داستان های زنان شاهنامه
زهرا مهذب
در شاهنامه همه عشق ها رنگ زینتی دارند. شخصیت ها هیچکدام چهره ربانی و آسمانی و عرفانی ندارد. معمولاً برای ازدواج، رسم مشهور از نوع طبقاتی بوده است، یعنی اشراف و شاهزادگان با تشریفات خاص و رسمی به این امر اقدام می کردند، قطعاً اقشار عادی و معمولی جامعه از برگزاری چنین مراسم محروم بوده اند. در شاهنامه فقط تصویر پیوند پادشاهان و پهلوانان بازتاب دارد.
اگر چه طبقه افسانه ای اساطیر بر اکثر شاهنامه سایه دارد، اما از مراسم و مصایب و شرایط مردم چندان خبری نیست. یکی از شاخصترین نمودها و اصول که اینک با جامعه و فرهنگ، بسیار متفاوت است، چگونگی انتخاب همسر است. معمول و سنت موجود در جامعه ما این است که دختر مجاز به اظهار علاقه نسبت به پسر نیست، در برخی مناطق و نواحی کوچکترین اظهار علاقه از جانب دختر به معنی بی حیایی، بی چشم و رویی و بی آزرمی است و حتی خلاف عفت و اخلاق محسوب می گردد. چه بسا مورد ملامت و سرزنش نیز واقع می گردد. در شاهنامه اظهار علاقه به مرد دوستی داشتنی از طرف دختر، نه تنها مورد ایراد و مایه سرزنش نبوده که آزاد، علنی و مجاز هم بوده است. مبالغه نیست اگر مدعی شویم دختران حق انتخاب همسر داشته و جامعه آن روز هم آن را بعنوان یک سنت پسندیده و مقبول پذیرفته بود. البته عشق ها در شاهنامه پایانی جز ازدواج ندارند.
در داستان بسیار شورانگیز و حماسی غنایی بیژن و منیژه، منیژه است که فرستاده ای را دنبال بیژن می فرستد و بیژنی که در حریم جشنگاه او ظاهر شده و خود نمایی می نماید و با همین دیدار منیژه رسماً پیکی را دنبالش می فرستد که چند روزی نزد من بیا، بعدها حتی او را رسماً به کاخ خود فرا می خواند. شاید آشکارترین ابراز علاقه دختر به پسر در شاهنامه علاقمندی شدید منیژه به بیژن و تهمینه نسبت به رستم است. در ضمن داستان تهمینه رسماً از رستم تقاضای ازدواج دارد. می دانم برای ما حتی شنیدن این داستان و اظهار علاقه و تصور آن اندکی با تعجب، و شگفتی و شرم و آزرم همراه است. اما همانگونه که ذکر گردید، در آن عصر و نزد آن مردم چه بسا پیدا کردن همسر خوب و مورد پسند بخصوص از شاهزادگان، دلاوران و خانواده های اصیل، از محاسن هم محسوب شده است.
وقتی رستم دنبال رخش بظاهر گمشده تا کشور سمنگان پیش می رود، بنا بر آنچه که فردوسی تنظیم کرده و بیشتر بنا به تقدیر و مشیت، شب را مهمان سمنگان می شود و پس از پذیرایی و برپایی مجلس سور و شادی که به احترام مهمان دلاور و نام آور ایرانی برپا کرده بودند، رستم بخواب می رود. تهمینه پس از مدتی بسراغ رستم می رود و خود را به او معرفی کرده، در واقع با شناختی که از کارهای رستم داشت، اوست که رستم را بر همسری انتخاب می کند نه رستم او را.
اگر شخصیت زن را در شاهنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم می بینیم زن نه تنها در هر گونه عملیات قهرمانی و لشکرکشی ها و موفقیتها و عدم موفقیتهای پادشاهان و پهلوانان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم نقشی مؤثر داشته است که خود می تواند لااقل موضوع یک کتاب جداگانه گردد، بلکه زنان سربازنامداری به چشم می خورند که خود رأساً در جنگ ها شرکت کردند و عده ای را رهبری کرده و یا با فداکاری و درایت و هوش بی نظیر خود مسیر وقایع تاریخی را غالباً تغییر داده اند که می تواند اثر بدیعی را بنام تجزیه و تحلیل حماسه زنان شاهنامه به وجود آورد....
