سر بر روی شانه ها
... اتين با نگاه، دور شدن سبکبار و رقصان او را در روشنايي آبيرنگ و غبارآلودي که شانزهليزه را آکنده بود، دنبال کرد. خيلي زود شبح او در تودهي خزندهي گردشگران گم شد. اتين برگشت و به سرعت در خيابان به راه افتاد... چهرهها، تابلوها و بوقها، بين افکارش فاصله ميانداخت. اين تجربهي آخر همه چيز را ثابت ميکرد. او از هيچ چيز لذت نميبرد. با هيچکس هم به تفاهم نميرسيد. او خود را در موقعيتي مبهم در برابر کل دنيا ميديد. با شهامت کوشيد آيندهاش را تصور کند: اتين در سي سالگي، اتين در چهل سالگي، با زن و بچه، با شغل و يک شکم کوچک... خندهدار بود. با خود ميگفت: «من ماندني نيستم»...
سر کلاس با کیارستمی
پال کرونین
سهراب مهدوی
وقتی سخن از سینمای شاعرانه میرود، منظورم نوعی سینما است که خصوصیات شعر را در بردارد، که گستره بیان شاعرانه را طی میکند.قابلیتی دارد چون منشور، شکن و پیچی دارد، ماندگاری دارد، چون پازلی است که هنوز تمام نشده و به شما اجازه رمز گشایی میدهد تا تکههای مانده را هر جور که مایلید کنار هم بگذارید.
سراشیب طولانی
نیک هورنبی
ترجمه: فریما مؤیدطلوع
نیکولاس پیتر جان «نیک» هورنبای (Nicholas Peter John "Nick" Hornby) (زاده ۱۷ آوریل ۱۹۵۷ در ردهیل، ساری، انگلستان) رماننویس، مقالهنویس، ترانهسرا و فیلمنامهنویس اهل انگلیس است. او بیشتر برای دو رمان وفاداری بالا و درباره یک پسر شناخته شد. آثار هورنبای، بر موسیقی، ورزش، و ماهیت بیهدف شخصیتهای اصلی او، متمرکز شده است. کتابهای هورنبای بیش از ۵ میلیون نسخه در سراسر جهان تا سال ۲۰۰۹ به فروش رسیده است.
سرانجام انسان طراز اوین: فروریختن توهمات
سوتلانا الکسیویچ
مهشید معیری و موسی غنی نژاد
سوتلانا الکسیویچ (روسی: Светлана Александровна Алексиевич؛ اوکراینی:Світлана Олександрівна Алексієвич; ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در ستانیسلاو ) نویسنده وروزنامهنگار اهل بلاروس است. وی در سال ۲۰۱۵ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.آکادمی سوئد وی را بهدلیل روایات چندصدایی، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست، شایستهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات دانستند. بدینترتیب، آکادمی سلطنتی نوبل سوئد سووتلانا الکسیویچ را برندهٔ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ میلادی اعلام کرد. وی نخستین نویسندهٔ بلاروس است که موفق به دریافت این جایزه شدهاست. وی همچنین در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جوایزی همچون جایزه صلح کتابفروشان آلمان و جایزه مدیسی شدهاست.
منتقدان، آثار ادبی او را سرشار از بازتاب روحیهٔ شهروندان روسیه پس از فروپاشیاتحاد جماهیر شوروی میدانند.
سرای هادس(جلد چهارم قهرمانان المپ)
ريك ريوردان
ثمين نبي پور
ریک ریوردان داستان های قهرمانان المپ را نخست به عنوان قصه های وقت خواب برای دخترش تعریف می کرد اما اکنون این داستان ها در میان پرطرفدارترین رمان های فانتزی قرن بیست و یکم جای گرفته اند.
هیزل سر تقاطع ایستاده است. او و خدمه ی کشتی آرگودو می توانند با مجسمه ی آتنای پاکدامن به خانه بازگردند و جلوی سرگرفتن جنگ میان کمپ دورگه ها و ژوپیتر را بگیرند، یا به نبردشان برای یافتن سرای هادس ادامه دهند، دروازه های مرگ را باز کنند، دوستان شان را از تارتاروس نجات دهند و جلوی بازگشت هیولا ها به جهان فنا پذیران را بگیرند. هر مسیری که انتخاب کنند، باید زودتر دست به کار شوند، چون فرصت شان رو به پایان است.
