلط فراهم آورد و هر سه تمدن را در رمانهایش مورد تحلیل قرار داد. جیمز با تلاشهای ماندگار خود در تاریخ رماننویسی جهان مقامی برجسته یافت. آثار جیمز بازتاب تضاد و کشاکش زندگی آدمهایی که است که میان میل به تغییر در اثر مدرنیسم و حفظ سنتها و ارزشهای اشرافی خویش در نوسانند.
رمان آمریکایی در پاریس نوشته شد که برخورد یک آمریکایی را با محیط اروپا توصیف میکرد.
آیدا
افی بریست
توماس مان
هاینریش تئودور فونتانه (1819-1898) نویسنده و داروخانهچیِ آلمانی ــ از بزرگان مکتب واقعگرایی و خالق شاهکارهای عظیمی مانند رمانهای افی بریست و آقای اشتشلین ــ در شصتسالگی با نگارش رمان تاریخی خود بهنام پیش از توفان بهعنوان نویسنده شناخته شد.
رمان بلند افی بریست، شاهکار ادبیات واقعگراییِ آلمان که از روی سرگذشتی حقیقی بهنگارش درآمده، همردیفِ رمان بزرگِ مادام بواری، شاهکار گوستاو فلوبر، قلمداد میشود و تاکنون سرمشق بسیاری از نویسندگان از جمله گونتر گراس و توماس مان بوده است و داستان آن در مورد زندگی دختر جوانی است به نام افی که در نوجوانی بههمسریِ مردی میانسال و مشکوک بهنام گرت درمیآید...
اولیس جویس (عصاره داستانی)
نویسنده : هری بلامایزر و دیگران مترجم : منوچهر بدیعی
درباره اولیس، شاهکار جیمز جویس، در ایران مطالب بسیاری نوشته شده است؛ بدون اینکه این کتاب در ایران منتشرشده باشد. شاید این از نمونههای استثنایی در دنیای ادبیات است که درباره کتابی منتشرنشده و خواندهنشده این حجم مطلب (هم در قالب کتاب و هم در قالب مقاله) نوشته، ترجمه و نهایتاً منتشرشده است. البته بخشی از این توجه عجیب ناشی از کنجکاوی ای بوده که همواره نسبت به آن وجود داشته. این کنجکاوی بیدلیل هم نبوده، چراکه ما درباره کتابی صحبت میکنیم که شاهکار قرن نام گرفته. بهترین رمان نوشتهشده قرن بیستم که برخی باور دارند ادبیات را دو شقه کرده است: ادبیات قبل از اولیس جویس و ادبیات بعد از اولیس.
جدای از آثار مستقلی که درباره این کتاب نوشتهشده، بسیاری در نوشتههای خود مدام به این اثر ارجاع داده، و درباره آن داد سخن سر میدهند. اولیس برای خودش حکایتی شده است غریب، حکایت رمان خواندهنشدهای که خیلیها پزش را میدهند. اما واقعاً چند نفر در ایران هستند که این اثر دشوار را به زباناصلی (انگلیسی) یا به دیگر زبانها خوانده باشند؟ کتابی که در آنسوی مرزها کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است از عهدهی خواندن آن برنمیآیند، خیلی هنر کنند بخشهایی از آن را میخوانند، تورقی میکنند و ... . رمانی که اگر پیچیده است، پیچیدگیاش اطوار نیست، غنای زبان است و ظرافتهای بیشمار متنی که پر از ارجاعات تاریخی و اسطورهای ست با اشاراتی بجا به کتاب مقدس و فرهنگ دینی مسیحی.
حکایت انتشار اولیس در ایران نیز حکایتی است درازدامن و در نوع خود بسیار غریب. روایت است وقتی در سال ۱۳۷۲ منوچهر بدیعی این رمان سترگ را به فارسی برگرداند؛ ظاهرا نسخه ارائهشده به وزارت ارشاد توسط نشر نیلوفر، با جرحوتعدیلهای فراوان روبرو شد. ناشر پیشنهاد داد برای حفظ شأن رمان که شاهکار ادبیات قرن است، بخش های کوتاه شده را به زبان انگلیسی منتشر کنند که پذیرفته نشد و پرونده انتشار رمان بسته شد و فعلاً بعید به نظر میرسد که ایرانیها بتوانند اصل این کتاب را به زبان فارسی بخوانند. البته چندی بعد فصلی از رمان را که مشکل خاصی نداشت ناشر بهطور مستقل با پیوستهایی منتشر کرد. کتابی که بسیاری آن را خریدند. همین یکفصل محک خوبی بود برای اینکه نشان بدهد، خواندن این رمان دشوار کاری است کارستان، چون برخلاف استقبال نسبی از کتاب، محتوای آن واکنشی در محافل ادبی به دنبال نداشت. نکتهای که این احتمال را پیش میکشید که عده زیادی از عهدهی خواندن و درک همین یکفصل نیز برنیامدهاند!
