کیمیاگر
کیمیاگر تلاش های یازده ساله نویسنده برای رسیدن به اکسیر جوانی است. ولی پس از قبول شکست در یافتن اکسیر جوانی، مسئله برای نویسنده به امری نمادین تبدیل می شود و حاصل آن کتاب پیش رو. حاصل این غوغا و تلاش بدانجا ختم می شود که اکسیر را باید در روح خود بیابیم؛ فقط هنگامی حقیقتی را می پذیریم که نخست در ژرفای روحمان انکارش کرده باشیم. نباید از سرنوشت خود بگریزیم، زیرا دست خداوند بی نهایت سخاوتمند است.
گذشته چراغ راه آینده
كتاب «گذشته چراغ راه آینده است» كه اینك چاپ ویراسته آن به خوانندگان ارائه مىشود، بىتردید در میان كتابهاى سیاسى مربوط به دوره تاریخ 1331-1320 از منابع یگانه و منحصر به فرد بهحساب مىآید، تا سالیان همگان بر این تصور بودند كه این كتاب نگاشته سازمانى سیاسى و كار گروهى است، اما امروز مىدانیم كه این اثر نگاشته مردى فرهیخته، تاریخنگار و فروتن است كه گوشه گرفته و دوست دارد كه كماكان پوشیدهنام بماند و اسمش زینتبخش اثرش نگردد، نویسنده با حوصلهاى شگرف و قابل ستایش تمام نشریات، روزنامهها، اعلامیهها و بیانیههاى دوره مورد نظر را بهدقت كاویده و با گزیدهگرایى تلاش كرده با بهرهجویى از این منابع پرتوى بر این دوره بیندازد. تردید نیست كه این اثر نیز همانند هر كار پژوهشى دیگر خالى از نقایص و مبرا از عیب و كاستىها نیست، مثلا عدم توجه نویسنده به حوزههاى اجتماعى و فرهنگى این دوران دوازده ساله و تأثیرات تحولات سیاسى این سالها بر این حوزهها بهویژه در حوزه تفكر و اندیشه كه موجب اوجگیرى ادبیات رئالیسم سوسیالیستى از ادبیات دوره استالین در ایران شد، هرگز مورد توجه نویسنده قرار نگرفته، از سویى تأثیرات فرهنگى بر تحولات سیاسى نیز چندان مورد نظر صاحب اثر نبوده، تكیه بیش از حد كتاب بر منابع روزنامهاى و مجلات، اگرچه شاید دلیل آن كمى منابع مكتوب یا شفاهى بوده است. در خلال كتاب بهخوبى آشكار مىشود كه نویسنده گرایش یا تمایلاتى به اندیشههاى چپ دارد و اگرچه در بخش عمدهاى از كتاب با سیاستهاى اتحاد جماهیر شوروى آن روز در ایران همسویى نشان مىدهد و لاجرم به تأیید سیاستهاى حزب توده نیز مىپردازد، اما آنجا كه روشهاى اپورتونیستى حزب توده و پیروى بىچون چرا و چشمبسته این حزب از همسایه شمالى آشكار مىشود، جانب انصاف وبىطرفى تاریخنگارى را رعایت و به نقد سیاستهاى شوروى و حزب توده مىپردازد.
گرسنه
ترجمه احمد گلشیری
نویسنده این کتاب برنده جایزه نوبل ادبیات سال 1920 است . این رمان، داستان فلاکت یک نویسنده است.
توماس مان او را از نسل فئودور داستایوسکی و نیچه میدانست. هامسون در ادبیات روانکاوانه همراه با تکنیکهای جریان ناخودآگاه و تکگویی درونی که بعدها در آثار جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف ظاهر شدند، پیشگام بود.