مجموعه ی قهرمانان المپ داستان عشق ها، شکست ها و فدارکاری هاست. هفت دورگه، الهه ای انتقام جو و ارتشی از هیولای بی رحم و نامیرا بازیگران این مجموعه ی پنج جلدی هستند.
سرباز خوب
سرباز خوب، داستانی از عشق است؛ رمان مربوط به سال ۱۹۱۵ میباشد که توسط نویسنده انگلیسی فورد مادوکس فورد، نوشته شده است. این کتاب قبل از جنگ جهانی اول نگارش شده است. داستان رمان، روایت کننده سرگذشت ادوارد شبرهام، سربازی است که داستان ازدواج او و دو دوست امریکاییاش را بیان میکند. رمان توسط شخصیتی به نام جان داول روایت میشود؛ یکی از شخصیتهای اصلی که خراب شدن روابط میان او و همسرش، موضوع اصلی داستان میباشد.
همچنین، رمان با استفاده از تعدادی فلاش بک به گذشته و بدون ترتیب زمانی روایت میشود؛ تکنیکی ادبی که بخشی از نگاه پیشگامانه فورد به مکتب ادبیات امپرسیونیسم را نشان میدهد. درواقع فورد برای روایت داستان از ابزار راوی نامعتبر، به منظور تاثیر بیشتر استفاده کرده است. راوی نامعتبر در واقع در انتهای داستان حوادثی را بیان میکند که با حوادثی که شخصیتهای اصلی داستان تعریف کردهاند، متفاوت میباشد؛ و واقعیت وجودی احساسات و شخصیت افراد رمان را بازگو میکند. رمان به طور کلی، مبتنی بر حوادثی از فساد و زندگی شخصی خود فورد میباشد. نام اصلی رمان “غم انگیزترین داستان” بوده است، اما بعد از شروع جنگ اول جهانی، ناشر تقاضای عنوان جدیدی برای کتاب مینماید.
تضاد میان ظاهر و واقعیت، از مضامین مهم رمان میباشد. هیچ کس در سرباز خوب، واقعاً کسی که ادعا میکند، و یا فردی که خواننده تصور میکند، نیست. برای مثال، ادوارد، یک سرباز خوب، قابل اعتماد و راستگو نیست؛ فلورانس، همسر متین و وفاداری نیست؛ لئونورا یک زن عادی، درستکار و عاری از هر عشق یا احساس نیست. رمان واقعیت بخشیدندوال به تصوراتش را به تصویر میکشد، در این جهت که ظاهر افراد، واقعیت وجودشان نیست. در سال ۱۹۹۸، کتابخانه مدرن، در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان قرن بیستم، رمان سرباز خوب را در رتبه ۳۰ قرار داد. در سال ۲۰۱۵ نیز این کتاب مجددا در لیست حضور داشت و در رتبه ۱۵ قرار گرفت.
سربازان سالامیس
رمان سربازان سالاميس به سرگذشت رافائل سانچس ماساس، نويسنده اسپانيايي مليگرا و رهبر حزب فالانژ اسپانيا، در طي جنگ داخلي اسپانيا ميپردازد. اين رمان به بيست زبان منتشر شده و بيش از نيم ميليون نسخه از آن در جهان به فروش رفته است. از خاوير سركاس نويسنده اين كتاب، داستان كوتاه و مقالههاي متعددي به جا مانده است. او از سال 1989 استاد ادبيات اسپانيايي دانشگاه خرونا بوده است.
داستان سربازان سالاميس حول يك سوال اساسي متمركز است: چه چيزي يك قهرمان را ميسازد؟ آيا كسي مانند ماساس كه اوج خشونت و نياز به تغيير بنيادين را ميطلبد، اما هيچوقت حقيقتا براي آن نميجنگد قهرمان است؛ يا اين كه قهرمان بودن چيزي كاملا متفاوت است؟
سربازان سالاميس تاييدي است بر اهميت زندگي انسانها و نقش آنها در بزنگاههاي تاريخ. كتابي تاريخي با بهرهگيري از مستندات قوي و توصيفهاي زيبا و هوشمندانه از اخلاق و انسانيت.