داستان های سقوط و پرواز
داستان های شکسپیر
داستان های شکسپیر (۲جلدی)
داستان های کرونوپیوها و فاماها
طلوع ریاضی
نمیدانم، نگاه کن، چه وحشتناک باران میبارد. مدام باران میبارد، آن بیرون، سنگین و خاکستریرنگ. اینجا باران با قطرات درشت، سخت و دلمهبستهاش بر روی بالکن میخورد و بهسان ضربات سیلی، قطرهها بنگ صدا میکنند و یکی پس از دیگری درهم میشکنند، چه ملالآور. اکنون قطرهی کوچکی بر فراز قاب پنجره نمایان میشود، قطره آنجا میماند و در مقابل آسمان که او را به هزاران پرتو منکسر محبوس تقسیم میکند، بر خود میلرزد. بزرگ میشود و تلوتلو میخورد. حالا لحظهی سقوطش فرا رسیده است اما نمیافتد، هنوز نمیافتد. با تمامی ناخنهایش خود را نگه داشته، نمیخواهد فرو بیفتد و میتوان آن را دید که با دندانهایش آویزان است، در حالیکه شکمش هی باد میکند؛ حالا دیگر او قطرهای بزرگ است که شکوهمندانه با چنگ و دندان آویزان است و بهناگاه شالاپ! فرو میافتد، بنگ، محو میشود، هیچی، بهجز نَمی بر روی سنگ مرمر.
خولیو کورتاسار را با نثر پیچیده، عمیق و چندپهلویش میشناسند. داستانهای کرونوپیوها و فاماها یکی از شناختهشدهترین و پرطرفدارترین آثار این نویسنده سوررئال بهشمار میرود که مشتمل بر چهار فصل است. کتاب عنوانش را وامدار فصل آخر است که داستان موجودات کوچکی است که کورتاسار برای اولین بار هنگامی که مشغول گوشدادن به اپرایی در پاریس بوده است، خلق میکند و نامهایی عجیب برایشان انتخاب میکند: کرونوپیو، فاما و اسپرانزا! موجوداتی اگرچه خیالی، اما آینه تمامعیار دنیای ما انسانها.
داستان های کوتاه آمریکای لاتین
دنیای گسترده و حیرتآور ادبیات امریکای لاتین تنها به رمانهایی که تاکنون خواندهایم و خواهیم خواند محدود نمیشود. در این منطقه از جهان داستان کوتاه از دیرباز جایگاهی والا و قابل قیاس با رمان داشته است. آنچه در این مجموعه آمده است، کیفیت استثنایی این داستانها را آشکار میکند و دریچهی دیگری است بر دنیایی که هنوز برای مبهوت کردن ما شگفتیها در آستین دارد. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه از نویسندگان امریکای لاتین است که توسط روبرتو گونسالس اچهوریا، استاد ادبیات امریکای لاتین و ادبیات تطبیقی دانشگاه ییل برای دانشگاه آکسفورد گردآوری شده است. کتاب سیر تحول داستان کوتاه امریکای لاتین را از دورهی استعمار تا دوران معاصر بر خواننده روشن میکند و هر داستان نمایندهی خوبی برای هر دوره است.
داستان های کوتاه ادگار آلن پو
نام نویسنده : ادگار آلن پو
نام مترجم : زیبا گنجی و پریسا سلیمان زاده اردبیلیادگارآلن پو (به انگلیسی: Edgar Allan Poe) (زادهٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ - درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا بود که از او به عنوان پایهگذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد میشود. داستانهای پو به خاطر رازآلود و ترسناک بودن مشهور شدهاند. پو از اولین نویسندگان داستان کوتاه آمریکایی به حساب میآید و از او به عنوان مبدع داستانهای کارآگاهی نیز یاد میشود. همچنین از نخستین افرادی بود که از ژانر علمیتخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگیاش را تأمین کند، که به همین خاطر دچار مشکلات مالی در کار و زندگیاش شد.