در «گرسنه» شاهد پرسه زدن مردي در كوچه و خيابان هاي شهر اسلو هستيم، مردي كه با كمترين چيزي سير مي شود، به نوشتن و پيدا كردن جايي براي خوابيدن مشغول است، به اطرافش نگاه مي كند و با لحن طنز و ساده اش با خودش حرف مي زند و بعد از گرسنه شدن، دوباره به دنبال غذا مي گردد. بعد از آن با كامل كردن نوشته هايش مي خواهد پولي به دست بياورد تا بتواند زنده بماند. راوي رمان گرسنه كه با پرسه زدنش در شهر اسلو هميشه با چند نفر خاص مواجه مي شود، هيچ وقت از نگاه ديگران خارج نيست و دائم خودش را زير ذره بين آدم هاي اطرافش مي بيند و به دنبال چاره يي است كه خودش را براي آنها موجه جلوه دهد. او كه حتي در اوج گرسنگي و فقر حاضر مي شود لباس هايش را گرو بگذارد تا براي پيرمردي كه از او طلب پول كرده پولي فراهم كند، دائم بايد براي رفتارش و حضورش در مقابل ديگران جوابگو باشد. در واقع حضور ديگران دليلي مي شود تا او به اعماق وجود خود برود و خود را از احساس گناهي مبهم تبرئه كند.
گزیده اشعار فریدون مشیری
گزیده غزلیات شورانگیز شمس تبریزی
اکثر غزلیات مولانا به هیچوجه آنگونه که بعضی از تذکره نویسان پنداشته اند اشعاری نیست که در فراق شمس الدین گفته باشد چرا که هر چند تعداد قابل ملاحظه ایی از آنها بعد از (واقعه شمس) و به یاد او نظم شده است تعداد زیادی از آنها نیز قطعاً مربوط به دوران وصال اوست، چنانکه از افلاکی بر می آید که حتی یک بار به شمس گفته اند مولانا هزارها غزل به نام تو ساخته است و خود دیوان هم نشان می دهد که پاره یی غزل ها در اوقاتی نظم شده است که شمس هنوز در قونیه بوده است...
گل جهنمی
آلپر جانی گز در رمان گل جهنمی از زبان کودکی که مانند کودکان دیگر بزرگ نمیشود و رشد نمی کند نوری بر پیکره زندگی رازآلود می تاباند تا در میان سایه ها به جست وجوی معنای زندگی برآید. راوی داستان، در پی سرنخهایی از زندگی پیرامون خود، رازهایی از خاکستر و ویرانه های زندگی کشف می کند که در پس ملغمه ای از عشق و نفرت و مرگ مدفون شده اند.
واژه ها، سکوتها، آهنگ ها، پشیمانیها، سوگندها، خیانت ها، خندهها، اشکها، شادیها، ناامیدیها و چهره ها، بیش از هر چیز چهره ها. شما میدانید از چه سخن می گویم. عشق ها خاکستر میشوند، پدرها می میرند و قصه ها به پایان می رسند. کسی باید باشد تا ویرانه ها را از نو بسازد، برای همین است که همه بچه ها رشد می کنند و بزرگ می شوند، جز یکی؛ کسی که سایه اش را از دست میدهد، خود به سایه تبدیل می شود.
لالایی
ليلا سليماني
مترجم : ابوالفضل الله دادي
لیلا سلیمانی (به فرانسوی: Leïla Slimani؛ به عربی: ليلى السليماني؛ متولد ۳ اکتبر ۱۹۸۱) یک نویسنده و روزنامهنگار مراکشیتبار اهل فرانسه است. او در سال ۲۰۱۶برای رمان لالايي (به فرانسوی: Chanson douce) جایزه گنکور را دریافت کرد.
لیلا در رباط مراکش متولد شد و در ۱۷ سالگی برای مطالعه علوم سیاسی و مطالعات رسانه در دانشگاه پلی تکنیک به پاریس رفت. او پس از فارغالتحصیلی به طور موقت به عنوان یک بازیگر شروع به کار کرد اما بزودی وارد کار روزنامهنگاری شد.
