مردی به نام اوه
فردریک بَکمَن
مترجم: حسین تهرانی
فردریک بَکمَن (1981) با رمانِ مردی به نامِ اُوِه به شهرتی استثنایی دست یافت. این رماننویس و روزنامهنگارِ جوانِ سوئدی بعد از انتشارِ این رمان در سوئد و آلمان به جهان معرفی شد. مردی به نامِ اُوِه داستانِ روزگار پیرمردی است کمحرف، سختکوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد همهچیز باید سرجای خودش باشد و فقط احمقها به کامپیوتر اعتماد میکنند. او سالها با قوانینِ سفتوسختش و همسرش که عاشقانه دوستش داشته زیسته و حالا انگار به آخر خط رسیده. تا اینکه یک روز صبح ماشینِ یک زنِ باردارِ ایرانی و شوهرِ خنگش که قرار است همسایهی او شوند کوبیده میشود به صندوقِ پستیاش و این آغاز ماجراست...
رمانِ بَکمَن روایتی است از برخوردِ دو جهان، برخوردی که به طنزی مداوم و تأثیرگذار میانجامد و باعث میشود مفهومِ کهنسالی و نوگرایی به شکلی دیگر برای مخاطب روایت شود. مردی به نامِ اُوِه رمانی است زنده و جاندار که بعید است بتوان از خواندنش صرفنظر کرد. رمانی که قرار است تا عمقِ جان مخاطبش رسوخ کند. یک سرخوشی مدام... به جهانِ اُوه خوش آمدید.
مردی به نام اووه
نام مترجم : محمد عباس آبادی
«مردی به نام اووه» داستان مردی است که از عالم و آدم طلبکار است و فکر می کند هیچ چیز سر جایش نیست، و شاید تا حدی هم حق دارد. او در 59 سالگی به تازگی همسرش سونیا را از دست داده و از کار بیکار شده است. زندگی اووه جایی دگرگون می شود که می فهمد با خانواده ای ایرانی-سوئدی همسایه شده و پروانه، مادر ایرانی خانواده، با حضورش در همسایگی این مرد سنتی سوئدی دنیایش را آرام آرام تغییر می دهد.
این کتاب اولین رمان فردیک بکمان، ستون نویس، وبلاگ نویس، و رمان نویس سوئدی متولد سال 1981 است که در سال 2012 به زبان سوئدی نوشته شد و در سال 2013 به انگلیسی ترجمه شد. تا به حال 500 هزار نسخه از این رمان در سوئد به فروش رفته و به 25 زبان ترجمه شده است.
مرگ ایوان ایلیچ
لف تالستوی
مترجم: حمیدرضا آتش برآب
ایوان ایلیچ، شخصیت اصلی داستان تولستوی، شخصی موفق در زندگی روزمره و کاری است ولی در زندگی شخصی دچار مشکلاتی است. البته این مشکلات به نوعی متأثر از موفقیتهای کاری وی است. او بنا به دلایلی که در کتاب ذکر شده دچار یک بیماری سختدرمان میشود. تولستوی در این کتاب از تمام قدرت خود برای به تصویر کشیدن روحیات و احساسات یک بیمار سختدرمان استفاده میکند. تولستوی روحیات یک چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش به بیماری تا لحظه خاموشی یا مرگ را به پنج مرحله تقسیم میکند. این مراحل پنجگانه عبارتند از: ۱-عدم پذیرش یا انکار، ۲-خشم، ۳-معامله، ۴ -افسردگی و ۵-پذیرش. ایشان تمامی این مراحل را به طور دقیق مورد بررسی قرار میدهد، از جمله توضیحات مختصری که در این ۵ مرحله ذکر شده را میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
مرحله انکار: تنها به مراحل اولیه یا رویارویی با بیماری محدود نمیشود، این مرحله با حرفهای پزشک معالج آغاز میشود. او از انکار یا عدم پذیرش به عنوان نوعی تسکین یا درمان استفاده میکند.