بلافاصله پس از این ماجرا، کنجکاوی محافل ادبی درباره اولیس فروکش کرد. هرچند که ماجرای تازهای در حاشیه آن به وجود آمد. حاشیهای که حکایت از ادعای کم و کیف ترجمه اولیس توسط بدیعی را داشت. این حرفها البته در حد ادعا باقی ماند چند نفری هم بخشهایی از این رمان را بهصورت اینترنتی منتشر کردند که با اقبال چندانی روبرو نشد.
این روزها توسط نشر نیلوفر و به همت مترجم اولیس (منوچهر بدیعی) کتابی منتشرشده است که «اولیس جویس (عصاره داستانی)» نام دارد. اثری که از قضا خورند فضای ادبی کنونی است. کتابی که به اولیسنخواندهها کمک میکند که سر از کار اولیس دربیاورند! متن اصلی اولیس در زبان انگلیسی بیش از هزار صفحه است. بدیعی ترجمه این رمان را در چهار جلد آماده نشر کرده که این افزایش حجم به دلیل وجود پینوشتهای بسیار زیاد آن است که کمک میکند درک رمان آسانتر شود. رمان اولیس مملو است از اشارات و ارجاعات به اساطیر و نکات برآمده از فرهنگ و تاریخ اروپایی و کتاب مقدس که درک آنها برای مخاطب غربی انگلیسی زبان هم دشوار است چه رسد برای مخاطبانی از فرهنگی دیگر.
شاید برخی بر این عقیده باشند که چون اولیس منتشر نشده، چنین کتابی که اشاره به عصاره داستانی آن دارد به بازار آمده است. این سئوال با توجه به ضرورت پاسخگویی به کنجکاویهای فضای ادبیات داستانی ایران، موجه است. واقعیت این است که اگر اولیس منتشر هم شده بود، بعید بود تعداد زیادی از عهده خواندن آن برآیند! بنابراین باز هم وجود چنین کتابی از جنبههای گوناگون میتواند کمکحال علاقمندان این اثر باشد. به هر حال در شرایط فعلی، با در دست داشتن این کتاب، علاقهمندان ادبیات در ایران لااقل می توانند با اشراف و آگاهی بیشتر به ارجاع دادن به کتابی چون اولیس بپردازند.
بدیعی برای این منظور به سراغ سه کتاب رفته است که هر سه بهنوعی با چنین مأموریتی توسط هری بلامایزر، ماتیو هاجارت و دان گیفورد نوشتهشدهاند. اما کتابهای تألیف شده توسط این سه نویسنده که اغلب نیز برای استفادههای دانشگاهی بودهاند، برای استفاده مخاطب فارسیزبان نیازمند اصلاحاتی بودهاند. از همین رو بدیعی با استفاده از این سه کتاب، اثری تألیفی و ترجمهای را ارائه کرده است که برای مخاطب فارسیزبان کار آمد باشد. حاصل این ایده کتابی بوده که اینک توسط نشر نیلوفر وارد بازار شده است و همانگونه هم که قابل پیش بینی بود بهواسطه کنجکاویهای موجود در مورد اولیس، این کتاب با اقبال بسیاری نیز روبرو شده است.
بابای سیمون (و سی و یک داستان دیگر)
نویسنده : گیدومو پسان
انتخاب و ترجمه : فیروزه دیلمقانی
آنری رنه آلبر گی دو موپاسان (به فرانسوی: Henri René Albert Guy de Maupassant) (زادهٔ ۵ آگوست ۱۸۵۰-درگذشتهٔ ۶ ژوئیهٔ ۱۸۹۳) نویسنده فرانسوی است.
در سال ۱۲۲۹ خورشیدی در شاتو میروماسنیل بهدنیا آمد. او در کنار استاندال، انوره دو بالزاک،گوستاو فلوبر و امیل زولا یکی از بزرگترین داستاننویسان قرن نوزدهم فرانسه به شمار میآید. او در طول زندگی نسبتاً کوتاه ۴۳ سالهاش حدود ۳۰۰ داستان کوتاه و بلند، ۶ رمان و نیز ۳ سفرنامه، یک مجموعه شعر و مجلدی از چند نمایشنامه نوشت؛ ولی نقطه اوج کارهای موپاسان داستانهای کوتاه اوست که برخی از آنها از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان شمرده میشوند. موپاسان استاد نوعی از داستان کوتاه است که به قول سامرست موآم«میتوانید آن را پشت میز شام یا در اتاق استراحت کشتی نقل کنید و توجه شنوندگان خود را جلب نمایید.»
او تحت تأثیر ویکتور هوگو نخست اشعاری عاشقانه سرود. بعدها با لوئی بویه و گوستاو فلوبرآشنا شد و همراه آنها به بررسی آثار بالزاک پرداخت و پس از آن به شکل جدی به نویسندگی روی آورد.