لیلا سلیمانی در سال ۲۰۱۴ اولین رمان خود «در باغ غول» (فرانسوی: Dans le jardin de l'ogre) را به چاپ رساند که دو سال بعد با رمان مهیج روانشناسی لالايي (به فرانسوی: Chanson douce) پی گرفته شد. این رمان با فروش بیش از ۷۶٬۰۰۰ نسخه ظرف سه ماه، به سرعت تبدیل به یک کتاب پرفروش حتی قبل از دریافت جایزه گنکور شد.
سلیمانی شهروندی فرانسه و مراکش را داراست.
رمان «لالايي» داستان واقعی یک پرستار بچه از جمهوری دومینیکن است. در رمان وی به اتهام قتل دو کودک در نیویورک در سال ۲۰۱۲ میلادی، دو کودکی از آنها پرستاری می کرد، در آستانه محاکمه قرار دارد.
لینمارا عشق و آرزو
کاترین گاسکین نویسنده رمان های عاشقانه، ایرلندی-استرالیایی بود. در 1929 به دنیا آمد و وقتی سه ماهه بود، خانواده اش به سیدنی استرالیا مهاجرت کردند. نخستین رمانش، این بهشت دیگری است ، در پانزده سالگی نوشت و دو سال پس از آن منتشر شد. وقتی دومین رمانش ، برای هم سال، را منتشر کرد به لندن رفت. این جابجایی، برای او موفقیت های بیشتری را همراه داشت. سه گانه پرفروشش را نوشت و پس از آن با انتشار اثر دیگری به جمع نویسندگان با مخاطب میلیونی وارد شد. بر پایه مشهورترین اثرش در استرالیا سریالی تلویزیونی ساخته شد. در پی این موفقیت ها، برای ده سال به منهتن نیویورک رفت و پس از آن به ایرلند و سپس به سیدنی بازگشت و در نهایت به علت سرطان تخمدان در سن هشتاد سالگی درگذشت.« لینمارا عشق و آرزو» ماجرای عشق و شور است نیکول که با مادر مهاجر روسش در آمریکا زندگی می کند و در مدرسه ای مذهبی درس می خواند در آستانه ی شانزده سالگی پی به راز زندگی مادرش و به دنبال آن زندگی خودش می برد که تمام جهانش را دگرگون می کند. نیکول که تنها بازمانده یک خانواده ثروتمند انگلیسی است به وسیله وکیل خانواده از ثروت بسیار زیادش مطلع می شود، اما شرط به دست آوردن این ثروت جدایی نیکول از مادرش آنا است. آنا نیکول را رها می کند، و نیکول به انگلستان می رود و به جمع اشرافی انگلستان جایی که روزگاری مادرش هم در آنجا داستانی عاشقانه داشت وارد می شود و ماجراهایی جذاب و عاشقانه و خواندی شکل می گیرد.
مادونایی با پالتو پوست
نام نویسنده : صباح الدین علی
نام مترجم : مهلا منصوری
این رمان که در سال 2015 در ترکیه به چاپ صدو بیستم رسیده و عنوان پرفروشترین اثر ادبی ترکیه را به خود اختصاص داده، ماجرای عشق خیالی یک مرد به تصویر تابلویی در پاریس را روایت میکند. این مرد که سراسر زندگیاش پر از شکستهای گوناگون است، بعد از مدتی با نقاش این تابلو آشنا و به او علاقهمند میشود.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «کتاب داستانی با دو وجه متفاوت است. ابتدا روایت کارمند یک شرکت از همکاری پا به سن گذاشته است، راوی میکوشد با او رابطهای دوستانه برقرار کند و از این راه به زندگی او راه یابد. بخش دوم این کتاب خاطرات دستنوشت کارمند پیر است، روایتی عاشقانه از زندگی روزگار جوانی او در آلمان، پایان کتاب حیرتبار و تکان دهنده است. این اثر در ترکیه با استقبال شگفتی رو به رو شده و در سال 2015 میلادی بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.»