مرحله خشم: در این مرحله بیمار، دیگران را مقصر بیماری خود میداند. در داستان، ایوان ایلیچ ناراحتی خود را با آزار همسر و دیگر اطرافیان تسکین میدهد. او چنین میاندیشد که گویی او بیمار شدهاست تا دیگران سالم بمانند.
مرحله معامله: از بین مراحل پنجگانه این مرحله کوتاهترین مرحلهاست. بیمار با خود صحبتهایی مانند: ای خدا اگر فقط یک سال به من مهلت بدهی قول میدهم که مسیحی بشوم و... سعی در به تأخیر انداختن زمان مرگ دارد.
مرحله افسردگی: در این مرحله بیمار به عزای فرصتهای از دست رفته مینشیند، در این مرحله بیمار نیاز به تاریکی تنهایی دارد و در این تاریکی و تنهایی، خیال همه چیز را در سر میپروراند.
مرحله پذیرش: مرحله پذیرش، آخرین مرحله یک بیمار که تهی از احساسات میشود است. در این مرحله گویی درد از میان رفتهاست. در این مرحله، سکوت پرمعناترین شکل ارتباط است. در این مرحله، فشار دادن دست دوست، نگاهی سنگین و... پرمعناترین معانی را از ژرفای یک بیمار درحال مرگ به خواننده منتقل میکند.
مرگ با تشریفات پزشکی (آنچه پزشکی درباره مردن نمی داند)
روزهای واپسین عمرِ سالمندان و بیماران لاعلاج اغلب در آسایشگاهها و بخش مراقبتهای ویژۀ بیمارستانها میگذرد. پزشکان در این اوضاع درمانهایی را پیش میبرند که مغزهایمان را گیج و منگ میکنند و شیرۀ بدنهایمان را میکشند تا مگر شانس نصفهونیمهای برای زندهماندن به ما بدهند؛ و در آخر افسوس میخوریم که همان اتفاقی افتاد که نباید. پزشکی مدرن به چیزی جز درمان فکر نمیکند، اما مرگ درمان ندارد. این مسیر نهتنها بیماران و اطرافیانشان بلکه خود پزشکان را هم دچار بحرانهای روحی متعددی میکند. آتول گاواندی، جراح و نویسندۀ آمریکایی، در این کتاب داستانهای زیادی از بیماران و پزشکانی میگوید که گرفتار این موقعیتها بودهاند و سرانجام تسلیم مرگ شدهاند. گاواندی این تجربهها را بررسی میکند تا ریشۀ ناتوانی پزشکی مدرن در مواجهه با مرگ را بیابد و راههایی را به بیماران و پزشکان پیشنهاد دهد که چگونه نگاهی تازه به وظیفۀ پزشکی داشته باشند و روزهای واپسین را بگذرانند.
مرگ خانم وستاوی
تازهترین رمان مهیج روانشناختی از روث ور نویسندهٔ بریتانیایی رمانی روانشناسی معمایی است. بعضی از آثار او، ازجمله در یک جنگل تاریک تاریک و زنی در کابین ۱۰ دستمایهٔ آثار سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته است. این نویسندهٔ جوان را که از او با عنوان آگاتا_کریستی عصر حاضر یاد میشود در این رمان پرماجرا و پرکشش به تجربهای جدید دست زده است به طوری که در همین زمان کوتاه این اثر را بهترین اثر او نام دادهاند. هریت وستاوی نامهای غیرمنتظره دریافت میکند؛ ارثیة قابلتوجهی از مادربزرگش به او رسیده. مثل این است که دعاهایش مستجاب شده باشد. تنها یک مسئله وجود دارد: نامه اشتباه ارسال شده است. هال میداند مهارتهایی که در حرفة کفبینی به دست آورده کمکش میکند به پول برسد. او تصمیمی میگیرد که زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد، اما به محض اینکه فریبکاریاش را شروع کند دیگر راه برگشتی نخواهد داشت؛ یا باید ادامه دهد یا خطر از دست دادن همهچیز، حتی زندگیاش، را به جان بخرد...