سرچشمه
سرچشمه عنوان رمانی از دن براون نویسنده آمریکایی است که در ماه اکتبر سال 2017 منتشر شد. ژانر این رمان مهیج، داستان معمایی و علمی-تخیلی است. این رمان ادامه های رابرت لنگدان استاد نشانهشناسی مذاهب و نمادشناسی از دانشگاه هاروارد است که اینبار وقایع آن در اسپانیا رخ می دهد. رمان سرچشمه پنجمین رمان دن براون با محوریت ماجراجویی های رابرت لنگدان محسوب می شود که با کتاب فرشتگان و شیاطین آغاز و سپس به ترتیب در کتابهای رمز داوینچی، نماد گمشده ودوزخ دنبال شده است.
سرچشمه
سرچشمه (به انگلیسی: The Fountainhead) رمانی است به قلم آین رند نویسنده روس-آمریکایی که نخستین موفقیت ادبی بزرگ او بود. هوآرد رورک، قهرمان این رمان، معمار جوان فردگرایی است که ساختمانهای مدرنیستی طراحی میکند و از سازش با طبقه حاکم معماران که حاضر به پذیرش نوآوری نیست، سر باز میزند. رورک تجسم چیزی است که رند انسان ایدهآل میدانست، و تقلای او منعکس کنندهٔ این باور رند است که فردگرایی از جمعگرایی برتر است. این کتاب، در حقیقت یک بیانیه فلسفی است که در قالب یک رمان تحریر شدهاست. این رمان را مینا شریفی ثابت به فارسی ترجمه، و نشر آبی آن را منتشر کردهاست.
همانطور که آین رند بیان میکند، موضوع فردگرایی در مقابل جمعگرایی است، نه در سیاست، بلکه در روح مردان. این کتاب در مورد تضاد بین کسانی است که برای خود فکر می کنند و کسانی که به دیگران اجازه می دهند بر زندگی آنها مسلط شوند.
سرچشمه، رمانی از آین رند، منتشر شده در سال 1943. سرچشمه که شرحی از فلسفه ضد کمونیستی نویسنده از «ابژکتیویسم» است، از مبارزات معمار نابغه هاوارد رورک - که گفته میشود بر اساس فرانک لوید رایت ساخته شده است - میگوید، در حالی که او با میانهگرایی سازگارانه روبرو میشود. . در دنیای رند، سرکوب خلاقیت فردی بزرگترین شرارت است. روارک به خاطر عقاید غیر انطباقگرایانهاش از مدرسه معماری اخراج میشود، اما او بینتیجه دیدگاهاش را دنبال میکند.
آبژکتیویسم در مقابل سوبژکتویسم به کار میرود در دیدگاه فلسفی عینیت گرایی که شامل فیلسوفهایی میشود که معتقدند عالم واقع در جهان خارج از ذهن انسان است. در برابر آن ذهنیت گراییست که معتقد است همه چیز در ذهن انسان معنا می یابد و در جهان خارج به خودی خود معنایی وجود ندارد این فلسفه در نهایت به نهیلیسم منجر میشود و بعدها دو مکتب ابزوردیسم و اگزیستانسیالیسم به واسطه پاسخ دادن به نهیلیسم پدید آمدند.
عینیگرایی (به فرانسوی: Objectivité) بیطرفی محقق در فرایند تحقیق و دوری از ارزشها و گرایشهای فردی در بازگویی و واکاوی رویدادها است. ناظر عینیتگرا کوشش میکند تا جهان را مستقل از ذهن خود مشاهده کند و بر این باور است که، فقط و فقط یک حقیقت جدای از نحوهٔ برداشت و تفکر انسان وجود دارد.
در میان فلاسفه ایرانی ابن سینا و ملاصدرا با دو دیدگاه متفاوت به نحوهٔ شناخت عینی انسان از جهان پرداختهاند.