در بخشی از این رمان که نویسنده به شرح روزگار جوانی او در آلمان میپردازد، میخوانیم: «بین نامههای پدرم فاصله افتاد و من بدون آنکه به یاد آورم که چرا به برلین آمدهام، به زندگی ادامه میدادم. سه روز در هفته از معلم سالخوردهام زبان یاد میگرفتم و بقیه روزها در موزهها و گالریهای تازه افتتاح شده میگشتم و هنوز صد قدم مانده به پانسیون، بوی کلم را حس میکردم.
بعد از گذشت چند ماه مثل سابق دلتنگ و خسته شدم. کم کم شروع به خواندن کتاب کردم. با گذشت زمان بیشتر از مطالعه خوشم میآمد. بعد از مدتی این عادت در من زیاد شد. اعتیاد به مطالعه پیدا کردم. توی رختخوابم دمر میخوابیدم، کتاب را جلویم و یک لغتنامه قطور هم کنار دستم گذاشته و ساعتها به همان شکل میماندم و غرق مطالعه میشدم. بعضی وقتها هم حال لغتنامه را نداشتم و تا سرنخی از جمله میگرفتم، رد میشدم. انگار دنیای جدیدی برایم باز شده بود…»
مترو
در یک روز آفتابی بهاری، دوشنبه، 20 مارس 1995، پنج عضو فرقهی اوم شینریکیو با سارین، گازی سمی و بیستوششبار مرگبارتر از سیانور، به متروی توکیو حمله کردند. این یک حملهی تروریستی هولناک به یک سیستم رفت و آمد عمومی بود و قربانیان بیشماری داشت.
هاروکی موراکامی، مهمترین رمان نویس معاصر ژاپن، برای درک دلایل و ابعاد فاجعه با قربانیان و بعد با اعضاء فرقهی اوم مصاحبههای متعددی انجام داد و حاصل کارش را در این کتاب گردآورد. او با کسانی صحبت کرد که در روز واقعه مانند هر روز دیگر زندگی شان از خانه بیرون آمده بودند تا با مترو به سر کار بروند و قربانی سارین شدند. به روایتهای کارکنان مترو و پزشکان معالج و خانوادههای قربانیان درگذشته گوش داد. بعد به سراغ اعضاء فرقهی اوم رفت تا حرفهای آن ها را بشنود و ببیند انسانهایی که به دنبال آرامش و غنای معنوی بودند، چطور به ابزار جنایت تبدیل شدند. موراکامی در این کتاب به روانشناسی ژاپن میپردازد و مسائل بنیادی را بررسی میکند که در نهایت میتواند به خلق چنین فرقههای تروریستی منجر شود.
در این کتاب رماننویس تا حدی زیادی جای خود را به روزنامه نگار داده و سعی میکند از طریق داستانهای کسانی که بیشتر از همه درگیر ماجرا بودند، دلایل و نتایج خشونتی هولناک را نشان بدهد، خشونتی که از نظر او خطر تکرارش به شکل های دیگر وجود دارد. بیست سال بعد از حملهی با گاز به متروی توکیو و سالها پس از نابودی فرقه ی اوم، جهان هنوز شاهد فجایعی است که مانند آن روز آفتابی در 1995 در ژاپن، حیات بیگناه ترین و بیدفاعترین انسانها را هدف میگیرد.
«مترو» یکی از مهمترین آثار غیرداستانی موراکامی است و در شرایط امروز جهان حتی بیشتر از قبل ضرورت خوانده شدنش احساس میشود. اگر می خواهید ذات تروریسم و فرقه گرایی را بشناسید باید این کتاب را بخوانید.