مرگ در می زند
مرگ قسطی
نام نویسنده : لویی فردینان سلین
نام مترجم : مهدی سحابی
به زعم بسیاری، سلین یکی از بزرگترین نویسندههای تاریخ رمان است. نگاه او به دنیا بسیار سیاه، بیرحمانه و کالبد شکافانهاست. او با شجاعتی بینظیر پلیدیهای انسان عصر جدید را برملا ساخت و آینهای صادق در برابر او نهاد. همچنین نمیتوان از زبان او یاد نکرد. او نثری بسیار عامیانه داشت و از عباراتی که خود میساخت بسیار استفاده میکرد. او زبان معیار را زبانی زنده نمیدانست. او تمام تابوهای عصر خود را شکست و تأثیری عمیق بر نویسندگان پس از خویش گذاشت.
سلین در بارهٔ خودش کمتر حرف میزد و وقتی هم که در مورد خودش میگفت دروغ بود. یکی از دوستان سلین که در یکی از مصاحبههایش حضور داشته، میگوید که او از اول تا آخر به یک خبرنگار دروغ گفت و بعد از رفتن او نیز از دروغ گفتنش خوشحال شد. سلین جایی گفته: «حقیقت دردی است که هیچ وقت انسان را رها نمیکند و حقیقت این دنیا مرگ است. باید انتخاب کنی؛ مرگ یا دروغ. راستش را بخواهید شخصاً هیچوقت جرأت خودکشی را نداشتهام.» او در همهٔ آثارش ردی از شخصیتش به جا گذاشتهاست. مثلاً: در «سفر به انتهای شب»، قهرمان اصلی داستانش (فردینان) خود سلین است و قصه، ماجرای بخشی از زندگی خود اوست. فردینان داستان همانقدر بیحوصله، تند، بدبین و منزجر است که فردینان سلین. او هرگز عاقبت خوبی برای بشر متصور نبوده است و به همین دلیل سفر به انتهای شب را با لحنی اعتراضآمیز و تلخ نوشت. علاقهای هم که او را وادار به نوشتن این رمان کرد نیز نتوانست مانع از بدبینی او نسبت به بشر شود.
«مرگ قسطی» نیز به سبک کتاب قبلیاش نوشته شد. او در این کتاب دربارهٔ کودکی خود نوشت و باز لحن عامیانه و متفاوت ادبیات فرانسه را دچار شوک کرد. سلین در جواب به منتقدانش گفته بود: «من همانطوری مینویسم که حس میکنم... از من خرده میگیرند که بد دهنم و زبان بیادبانه دارم... از بی رحمی و خشونت دائمی کتابهایم انتقاد میکنند... چه کنم؟ این دنیا ذاتش را عوض کند من هم سبکم را عوض میکنم».
او در دو جنگ جهانی شرکت کرد و در یکی از آنها هم زخمی شده بود؛ بنابراین در تمام داستانهایش درست مثل یک پیر دنیا دیدهاست که برای بچهها قصه تعریف میکند. در عین حال نکتهٔ عجیب و منحصربهفرد حکایتهای او این است که هیچچیز دلچسب و معنا داری در داستانهایش نمیتوان پیدا کرد. شخصیتهای داستانش مدام در موقعیتهای پوچ قرار میگیرند و بیشتر آنها را مرگ به عجیبترین شکل ممکن غافلگیر میکند. نثرش، طنز تلخ و سردی است که در تمام حکایاتش جاری است و ماجرا را نه تنها تحملپذیر بلکه لذت بخش میکند ولی این لذت تا کمی بعد از داستان ادامه دارد و بعد از آن، ذات غمگین و افسردهٔ قصه خودش را نشان میدهد و خواننده را به سرزمینهای تاریک میبرد. همین است که طرفداران جدی ادبیات مدرن، سفر به انتهای شب را «انجیل افسرده» لقب دادهاند. این توافق تقریباً در تمام دنیای ادبیات وجود دارد که سلین نویسندهٔ توانایی است که سرگذشت عجیب و غریبش را حتی در کتاب «سفر به انتهای شب» تعریف کردهاست. او همهٔ نبوغ و خلاقیتش را در این کتاب به کار برد نبوغی که باعث شد نویسندههای فراوانی مثل ژان پل سارتر،ژان ژنه، ساموئل بکت، کورت وانگات، هنری میلر و چارلز بوکوفسکی آن را ستایش میکنند. حتی نقل قولی از چارلز بوکوفسکی هست که جایی گفته: «سفر به انتهای شب، بهترین کتابی است که در دو هزار سال اخیر نوشته شدهاست.»