سرخ سفید
مهدی یزدانیخرم
«سرخِ سفید» سومین رمانِ «مهدی یزدانیخُرّم» (1358) است. رمانی که از یک باشگاهِ ورزشی کوچک در خیابانِ شانزده آذرِ تهران سالِ 1391 آغاز میشود و میرود به دیماه سالِ 1358. دهها داستان و روایت در این تکهی زمانی اتفاق میافتند که به نحوی باهم ارتباط پیدا میکنند. میگويد که چطور یک کشیش یونانیِ آزادیخواه در برفِ تهرانِ آن سال در هوای شهری نفس میکشد که مهاجمِ تیمِ بلاتکلیفشدهی تاجِ تهران مبهوت روزگار است و اینکه چرا جنازهی نخستوزیرِ اعدامشده هنوز دفن نشده و در پزشکی قانونی باقی مانده و فروشندهی کتابهای جلدسفیدْ عاشقِ یک متخصص زنانِ ممنوعالکار شده است… رمان استخوانهای رضاخان را در جایی از تاریخ کشف میکند که مخاطب شگفتزده میشود، همانطور که یکی از بازماندگان دودمان صفوی در دفترِ مهدی بازرگان شاهد رقم خوردنِ تاریخ است. این میان مبارزههای پانزدهگانهی یک رزمیکارِ جوان است که دو زمان را بههم میدوزد. اویی که برای گرفتنِ کمربند مشکی ناچار میشود موضوعِ یک روز سرد و برفی شود در دیماه سال 1358… و این تازه شروعِ احضارِ ارواحِ رهاشده بر آسمان است… روزی که با بخارِ یک خشکشویی شروع میشود و تند و بیوقفه پيش میرود…
اولاش بُخار بود …
بُخاری که از دیوارهی جوی آبِ روبروی خشکشویی با شتاب میزد بیرون و در سرمای هوای یکی از روزهای هفتههای پایانی بهمن ماهِ سالِ ۱۳۹۱ در خیابانِ شانزدهِ آذر متلاشی میشد … بُخاری که سالها بود از خشکشویی روبروی باشگاهِ ورزشی قدیمی خیابانِ شانزده آذر بیرون میآمد، کمی روی هوا معطل میماند و بعد یکهو محو میشد و مردِ جوانِ تنومندی که نشسته بود روی سکوی روبروی بخارها چشم میانداخت به جایی آن طرفِ شیشهی دکانِ خشکشویی تا دوباره اتوی بزرگ تکانی بخورد و بُخارِ تازه را با زور بریزد توی لولهای که از زیرِ سنگفرشهای
سرخ و سیاه
نام نویسنده : استاندال
نام مترجم : مهدی سحابی
استاندال رمان را به آینه ای تشبیه کرده که در جاده ای در حرکت است. گاهی آبی آسمان ها را منعکس می کند و گاهی گل و لای و چاله های جاده را... سرخ و سیاه، شاهکار او، به بهترین وجه نشان دهنده ی این نقش رمان است. آنچه در این اثر زیربنایی ادبیات غرب ترسیم می شود فقط سرگذشت جوانی از آغاز قرن نوزدهم فرانسه در گرماگرم توفان هایی سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه انسانی غوطه ور در تاریخ است. سرخ و سیاه شاید اولین کتابی است که شخصیتی از توده ی مردم را در یک چشم انداز پهناور تاریخی، همراه با کاووش عمیق روانی مطرح می کند. از همین روست که ژولین سورل، قهرمان کتاب، از یک نوجوان جاه طلب روستازاده به یک شخصیت نمونه ادبیات جهانی بدل شده است. همچنان که اسلوب و خواست استاندال است. سرگذشت این جوان بر زمینه ای تاریخی ترسیم می شود که دقت و موشکافی نویسنده، و پایبندی اش به کمال واقعگرایی، آن را به وقایع نگاری نیمه مستند تاریخی شبیه می سازد.