آثار پو تأثیر زیادی بر ادبیات ایالات متحده و جهان داشت از جمله استفاده کردن از کیهانشناسی و رمزنگاری در داستانهایش. از بسیاری از آثار او در فرهنگ عامه، ادبیات، موسیقی، فیلم و تلویزیون استفاده میشود. شماری از خانههای وی امروز تبدیل به موزه شدهاند. نویسندگان رازآلود آمریکا هر ساله جایزهای به نام جایزه ادگار به بهترین اثر در گونهٔ رازآلود اعطا میکند. وی استاد نوشتن داستان کوتاه بود. از ادگار آلن پو به عنوان بنیانگذار داستان کوتاه امروزی یاد میکنند. داستانهای کوتاه وی، نوعی از قصههای کهن بود که در زمینههای وحشت، انتقام و حوادث مهیب و هولناک بازآفرینی شده و گسترش یافته بود. ادگار آلن پو تأثیر چشمگیری بر ادبیات پس از خود گذاشت و از بنیانگذاران داستان کوتاه به مثابه یک فرم ادبی و همینطور از بنیانگذاران گونههای پلیسی، علمیتخیلی و وحشت شمرده میشود. نویسندگان و شاعرانی نظیر والت ویتمن، ویلیام فاکنر، هرمان ملویل و ری بردبری، و در فرانسه شارل بودلر، شاعر بزرگ فرانسوی که آثار او را به فرانسه ترجمه کرد و استفان مالارمه، و همینطور اسکار وایلد، آلدوس هاکسلی، فئودور داستایوسکی، خورخه لوئیس بورخس و توماس مان از او تأثیر گرفتهاند. چهرهٔ هولناک و همیشه حاضر مرگ و احساس گناه گریز ناپذیر قهرمانان پو، پیش درآمدی است برای آنچه بعدها داستایوفسکی در جنایت و مکافات تکامل میبخشد. پو، بینشی ژرف به درون (گمراهی ذهنی) پدید میآورد که نشان میدهد مرز میان عقل و جنون چه اندازه باریک است. کشمکش همیشگی میان دو نفس درونی که در داستان «ویلیام ویلسن» آشکارترین نمود را مییا بد؛ آنچه که روانشناسی نوین «شخصیت دوپاره» میخواند. نخستین نوشتههایش سه مجموعه شعر بودند که در سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۱ منتشر شد. در این میان داستان نیز مینوشت و در یک مسابقه داستان کوتاه برنده شد. پس از آن به همکاری با روزنامهها و ماهنامههای ادبی پرداخت و برای داستانهایش پاداشهایی گرفت. داستانهای کوتاه، نیرومند با پیامد گذارا مانند نقاب مرگ سرخ و زوال خاندان آشر جهانی آفرید. پو در داستانهای کوتاه خویش مانند قتل در خیابان مورگ و راز ماری روژه توانایی ویژهٔ خویش را نشان داد. در سال ۱۸۴۰ داستانهای خویش را با نام داستانهای گروتسک وعربسک grotesque and arabesque پخش کرد که از برجسته نوشتههای او شمرده میشود. به همین دلیل است که پو را پدر داستان پلیسی امروز خواندهاند.