مرگ کسب و کار من است
روبر مرل
مترجم : احمد شاملو
مرگ کسب و کار من است در واقع سرگذشت رودلف هوس است. او در کتاب رودلف لانگ نام دارد. چرا که کتاب کل داستان زندگی این جلاد نیست و فقط شامل بخش کاری وی و در بارهٔ چند سال پایانی زندگی اوست. سالهایی که فرمانده و مسئول اردوگاه آشویتس بود؛ و مسائل مربوط به زندگی شخصی او به کمک خلاقیت نویسنده و با نگاه بر زندگی اغلب نیروها ی نازی است. لازم است ذکر شود که در هنگام فرار او با اسم «فرانز لانگ» زندگی میکرد.
بخشی از یادداشت مترجم : در حقیقت این کتاب زندگی نامه یک جلاد مدرن است، و چارچوب زمانی آن وقایع تاریخی مسلمی است که در نیمه اول قرن حاضر بر اروپا گذشته. و سوای آنچه به صورت وقایع خانوادگی و برخوردهای شخصی قهرمان داستان عنوان شده هیچ چیز ان ساخته و پرداخته خیال بافی نیست؛ هر چند این وقایع فرضی نیز ـنچنان واقعی می نماید که محتمل است نویسنده، اساس آن را بر تحقیقاتی در زندگی خصوصی پاره ای از جنایتکاران نازی بنا نهاده باشد...
مرگ ویشنو
مرگ یزدگرد
مرواریدی که صدفش را شکست
مریخی
نام نویسنده : اندی وییر
نام مترجم : حسین شهرابی
رابینسون کروزوئه در قرن بیست و یکم اما این بار در سیاره ی مریخ.
مارک واتنی از خدمه ی دومین گروه فضانوردان ناسا است که بر سطح سیاره ی مریخ فرود آمده اند به دلیل وقوع توفان شدید در مریخ گروه مجبور میشود مریخ را در نهایت عجله ترک کند در این بین مارک آسیب میبیند و فضانوردان دیگر چون تصور میکنند او مرده رهایش میکنند و از مریخ میروند اما مارک زنده است و تا آمدن گروه بعدی فضانوردان چهار سال زمان مانده با این همه مارک کم تر ذاز یک سال جیره ی غذایی دارد و هیچ ارتباط مخابراتی هم با زمین ندارد حال او باید دست به هرکاری که میتواند بزند تا زنده بماند مریخی داستان قدرت هوش انسان است در برابر طبیعت بیگانه و دشمن خوی مریخ داستان تنهایی یک فرد و قدرت علم برای کمک به بشر مریخی مدت ها در میان پر فروش ترین آثار داستانی جهان جای گرفت و ریدلی اسکات کارگردان بزرگ امریکایی مشغول ساخت فیلمی از روی آن است.
ریدلی اسکات، پس از خواند کتاب تصمیم به ساخت فیلم گرفت و فیلم با اقبال گسترده منتقدان و جامعه علمی مواجه شد. پس از مدتها فیلمی که موضوعش تنها ماندن در سختترین شرایط بر سیارهای دیگر بود، توانست بهجای هراس از فضا دوباره روحیه و شوق کشف جهانهای نو را زنده کند و شور و هیجان کاوشهای فضایی را مقابل چشم مردم قرار دهد.
مزاح بیپایان
نویسنده: دیوید فاستر والاس
مترجم: معین فرخی
سال ۱۹۹۶، پیش از انتشار مزاح بیپایان، جامعهی ادبی آمریکا مهیای انتشار رمانی سترگ بود؛ رمانی جاهطلبانه که نویسندهی آن خودش هم فکر نمیکرد کسی آن را بخواند.