استاندال نویسندهای است رئالیست و توانا که سبکی بسیار خشک و عاری از تکلف دارد. رومانتیکهای هم عصر او به هیچ وجه پی به زندگی پر احساسی که در بین آثار او موج میزد نمیبردند و او را نویسندهای بی ارج میدانستند، ولی او علیرغم قضاوت احمقانه و ناشی از تعصب آنان همچنان به نوشتن ادامه میداد. خودش میگفت: «من برای مُشتی خواص مینویسم، حرفهای مرا در سال ۱۸۸۰ خواهند فهمید.» اتفاقاً همینطور هم شد زیرا در آن ایام (تقریباً سال ۱۸۸۰) پی بردند که این نویسنده توانا چه حساسیت و روشن بینی عجیبی داشته و چگونه از دنیا و مافیها - یعنی از عالم خارج - بریده و به سیر و سیاحت درون انسان پرداخته و در تجزیه و تحلیل روان آدمی حتی از جزئیات نیز غافل نبوده و در این راه وظیفهای خطیر را به نحوی احسن انجام داده و به حق لقب «کاونده قلب آدمی» برازنده اوست. استاندال یکی از نظریه پردازان ادبی و هنری قرن ۱۸ و ۱۹ اروپا نیز میباشد. علت جاودانی شدن رمانهای محدود او را صداقت خاص ادبی و هنری اش میدانند. او خود میگوید: «نویسنده بزرگ باید از صفر شروع کند و خوانندگان خاص خود را بیابد.»
سرخ و سیاه
عظمی عدل (نفیسی) فرزند یوسف خان مکرمالملک (عدل) و همسر حبیب نفیسی (مدرس مدرسه عالی تکنیکوم و موسس دانشگاههای علم و صنعت و مازندران) است. او تحصیلات فارسی و فرانسه خود را از مدرسه ژاندارک تهران آغاز کرد. پس از اتمام آن به مطالعه ادبیات ایران و آثار نویسندگان فرانسه پرداخت. وی از مترجمان صاحب ذوق به شمار میآمد.
بانو عظمی گذشته از زبان فرانسه به زبان انگلیسی نیز آشنایی داشت. از میان مهمترین ترجمههای او میتوان به «جامه پشمین» اثر هانری بوردو، «داستانهای دوشنبه» اثر آلفونس دوده، «سرخ و سیاه» اثر استاندال و «عشق سوان» اثر مارسل پروست، اشاره کرد. در پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد نیز گفتوگوهای مفصلی با او انجام شده است.
سرزمین مامورهای مخفی (داستانهایی از پشت دیوار برلین)
سرزمینهای گرگ و میش
سرزمین اکتبر
نام نویسنده : ری برادبری
نام مترجم : شهریار وقفی پور
کشوری که همیشه آخر سال است.کشوری که تپه هایش خود مه و رودخانه هایش خود ابر آلودگی است،آن جا که ظهرش تند گذر است و شفق و شبش پا سفت کنان؛و نیم شبش نمیگذرد.این کشوری است برآمده از سرداب ها،زیر سرداب ها،خاکه زغال،کمدها،زیر شیروانی ها و پستوها این کشوری که مردمش خزان وارند تنها افکار سرد از ضمیرشان میگذرد.مردمش میگذرند با راه پیمایی های میان تهی با صدای که انگاری رگبار میزند.
سرزمین بی حاصل
سرزمین بیحاصل یا سرزمین هرز شعری از تی. اس. الیوت است که از مهمترین شعرهای قرن بیستم بهشمار میرود.
تی. اِس. اِلیوت با نام کامل توماس استرنز الیوت (به انگلیسی: Thomas Stearns Eliot) (زادهٔ ۲۶ سپتامبر ۱۸۸۸ – درگذشتهٔ ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۵) شاعر، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی-بریتانیایی بود. او با آثاری چون «سرزمین هرز» (۱۹۲۲) و «چهار کوارتت»(۱۹۴۳)، رهبر جنبش نوسازی شعر و شاعری بهشمار میرفت. سبک بیان، سرایش و قافیهپردازی وی، زندگی دوبارهای به شعر انگلیسی بخشید. انتشار «چهار کوارتت» الیوت، او را به عنوان برترین شاعر انگلیسیزبان در قید حیات در زمان خود، شناساند و در سال ۱۹۴۸، نشان «مِریت» و جایزهٔ نوبل ادبیات را از آن خود کرد.