جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم عظیمترین جنگ تاریخ بشریت است. زیادهخواهیهای رهبران فاشیست قوای محور (آلمان، ژاپن و ایتالیا) زمینهساز اتحادی شد که چهار کشور انگلستان، امریکا، روسیه، فرانسه (متفقین) را به مقابله با آنان واداشت. آتشی که با تجاوز آلمان به لهستان شعله کشید، در پی هجوم متهورانۀ هواپیماهای ژاپنی به پایگاه دریایی امریکا در پرل هاربر، اقیانوس آرام را به صحنۀ آتشبازی بیمانند و هراسناکی تبدیل کرد که فرجام آن پرتاب دو بمب هستهای و فروپاشی امپراتوری ژاپن بود. آلمان تا آستانۀ فتح روسیه پیش رفت اما تقدیر بهگونهای رقم خورد که “ورق برگشت” و هیتلر را در آستانۀ دستیابی به رؤیاهای دورودرازش ناکام گذاشت. متفقین بهاتکای منابع انسانی و مالی و تسلیحاتی افزونتر، بر قدرت اراده و توان صنعتی رقیب برتری یافتند تا دنیا از کابوس سلطۀ فاشیسم، غارت و نسلکشی رها شود.
جنگ دوم (۲ جلدی)
داستان غم انگیز ما از درون یک بیمارستان کوچک و دورافتاده موسوم به بیمارستان پومرانی آغاز می شود. این بیمارستان در زمان جنگ جهانی اول، درمانگاه بسیاری از زخمیان، مجروحین و مصدومین جنگ بوده و در همین بیمارستان بود که مرد افسانه ای و عجیبی بستری شد. روز 11 نوامبر سال 1917 بود که یک سرجوخه آلمانی را با وضعی نزار و پریشان به وسیله برانکار به این بیمارستان منتقل کردند. حال او سخت پریشان، نفسش نامنظم، قلبش کند و وضع عمومیش شدیدا مختل بود به طوری که هیچیک از پزشکان امید نجات این سرجوخه آلمانی را نداشتند. او در بحبوحه جنگ و ستیز به وسیله گازهای سمی که در جنگ اول بسیار استعمال می شد، مسموم گشته بود ولی قضاوقدر مقرر ساخته بود که این مرد زنده بماند و روزی مسیر تاریخ را عوض کند. این سرجوخه لاغر و باریک اندام که از فرط ناتوانی حتی قادر نبود که حرف بزند کسی جز آدلف هیتلر نبود.
جنگ دوم جهانی (۲جلدی)
داستان غم انگیز ما از درون یک بیمارستان کوچک و دورافتاده موسوم به بیمارستان پومرانی آغاز می شود. این بیمارستان در زمان جنگ جهانی اول، درمانگاه بسیاری از زخمیان، مجروحین و مصدومین جنگ بوده و در همین بیمارستان بود که مرد افسانه ای و عجیبی بستری شد. روز 11 نوامبر سال 1917 بود که یک سرجوخه آلمانی را با وضعی نزار و پریشان به وسیله برانکار به این بیمارستان منتقل کردند. حال او سخت پریشان، نفسش نامنظم، قلبش کند و وضع عمومیش شدیدا مختل بود به طوری که هیچیک از پزشکان امید نجات این سرجوخه آلمانی را نداشتند. او در بحبوحه جنگ و ستیز به وسیله گازهای سمی که در جنگ اول بسیار استعمال می شد، مسموم گشته بود ولی قضاوقدر مقرر ساخته بود که این مرد زنده بماند و روزی مسیر تاریخ را عوض کند. این سرجوخه لاغر و باریک اندام که از فرط ناتوانی حتی قادر نبود که حرف بزند کسی جز آدلف هیتلر نبود.
جنگ طولانی: اعراب و اسرائیل
نویسنده: ج. بایربل
مترجم: ابوطالب صارمی
در سال ۱۹۴۸ میلادی قیومیت بریتانیا بر فلسطین در روز «۱۴ مِی» پایان یافت و در همان روز کشور اسرائیل رسماً اعلام موجودیت کرد. درست فردای آن روز، ارتشهای کشورهای عربی و گروه زیادی از چریکهای داوطلب عرب به محدوده کشور تازه تأسیس اسرائیل از چند جبهه حمله بردند و جنگ استقلال اسرائیل از ماه مِی ۱۹۴۸ تا ژوئیه ۱۹۴۹ به طول انجامید که نهایتاً به شکست اعراب منتهی شد. جنگ اکتبر ۱۹۷۳ در میان جنگهای اعراب و اسرائیل نقطه عطف مهمی بشمار میآید. این جنگ نشان داد چنانچه نقشهای فراگیر به خوبی طراحی و اجرا شود، شکست دادن ارتش اسرائیل امکان پذیر است. کتاب حاضر توصیفی از وقایع و روابط بین اعراب و اسرائیل از سال ۱۹۴۶ به بعد را بدست میدهد. کوشش نویسنده بر آن بوده که تا حد امکان از نظر اوضاع نظامی و اجتماعی و سیاسی به این بررسی بپردازد. شاید تدوین و نحوه پرداخت مطالب این کتاب با تمایلات و روح خواننده ایرانی سازگار نباشد. اما مترجم از آنجا که تلاش بر آن داشته است که ترجمهٔ دقیق و امین ارائه دهد ، نخواست تا نظر خود را در آن اعمال دارد.
جنگهای ایران و روم
جنگهای ایران و روم
جنگهای دوره صفویه (تاریخ نظامی ایران)
جهان های گمشده
كنجكاوي هاي كساني كه در پي آثار بازمانده از زمانهاي گمشده و از ياد رفته مي گشتند و آنها را به دست مي آوردند، در صد سال اخير رفته رفته بصورت علمي مستقل و مفصل درآمد كه باستان شناسي نام گرفت. به كمك باستان شناسي، اكنون پرده از روي بسياري از اسرار تاريخ برداشته شده و رازهاي شگفت آشكار گشته است.
کاوندگان جهان مردگان
بخش اول : یونان باستان
بخش دوم : در سرزمین فراعنه
بخش سوم : بابل و نینوا
بخش چهارم : قلمرو جدید و قدیم تمدن مایا
جهان هخامنشیان
چای نعنا (سفرنامه و عکسهای مراکش)
منصور ضابطيان
مراكش دروازه آفريقاست و نزديكترين كشور آفريقايي به اروپا. مراكش زماني مرا وسوسه كرد كه در جنوب اسپانيا فيلم ميساختم و وقتي در كوچه پس كوچههاي گرانادا قدم ميزدم، احساسي از خويشاوندي با مردم آن منطقه داشتم. ايرانيها مراكش را چندان نميشناسند. در همه اين سالها مراكش جزو كشورهايي بوده كه ايرانيها كمتر به آنجا رفت و آمد داشتهاند. حتي تا همين چند سال پيش هم ويزايي براي رفت و آمد صادر نميشد. ريشه اختلافها شايد به سالهاي اول انقلاب برگردد، زماني كه ملك حسن، پادشاه مراكش، محمدرضا پهلوي را پس از سقوطش در تهران در رباط پناه داد. از همان موقع بود كه ملك حسن هم مثل ملك حسين، پادشاه اردن، و انور سادات، رييس جمهور مصر، رفت توي ليست سياه و 35 سال طول كشيد تا فراموشي تاريخ به داد برقراري ارتباط مجدد بين مردم دو کشور برسد.