اما خواندند.
با وجود پیچیدگی نثر غنی آن، نوآوریهای بیشمار والاس و شخصیتهای متعدد، در عرض یک سال بیش از ۴۰۰هزار نسخه از آن به فروش رفت.
سال ۲۰۰۵ به فهرست ۱۰۰ کتاب برتر انگلیسیزبان مجلهی تایم، از سال ۱۹۲۳ تا آن زمان، راه پیدا کرد و والاسشناسی شاخهای جدی در تحقیقات دانشگاهی شد.
مزاح بیپایان کاوشی همهجانبه است دربارهی لذتها، وسواسها و گرههای روانی انسان، در آستانهی قرن بیستویکم.اثری است که بر شانههای هملت، برادران کارامازوف و اولیس میایستد، از سنت ادبی آمریکا بهره میگیرد و چنان بلند پرواز میکند که سایهاش، مثل اسلافش، تا نسلها بر خوانندگان و نویسندگان میماند.
*مجلهی تایم مزاح بیپایان را در لیست 100 رمان انگلیسیزبان برتر از سال 1923 تا 2005 قرار داد.
دیوید فاستر والاس متعلق به نسلی است که جوانیشان با هجوم رسانهایِ تلویزیون روبهرو شد؛ به همین دلیل در آثارش نگرانیِ مدام از تبدیل هنر به «سرگرمی» و عواقب آن به چشم میخورد. او در داستانها و جستارهایش به دنبال راهی است تا تعاملات انسانی را در دنیایی که همه چیز دست به دستِ هم داده تا انسانها منزوی شوند احیا کند. شاید همین پیشنهادِ رهاییبخش باشد که او را بهسرعت به نویسندهای تبدیل کرد با وجودِ نثر پیچیده، فرمهای رواییِ غریب و زبانِ غنیای که استفاده میکند، طرفداران پروپاقرصِ بسیاری دارد. او از خلال چیزی که «ادبیات جدی» مینامد، زوایایی از دنیا و انسان را هدف میگیرد که پیش از او نادیده مانده بودند، یا اینگونه حس نشده بودند.
مسئله ی اسپینوزا
نويسنده:اروين يالوم
مترجم:حسين كاظمي يزدي
اروین دیوید یالوم (به انگلیسی: Irvin David Yalom) (متولد ۱۹۳۱،واشینگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا) , روانپزشک هستیگرا (اگزیستانسیالیسم) و نویسنده آمریکایی است.
در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغالتحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تألیف کردهاست و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده رمانهای روانشناختی، به ویژه رمان مشهور وقتی نیچه گریست شهرت دارد.
شرم در جامعهي آمستردام قرن هفدهم كار رايجي بود. هر چند ماه يك بار، يك شرم اجرا ميشد و هر فرد يهودي بالغي چندين بار شاهد يك شرم بود، ولي جمعيت حاضر در 27 ژوئيه شاهد يك شرم عادي نبود. خانوادهي اسپينوزا براي همهي يهوديان آمستردام آشنا بود. پدر باروخ و همين طور عمويش اغلب در ماهاماد، هيئت حاكمهي كنيسه، خدمت ميكردند؛ و هر دوشان در قسمت مقدسان قبرستان دفن شده بودند. سقوط والا مقامترين افراد هميشه مردم را به هيجان ميآورد: وجه تاريك تحسين، تلفيق حسادت با نارضايتي از عادي بودن خود فرد است... نه تنها فرد مورد شرم كه دليل آن، جمعيت گردآمده در كنيسهي تلمود تورات را كنجكاو كرده بود: شايعات از نهايت سختگيري خبر ميدادند. بيشتر شرمها ملايم بودند و فقط جنبهي ملامت در معرض عام داشتند و در نتيجه چند روز يا چند هفته بيشتر طول نميكشيدند. در مواردي جديتر، مانند توهين به مقدسات، حكم طولانيتر ميشد ـ كه در يك مورد به يازده سال رسيد. اگر شخص اظهار ندامت ميكرد و مجازات تعيين شده را ميپذيرفت، امكان اعادهي حيثيت وجود داشت؛ ولي روز قبل از 27 ژوئيه شايعات از شرمي با سختگيرياي بينظير خبر ميداد...