ادگار آلن پو، گذشته از داستاننویسی، منتقد ادبی توانا وهوشمندی نیز بود و با دیدی نقادانه به ادبیات و نوشتههای ادبی مینگریست. پخش مجموعه شعر کلاغ و شعرهایی دیگر در سال ۱۸۴۵ برای پو کامیابی و نامآوری به ارمغان آورد. شعرهای او که سرشار از پندارههای پراحساس و جملههای آهنگین و جاندار است؛ جایگاهی سزاوار در ادبیات انگلیسی یافت و به بسیاری زبانهای دیگر ترجمه شد. پو با همهٔ این تکاپوهای ادبی و با اینکه چندگاهی سردبیر یکی دو نشریه ادبی بود، در تنگدستی و دشواری میزیست و چون از تندرستی کامل نیز برخوردار نبود و روحیهای نامنظم تا اندازهای بیبندوبار داشت، نتوانست به شرایط فراخور و آسوده دست یابد. پس از مرگ همسرش در اثر بیماری سل در سال ۱۸۴۷ میلادی بیش از پیش به نابسامانیهای بدنی و روانی دچار شد و به بادهنوشی افتاد، اگرچه باز هم دراین دوره نوشتههایی از خود به جا گذاشت.
داستان های گربه ای
درباره کتاب:
مجموعه آثار جفری هوارد آرچر با نام «داستانهای گربهای»، با ترجمه میلاد شالیکاریان از سوی انتشارات چترنگ منتشر شد.
در پشت جلد این کتاب آمده است:
«تنها نژادی که میتواند بدون چاپلوسی غذا سرو کند، نژاد ایتالیایی است. فرانسویها با خوشحالی سرتاسر کراواتتان را سس میپاشند، بدون نوک سوزنی عذرخواهی و در همان لحظه با زبان مادریشان شما را نفرین میکنند. چینیها به هیچوجه با شما حرف نمیزنند و یونانیها اصلا به ذهنشان خطور نمیکند که از یک ساعت قبل از تحویل منوی غذا، بیخیال حرف زدن بشوند. آمریکاییها به شدت در عذابند که به شما بفهمانند آنها در واقع اصلا پیشخدمت نیستند، بلکه هنرپیشههایی از کار بیکارند. بعد مشغول از بَر خواندن غذاهای مخصوص میشوند، انگار که برای آزمون هنرپیشگی نمایش اجرا میکنند. انگلیسیها بسیار تمایل دارند با شما وارد گفتوگویی طولانی شوند و این گمان را در شما ایجاد میکنند که به جای همراهتان، با آنها شام بخورید و اما آلمانیها... آخرین بار کی در یک رستوران آلمانی غذا خوردید؟»
این کتاب 12 داستان به نامهای «مردی که به دفتر پست خود دستبرد زد»، «استاد»، «آب را ننوشید»، «الان نمیتونه اکتبر باشه»، «شاه قرمز»، «حکمت سلیمان»، «میدونی منظورم چیه؟»، «خیریه از خانه شروع شد»، «بهانه»، «تراژدی یونانی»، «کمیسر» و «در چشم ناظر» دارد که آرچر 9 داستان را در داخل زندان و سه داستان را در خارج زندان نوشته و همگی ریشه در واقعیت دارند.
در این کتاب متن هر داستان با طراحیهای «رونالد سیرل» کارتونیست انگلیسی آراسته شده است. همچنین در آغاز هر داستان، شخصیت اصلی ماجرا بهصورت یک گربه به تصویر درآمده است. بر همین اساس مترجم نام «داستانهای گربهای» را برای کتاب انتخاب کرده، چراکه ترجمه اسم اصلی کتاب بی معنی بوده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«پاتریک افلین روبهروی جواهرفروشی اچ.ساموئل ایستاده و آجری را در دست راستش نگه داشته بود. او مشتقانه به پنجره خیره شده بود. لبخند زد، دستش را بلند کرد و آجر را به طرف قاب شیشه پرتاب کرد. شیشه مثل تار عنکبوت ترک برداشت، ولی محکم سر جایش باقی ماند. بلافاصله آژیر بهصدا در آمد که در آن شب سرد و صاف اکتبر میتوانست از نیم مایل آنطرفتر شنیده شود. برای پت، مهمتر این بود که آژیر مستقیم به ایستگاه پلیس محلی وصل بود.»