مثل هیچ کس
دلفین دو ویگان
ترجمه صدف محسنی
لو برتینیاک نوجوانی 13 ساله با دختر هجده ساله بی خانمانی به نام نولون آشنا می شود، و با این آشنایی زندگیش دستخوش تغییراتی می گردد. لو که دختری تنها در خانواده ای نه چندان منسجم است، با مادری بیمار و افسرده و پدری که تمام تلاشش را می کند تا زندگی شان را حفظ کند، با آشنایی با نو و برقراری ارتباط با او از دنیای تنهایی که برای خود ساخته کم کم فاصله می گیرد. لو، نولون را سوژه ی یکی از درسهای عملی مدرسه اش قرار می دهد و با او مصاحبه ای انجام می دهد که طی آن با نحوه زندگی بی خانمانهای پاریس، دوستی ها و ارتباطاتشان آشنا می شود و در صدد کمک به نو، دختری طرد شده از جامعه، تنها و بی خانواده برمی آید.
مجموعه آثار امیرحسن چهلتن(قابدار)
امیرحسن چهلتن زادۀ 1335 شمسی است. در 22 سالگی در رشتۀ مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت لیسانس گرفت. در سال 58 برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شد و در سال 60 در رشتۀ الکترونیک فوق لیسانس خود را گرفت.
وی در سال 55 نخستین قصه ها و رمان های خود را نوشت. چهلتن نویسنده ای تمام عیار است. او استادانه به نقل آداب و رسوم عامۀ مردم، بازنمایی شیوه زندگی در شهر و مشکلات اجتماعی می پردازد. او استاد پدید آوردن نثری هماهنگ با ضرباهنگ زمانه است.
نگاه تا کنون کتاب های تالار آینه، سپیده دم ایرانی، دخیل بر پنجرۀ فولاد، ساعت پنج برای مردن دیر است، تهران شهر بی آسمان، مهرگیاه، دیگر کسی صدایم نزد، کات منطقه ممنوعه و چندواقعیت باورنکردنی را از این نویسنده منتشر کرده است.
مجموعه آثار صمد بهرنگی (افسانههای آذربایجان – مجموعه مقالهها – قصههای بهرنگ – نامهها)
صمد بهرنگی
صمد بهرنگی زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز - درگذشت ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران، آموزگار، منتقد اجتماعی، داستان نویس و مترجم و پژوهشگر فولکلور آذربایجانی بود. کتابماهی سیاه کوچولوی بهرنگی مدتها نقش بیانه غیررسمی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد.
صمد بهرنگی نویسندگی را با طنز نویسی آغاز کرد. در دانشسرا همراه دو تن از دوستانش روزنامه ی فکاهی دیواریی به نام "خنده" می نوشت که بسیار هوادار داشت. از سال ۱۳۳۶ مقاله ها و قطعات فکاهی و طنز آمیز او در "توفیق" منتشر می شد و این کار۳، ۴ سالی دوام داشت .یک مقاله نیز در ماهنامه ی کشکیات منتشر کرد و قصد داشت با آن همکاری کند که مجله خوابید. مطالب طنز دار صمد در مهد آزادی و مهد آزادی آدینه نیز چاپ شد که منتخب آنها جزو "مجموعه مقاله ها" یش آمده است. بهرنگی در ۱۳۳۹ نخستین داستان منتشر شده خود به نامعادت را نوشت؛ که با تلخون در ۱۳۴۰، بینام در ۱۳۴۲، و داستانهای دیگر ادامه یافت. او ترجمههایی نیز از انگلیسی و زبان ترکی استانبولی به زبان فارسی و از فارسی به زبان ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، ونیما یوشیج) انجام داد. پژوهشهایی نیز در جمعآوری فولکلورآذربایجان و نیز دربارهٔ علوم پرورشی از او منتشر شدهاست. وی در کتاب کندوکاو در امور پرورشی ایران واژههای گرفته شده از زبان عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبانهای رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانستهاست؛ و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانههای باستانگرایی و تأکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.