مشرکی در خانواده پیامبر (داستان عاشقانه زندگی ابوالعاص و زینب دختر پیامبر)
این کتاب کوششی برای به تصویر کشیدن داستان واقعی رابطه عاشقانهای است که میان ابوالعاصبن ربیع و زینب، دختر پیامبر، وجود داشت. زینب جزو اولین کسانی بود که اسلام آورد، لیکن ابوالعاص، داماد پیامبر، برای سالیان سال ایمان نیاورد، مشرک باقی ماند و حتی با قریشیان به جنگ پیامبر نیز آمد. این کتاب میکوشد تا کشاکش میان «عشق و ایمان» در دل زینب و نیز نحوه رویارویی پیامبر با یک فرد مشرک خانوادهاش، و بالاتر از آن شیوه سلوک پیامبر را در مواجهه با پدیدارهای عشق و اخلاق نشان دهد. این کتاب همچنین خواهان است به همه، از جمله به خود مسلمانان یادآور شود که خود «تاریخ» و واقعیتهای تاریخی یکی از مهمترین و اصیلترین منابع معرفتی است. متاسفانه در جهان کنونی و در میان مسلمانان متاخر به دلیل رواج گرایشات فرقهای ، که بستر ساز زمینههای خشونتگرایی در خاورمیانه و عالم اسلام گردیده است، بزرگترین واقعیتهای تاریخی انطباق ندارد. فرقه گرایان بر باورهایی نهادینه شده و رسمی به نام دین و اسلام پافشاری مینمایند بیآن که به این امر توجه داشته باشند که آیا خود زندگی و سیره پیامبر و واقعیتهای تاریخی مویدی بر این باورهای رسمی و نهادینه شده هستند؟
معسومیت
آثار داستانی مستور تا امروز عبارتند از: بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان)، سه گزارش کوتاه دربارهٔ نوید و نگار، روی ماه خداوند را ببوس (رمان)، تهران در بعد از ظهر (مجموعه داستان)، استخوان خوک و دستهای جذامی(رمان)، من دانای کل هستم (مجموعه داستان)، رسالهای درباره نادر فارابی (رمان)،من گنجشک نیستم (رمان)، حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه (مجموعه داستان) و عشق روی پیاده رو.
مغازهی خودکشی
- نام نویسنده : ژان تولی
- نام مترجم : احسان کرمویسی
مغازهی خودکشی یک فانتزی سیاهِ تکاندهنده است که بعد از چاپ شدن در سالِ 2007، توجهِ فراوانی برانگیخت. رمانِ عجیبِ ژان توله (1953)، نویسنده و فیلمنامهنویسِ فرانسوی، هجوی است تمامعیار دربارهی مرگ و امید. رمان دربارهی یک دکانِ فروشِ ابزار و ادواتِ خودکشی است. همه جور خنزرپنزری در آن یافت میشود. از انواع سَم تا طنابهای دار، از انواعِ سلاحهای کمری مناسب برای انتحار تا ویروسهای کشنده. یک فروشگاه منحصربهفرد در زمان و مکانی نامعلوم. رمان گره خورده است به نامِ برخی از مهمترین چهرههای ادبی و هنری که خود را کُشته اند؛ میشیما، مرلین مونرو، ونسان ونگوگ و... تقاضا بسیار زیاد است، تا اینکه روزی پسری وارد این مغازه میشود و با خودش تحولی به همراه میآورد. این روند پیش میرود تا سطرهای پایانی کتاب که ناگهان ضربهای خردکننده به مخاطب وارد میشود، ضربهای که غیرقابل پیشبینی است...
رمانِ مغازهی خودکشی از درخشانترین آثارِ فانتزی سیاهیاست که در دو دههی گذشته در جهان و در این سبک نوشته شدهاست. حضور متراکمِ مرگ، تلاش برای ساختنِ امید به زندگی، نبردی نمادین و مملو از شوخیهای ظریف که در نهایت قرار است خواننده را میخکوب کند.