جفری هوارد آرچر در پانزدهم آوریل 1940، در انگلستان بهدنیا آمد و علاوه بر نویسندگی، در عرصه سیاست نیز فعال بوده است. او پیش از شروع نویسندگی، عضو مجلس بریتانیا بود، اما در پی رسوایی مالی از سمت خود استعفا داد و تقریبا به مرز ورشکستگی رسید. آرچر نخستین کتاب خود را با نام «نه یک پنی بیشتر، نه یک پنی کمتر» در پاییز 1974، به منظور رهایی از ورشکستگی نوشت. از جمله کتابهای موفق وی میتوان به «هابیل و قابیل» و «پیچشی در داستان» اشاره کرد. تاکنون 330 میلیون نسخه از کتابهای او در سراسر دنیا بهفروش رسیده است.
داستان های هانس کریستین آندرسن (۴جلدی)(قابدار)
هانس کریستین اندرسن
جمشید نوایی
این مجموعه شامل چهار مجموعه از قصه ها و داستان های هانس کریستین اندرسن است.
پری جنگلی و 39 داستان دیگر
پری دریایی و 28 داستان دیگر
آدم برفی و 32 داستان دیگر
دخترک کبریت فروش و 53 داستان دیگر
هانس کریستیان آندرسن (به دانمارکی: Hans Christian Andersen) (دوم آوریل ۱۸۰۵ – چهارم اوت ۱۸۷۵) نویسنده معروف اهل دانمارک است که از معروفترین داستانهایش میتوان از پری دریایی کوچولو، بندانگشتی، جوجه اردک زشت، زندگی من، ملکه برفی، دخترک کبریت فروش و لباس جدید امپراتور نام برد.
خانواده او از افراد سرشناس دانمارکی بودند، اما آندرسن شهرت خود را از نوشتن داستانهای تخیلی اش کسب کرد.
از معروفترین داستانهای او میتوان از پری دریایی کوچولو، بندانگشتی، جوجه اردک زشت، زندگی من، ملکه برفی، دخترک کبریت فروش و لباس جدید امپراتور نام برد.
داستانهایش به ۱۵۰ زبان ترجمه شدهاست و همچنان میلیونها نسخه از آنها در سراسر جهان چاپ میشود. او حدود ۲۲۰ داستان تخیلی نوشته است.
داستان ملکه برفی در سال ۲۰۱۳ به کارگردانی کریس باک و جنیفر لی و با حمایت کمپانی والت دیزنی، به صورت انیمیشن و با نام frozen (منجمد) ساخته شد. منجمد (فیلم ۲۰۱۳)
داستان یک اسم جدید
داستانهای اوهایو (مجموعه داستان)
داستانهای خوب برای دختران بلندپرواز ۱
النا فاويلي - فرانچسكا كاوالو
اميد سهرابينيك - آرزو گودرزي
داستانهای خوب برای دختران بلندپرواز، با ارائۀ تعریف تازهای از قصه و افسانه و بازگویی داستانهایی از زنان قهرمان ــ از الیزابت اول تا سرینا ویلیامز ــ به دختران قوت قلب میبخشد.
کتابی که باید در کنار بستر هر دختر و زنی که میشناسید باشد.
- جری اِستنگال، مجله فوربس
داستانهای این کتاب از شاهزادهخانمها زنانی میسازد که دنیا را تغییر میدهند.
- تایلر پیتمن، سایت «هافینگتون پست»
کتابی که آرزو میکنید ای کاش با خواندن آن بزرگ شده بودید.
- هریت هال، مجله استایلیست
داستانهای کوتاه کافکا
نام نویسنده : فرانتس کافکا
نام مترجم : علی اصغر حداد
اين كتاب همه داستانهاي كافكا را گرد هم آورده است. از داستانهاي كلاسيكي همچون مسخ و كيفرگاه و هنرمند گرسنگي گرفته تا داستانهاي كوتاهتر و پارهنوشتههايي كه ماكس برود پس از مرگ نويسنده درآورد، به جز 3 رمان كافكا، تمام دستاورد داستاني او در اين مجلد گنجانده شده است.