مغز اندرو
ترجمه: محمدرضا ترک تتاری
اندرو از جایی ناشناخته و با یک همکار ناشناس صحبت می کند، اندرو در حال فکر کردن است، اندرو صحبت می کند، اندرو داستان زندگی، عشق هایش و تراژدی هایی را که او را به این مکان و نقطه زمانی کشانده است، تعریف می کند. و همانطور که او اعتراف می کند، با کندن لایه های داستان عجیب خود، ما به این سوال می پردازیم که در مورد حقیقت و حافظه، مغز و ذهن، شخصیت و سرنوشت، درباره یکدیگر و خودمان چه می دانیم. این رمان پرتعلیق و پیشگامانه که با عمق روانشناختی و دقت غزلی بسیار نوشته شده است، صدایی برای زمانه ما ارائه می دهد - خنده دار، کاوشگر، شکاک، شیطنت آمیز، عمیق. «مغز اندرو» چرخشی شگفتانگیز و دستاوردی منحصربهفرد در قانون نویسندهای است که نثرش قدرت خلق چشمانداز خاص خود را دارد و موضوع بزرگش، به قول دون دلیلو، «دسترسی به امکان آمریکایی است، که در آن ساده است. زندگی ها آهنگ تاریخ را به خود می گیرند.»مقالات شمس
شمس الدین محمد تبریزی
ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی
مقالات شمس تبریزی، مجموعهای از سخنان و حکایات نغز و دلپذیر است که در دوران اقامت شمس تبریزی در قونیه(از سال ۶۴۲ تا ۶۴۳ و پس از غیبتی کوتاه از سال ۶۴۴ تا ۶۴۵ قمری) بر زبان وی جاری شده، و پس از او توسط مریدان مولانا جلالالدین محمد بلخی بهصورت یادداشتهایی پراکنده جمعآوری گردیدهاست. از گسیختگی و بریدگی عبارات و مطالب پیداست که این کتاب را شمسالدین خود تألیف نکرده بلکه همان یادداشتهای روزانهٔ مریدان است که با کمال بیترتیبی فراهم نمودهاند.
به نوشتهٔ بدیعالزمان فروزانفر: «میان مقالات شمس بامثنوی مولوی ارتباطی قوی موجود است و مولانا بسیاری از امثال و قصص و مطالب مقالات را در مثنوی خود مندرج ساختهاست.» محمد خدادادی کتابی با عنوان «بازتاب اندیشههای شمس تبریزی در مثنوی مولوی» نگاشتهاند و نتیجه گرفتهاند که بسیاری از گفتهها و اندیشههای مولوی در مثنوی معنوی، انعکاس سخنان و اندیشههای شمس تبریزی در مقالات اوست.
شمس خود ننوشتن خویش را این گونه توضیح دادهاست: «من عادت نبشتن نداشتهام هرگز؛ سخن را چون نمینویسم در من میماند و هر لحظه مرا روی دگر میدهد»
مطالب موجود در مقالات شمس را میتوان به چند بخش تقسیم نمود:
- شخصیت و زندگی و خانواده شمس
- رابطه شمس با مولانا
- قصهها و حکایات
- یادکردبزرگان
- آموزهها
شمس در ضمن سخنان خود، اشارات جالب توجهی دربارهٔ عارفان بزرگ معاصر و پیش از خود همچون بایزید بسطامی، جنید، شبلی، منصور حلاج، ابن عربی، شیخ اشراق، بهاءولد، اوحدالدین کرمانی و … و حتی خود مولانا داشتهاست که از جنبههای مختلف دارای اهمیت هستند.
مقصد من ستارگان
نويسنده: آلفرد بستر
مترجم: سعيد سيمرغ
مقصد من ستارگان (به انگلیسی: The stars my destination)، کتابی است نوشتهٔ آلفرد بستر در ژانر علمیتخیلی که اولین بار در چهار بخش در مجله گالاکسی منتشر شد. اولین بخش آن در نسخه اکتبر ۱۹۵۶ این مجله چاپ شد. داستان در سده بیستوچهارم میلادی میگذرد، زمانی که انسانها توانستهاند تمام منظومه شمسی و فراتر از آن را مسکونی کنند و گالی فویل، یک فضانورد ساده یک کشتی فضایی ترابری، به فکر انتقام از دشمنانش میافتد.
مکتب در فرایند تکامل
کتابِ مکتب در فرایند تکامل با عنوان فرعیِ «نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین»، ترجمهٔ کتاب «بحران و تثبیت در دوره تکوینی اسلام شیعی؛ ابوجعفر ابن قبه رازی و سهم او در اندیشهٔ شیعیِ امامی» است که در سال ۱۹۹۳ از سوی انتشارات داروین به قلم سید حسین مدرسی طباطبایی در شهر پرینستون منتشر شد.ظاهراً هاشم ایزدپناه کتاب را در همان سالها به فارسی ترجمه کرد و نسخههای کپیشدهٔ آن حتی در شهر قم دست به دست میگشت.
سرانجام ویرایش جدید این کتاب با ترجمه «هاشم ایزد پناه» و مقدمه جدید مولف در سال ۱۳۸۶ با مجوز وزارت ارشاد، به طور عمومی و رسمی منتشر شد و در صدر جدول کتابهای پرفروش قرار گرفت. آنچنانکه از چاپ اول در مهر ۸۶ به چاپ سوم در آذرماه ۸۶ رسید.
سید حسین مدرسی طباطبائی در مقدمه ویرایش جدید کتاب مینویسد:
اصل انگلیسی کتاب بدین گونه بیست سالی پیش ازاین، برای حال و هوایی دیگر و در پاسخ به نیازی در شرایط زمانی و مکانی و فرهنگی خاص تدوین شده بود. در آغاز بر این باور بودم که به خاطر همین مسائل جنبی مطرح شده در کتاب، برگردان فارسی آن سودمند نیست چه برخی از مباحث زمینه ساز تدوین آن در جوامع ما مطرح نبود و تحریک ساکن، موجبی نداشت. حتی وقتی کتاب به هر صورت در آمریکا ترجمه شد خوشدل بودم که در ایران جز چند نسخه بسیار معدود[زیراکس]، چیزی از آن در دسترس قرار نگرفت... بر سر هم، اکنون پس از گذشت سالها به نظر میرسد که دیگر آن ملاحظات پیشین، زمینهای ندارد.
مکتب های ادبی (۲جلدی)
«مکتب های ادبی» جامع ترین کتاب در مورد سبک های ادبی است که مرحوم رضا سید حسینی آن را نگاشته است. این کتاب دوجلدی که اینک به چاپ جلد اول بیستم و جلد دوم نوزدهم، رسیده است نخستین بار در فروردین ماه 1334 انتشار یافت و بعد از آن بارها تجدید چاپ و ویرایش شد.
سیدحسینی در مقدمه این کتاب آورده: “من این كتاب را در آغاز به عنوان راهنمای ساده و فهرست وار برای آشنائی با «ایسم» های گوناگون ادبی نوشته بودم به امید اینكه در آینده، اساتید متخصص و نویسندگان و محققان آثار كاملتری در این مورد ارائه كنند، اما چنین نشد و كتاب به عنوان یگانه منبع و حتی كتاب درسی درباره مكتب ها باقی ماند.”
رضا سیدحسینی متولد اردبیل (۲۲ مهر ۱۳۰۵ – ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸) نویسنده و مترجم ایرانی است. سیدحسینی همچنین سرپرست و عضو اصلی تألیف و ترجمهٔ مجموعهٔ شش جلدی «فرهنگ آثار» بوده است. از سیدحسینی تاکنون ۳۴ جلد کتاب منتشر شده است که میتوان به ترجمههایی از آندره مالرو، مارگریت دوراس، یاشار کمال، ناظم حکمت، ژان پل سارتر، آندره ژید، آلبر کامو، توماس مان، ماکسیم گورکی، بالزاک، جک لندن، چارلی چاپلین و… اشاره کرد.